خلاقیت، شما را به نوآوری و کارآفرینی رهنمون خواهد کرد
مدیریت خلاقیت عبارت است از توانایی تلفیق ایدهها به شیوهای منحصربهفرد برای برقراری ارتباط غیرمعمول بین ایدههای مختلف. در حالی که نوآوری، فرایند به کارگیری یک ایدهی خلاق و تبدیل آن به یک محصول، خدمت یا شیوهای مفید است. به عبارت دیگر، مدیریت خلاقیت بر توانایی تأکید دارد، نه فعالیت.
فرد ممکن است ایدهای جدید و چگونگی استفاده از آن را مطرح کند، اما لزوماً اقدام ضروری برای تبدیل آن به یک واقعیت یا پدیده را صورت ندهد. خلاقیت، پیشنیاز نوآوری است و ایدهها به خودی خود ارزش چندانی ندارند، مگر این که تبدیل به محصول یا خدمت یا فرآیندی جدید شوند.
خلاقیت چیست
خلاقیت، روحی است که در کارآفرینی دمیده میشود و نوآوری فرآیند کارآفرینی است. هم خلاقیت و هم نوآوری، از اجزای جدانشدنی کارآفرینی هستند.
به گفتهی پیتر دراکر، وجود نوآوری در کارآفرینی به قدری ضروری است که میتوان ادعا کرد کارآفرینی بدون آن وجود ندارد. و خلاقیت نیز بدون نوآوری نتیجهای در پی ندارد. به عبارت دیگر، ارتباط بین این سه عنصر، زنجیرهای را تشکیل میدهد که آن را زنجیره کارآفرینی میگویند.
بعد از آنکه فرد از مرحلهای که تشخیص داده ایده امکانپذیر و دارای ارزش است (خلاقیت)، گذشت، تبدیل به مخترع میشود. اما نوآور نیست. در اختراع، چیزی جدید خلق میشود که منجر به ایجاد دانش جدید میشود.
ولی در نوآوری، ایده تبدیل به کاربردهای سودمند میشود که نتیجهی آن، محصول، خدمت یا فرایند جدید است. علاوه بر این، مخترعان (ادیسون، بل و …) کسانیاند که با دانش فنی جدید سر و کار دارند. و فناوری جدید، اشکال جدید و طرحهای جدید را شناسایی میکنند.
مدیریت خلاقیت چیست
به طور کلی خلاقیت فرایندی است که دارای چند مرحله است و برای مدیریت خلاقیت بهتر است این مراحل به شرح زیر طی شود:
آمادگی
آمادگی شامل توجه دقیق و متمرکز بر روی مسئله تحت بررسی به منظور حل مسئله است.
نهفتگی یا تکوین
این مرحله که خوابیدن روی مسئله هم نامیده میشود عبارت است از زمان تفکر و واکنش. مرحلهای است که توجه ضمیر خودآگاه از تمرکز بر روی مسئله موردنظر دور میشود.
اصرار و پافشاری
در این مرحله که سماجت هم مینامند، افراد خلاق با ایدههای خود درگیر میشوند و برایشان مهم نیست که چه پیامدها و هزینههایی برای آنها به دنبال دارد.
بینش و بصیرت
در این مرحله که اشراقی است، فرد ایدهای را مییابد که همواره در جستوجوی آن بوده ولی قبلاً از آن غافل شده بوده است.
رسیدگی و تحقیق
در این مرحله بینش یا ایدهی جدید برای اطمینان از اینکه معتبر و مناسب است، مورد آزمون قرار میگیرد. به این مرحله وارسی هم میگویند.
شکلگیری خلاقیت
در رابطه با نحوه شکلگیری خلاقیت، رویکردهای مختلفی وجود دارد.
دیدگاه عصبشناسی یکی از جدیدترین مکاتبی است که در آن نقش و اهمیت دو نیمکرهی چپ و راست مغز در ایجاد خلاقیت مورد توجه قرار گرفته است. نیمکرهی چپ با اطلاعات کلامی و زبان سروکار دارد و تفکر انتقادی را تنظیم میکند و مسئول رمزهای نوشتن و خواندن، زبان و ریاضی به شیوههای تحلیلی و منطقی است.
نیمکرهی راست با اطلاعات دیداری و شنیداری سروکار دارد و مسایل و عقاید قدیمی را به شیوهی جدید دوباره تنظیم میکند. نیمکرهی راست از طریق بصیرت و شهود خاصیت ترکیبی دارد. نتایج مطالعات نشان میدهد که برای شکلگیری خلاقیت به فعالیتهای شناختی نیمکرهی چپ و راست مغز بصورت توأمان نیاز است.
برای پرورش تفکر خلاق، تفکر مربوط به هر دو نیمکرهی مغز باید رشد یافته و هماهنگ شوند. فرد خلاق کسی است که وظایف هر دو نیمکرهی چپ و راست مغز را به طور مکمل ادغام کرده و به کار ببرد. در نخستین مرحله شکلگیری خلاقیت (مرحله آمادگی) بیشتر به مهارتهای تحلیلی نیمکرهی چپ نیاز است و زمانی که فرد به مرحله نهفتگی میرسد، نیمکرهی راست مغز از کارآیی بیشتری برخوردار است.
نمودار ۱: فرآیند خلاقیت
نوآوری
به طور کلی میتوان محصولات جدید را در شش دسته بر روی طیفی نشان داد که یک طرف آن محصولات کاملاً نوآور و در طرف دیگر آن تغییرات سبک (ساده) قرار دارد.
۱. نوآوریهای عمده
این طبقه شامل محصولات جدیدی است که تاکنون در بازار وجود نداشته است.
۲. کسبوکارهای جدید
این دسته شامل محصولات جدیدی است برای برطرف کردن نیازی خاص که در حال حاضر از طریق محصولاتی که نیازهای عمومی مشابه را برطرف میکند، برآورده میشود.
۳. محصولات جدید
در این حالت شرکت تلاش میکند محصولاتی را که قبلاً به مشتریان خود ارائه نمیکرده است ارائه کند.
۴. توسعه خط محصول
اضافه کردن بر خطوط محصول فعلی یا روشهای جدید در ارائه محصولات.
۵. بهبود محصول
رایجترین نوع نوآوریها در این دسته قرار میگیرد. در این حالت در ویژگیها و شکل محصول فعلی تغییراتی ایجاد میشود.
۶. تغییرات سبک
بیشترین نوع نوآوری در این رده قرار میگیرد. اگر چه اغلب آنها خیلی قابل رویت هستند و به چشم میآیند. برای مثال تغییر طرح چکها، تغییر رنگ دفترچههای حساب در این رده قرار میگیرد.
خدمات جدید
شش طبقه از خدمات جدید وجود دارند:
۱- محصولاتی که برای تمام دنیا جدید هستند.
۲- خطوط جدید محصولات (مانند زمانی که بانکها در جهت ارائه حسابهای جاری و رهنی حرکت میکنند. همه محصولات آنها برای بازار جدید نیستند، بلکه خط محصول جدیدی برای موسسه میباشند).
۳- افزودن بر خطوط محصولات جدید
۴- بهبود و تجدیدنظر در مورد محصولات موجود
۵- جاگیری مجدد
۶- کاهش قیمت
انواع نوآوری
بسیاری از فعالیتهایی که تحت عنوان ارائه محصولات جدید و نوآوری بیان میشوند در واقع بهبود و تعدیل تولیدات موجود هستند. بر این اساس، سه نوع نوآوری وجود دارد:
۱- نوآوری مستمر
شامل یک تغییر تدریجی در ارائه خدمات میباشد، این نوآوری حداقل اخلال را بر روی الگوهای ایجاد شده رفتاری دارد.
۲- نوآوریهای پویایی مستمر
تا حدی در نفوذ بر الگوهای ایجاد شده رفتاری اخلال ایجاد میکنند. این نوع از تغییر، تغییر از پرداخت وجه نقد به پرداخت چک و پرداخت بوسیله کارتهای اعتباری را شامل میشود.
۳- نوآوریهای با وقفه
بیشترین تأثیر را بر رفتار دارد.
نمودار ۲: طبقهبندی محصولات جدید