گفتوگو و ارتباطات همهجانبه در سطوح مختلف عامل اصلی برای اجرای استراتژی
گفتگوی استراتژی از موضوعاتیست که امروزه به عنوان ابزاری قوی در اجرای استراتژی شناخته میشود. در این یادداشت در رابطه با این موضوع صحبت میکنیم که شما به چهچیزی در گفتگوی استراتژی اعتقاد دارید؟ این موضوع به شما کمک خواهد کرد تا آنچه را که در این فرایند باور دارید، درک کنید. مهم اینکه تا افرادی را باور داشته باشید که با آنها ارتباط برقرار میکنید. این درک به شما کمک میکند تا از اشتباهات بیشتر جلوگیری کنید. و چشمتان را بهروی فرصتهایی باز کنید که شما و دیگران را بههم پیوند میزند. ما دو جنایت بزرگ را در گفتگوی سازمانی براساس استراتژی کشف کردهایم: کمتوجهی به کارکنان و شکست در تفهیم استراتژی.
تحقیقات نشان میدهد که تنها ۵ تا ۸ درصد از کارکنان سازمان استراتژی را درک میکنند. حتی اگر این آمار واقعی هم نباشد، حداقل نیمی از آنها درکی از استراتژی ندارند. و برای کمک به استراتژی، حمایت از آن، اطلاعرسانی آن یا اجرای استراتژی در دسترس نیستند. چرا این اتفاق میافتد؟ چرا این رقم به این اندازه کمست؟
دلایل اصلی
این یادداشت به برخی از دلایل اصلی این رقم کم اشاره میکند. دلایل بهعنوان «باور» بیان میشوند، زیرا آنها تفکر عمومی نیستند. این باورها طراحی شدهاند تا شما درباره مفروضات ذهنیتان بیاندیشید که ساختهاید. شاید ممکنست با آنها مخالف باشید. ممکنست در شما چالشی برای بررسی مجدد برخی از باورهای اساسی درباره افراد و ارزش برقراری ارتباط با آنها آغاز شود. زمانی که با چیزی یا کسی مخالف هستید، لازم نیست تا باورهایتان را تغییر دهید. بلکه فقط با آنها مواجه شوید.
در عین حال، فقط این باورهای جدید را برای مدت زمان طولانی بیازمایید. ببینید احساستان در خصوص این باورها چگونهست. چگونه آنها را باور دارید. این مسیریست تا بینشهای جذاب جدیدی را درباره استراتژی ببینید. این ۱۰ باور بینشهای مفیدی را ارائه میدهند و شما بهراحتی میتوانید نمونههایی از این باورها را در عمل مشاهده کنید. با پرسشهایی که در اینجا مطرح کردهایم میتوانیم ارزیابی کنیم آیا این باورها در ما وجود دارد یا خیر. گفتگوی استراتژی
باور ۱: کارکنان ما نمیفهمند.
برای اینکه افراد را درک کنید بایستی در موقعیت آنها قرار بگیریم که آنها چگونه به موضوعات مختلف نگاه میکنند. برای ارزیابی این باور میتوانیم این پرسشها را مطرح کنیم:
- با خودتان روراست باشید که چهکسی اکنون شما را احمق فرض میکند؟
- چهکسی استراتژی شما را واقعاً به رسمیت نمیشناسد که باید علاقهمند یا دارای بینش باشد؟
- تصمیم دارید درباره استراتژی چهکاری انجام دهید؟ گفتگوی استراتژی
- کارکنان شما باید چه باوری داشته باشند تا کاری را انجام دهند و آن کاری که انجام میدهند دوست داشته باشند؟
باور ۲: ما همه پاسخها را داریم.
یک سوءذهنیت درباره مدیریت اینکه میاندیشید باید پاسخ همه سؤالات را داشته باشید. اجازه بدهید مثالی رو مطرح کنم. آیا شما با مدیری برخورد داشتهاید که در تمامی تصمیمگیریها همه چیز را بداند؟ مسلماً خیر. پس قرار نیست ما همهچیز را بدانیم. برای ارزیابی این بدعت پرسشهای زیر را مطرخ میکنیم: گفتگوی استراتژی
- به چهکسی باید اعتماد کنید که در حال حاضر به او اعتماد ندارید؟
- چهکسانی در شرکت شما واقعا ارزشمند و دارای بینش هستند؟
- چهکسانی درسطح بالای مدیریت دارید که باید بینش داشته باشند ولی ندارند؟ گفتگوی استراتژی
- چهکسانی باید یک منبع ارزشمند برای شما باشند تا بتوانید دانشتان را با آنها بهاشتراک بگذارید؟
- چهکسانی میتوانند با شما مشارکت کنند تا بتوانید پاسخهایی را در فضای عدم قطعیت به دست آورید؟
باور ۳: کارکنان ما به استراتژی علاقه ندارند.
هر وقت که درباره گفتگوی استراتژی صحبت میکنم، حداقل یک نفر در کارگاه با این ایده و نظر پاسخ میدهد که کارکنان من علاقهای به استراتژی ندارند. این حرف موجب تعجب و شگفتی من میشود. چرا شما اعتقاد دارید که کارکنان نمیخواهند درباره استراتژی بیاندیشند. و فقط کارشان را انجام دهند. یا میخواهند وقتگذرانی کنند تا هر چه زودتر روزشان به پایان برسد و به خانهشان برگردند. برای ارزیابی این بدعت پرسشهای زیر را از خودتان بپرسید: گفتگوی استراتژی
- آیا شما مدیری هستید که اعتقاد دارید کارکنانتان نیاز ندارند تا درباره استراتژی چیزی را بدانند؟
- آیا شما جزو دسته مدیرانی هستید که در گذشته اینگونه رفتار کردهاید و اکنون میخواهید توجه و مراقبت ویژهای داشته باشید؟
- در طول چه سالهایی استراتژی را از کارکنانتان پنهان کردهاید؟ گفتگوی استراتژی
- کدام گروهها علاقهمندیشان را نشان ندادهاند؟
- چگونه به کارکنان کمک میکنید تا آنها را به مشارکت بطلبید؟
باور ۴: به کارکنان اعتماد نکنید.
اگر درباره گفتگوی استراتژی بر روی وب جستجو کنید این جملات را پیدا میکنید که میگویند با کارکنانتان صحبت نکنید! آنها به رقبایتان اطلاعات شما را فاش خواهند کرد. برای ارزیابی پرسشهای زیر را مطرح می کنیم: گفتگوی استراتژی
- آیا در میان کارکنانتان گروههایی هستند تا سیگنالی را بفرستند که در گذشته اعتمادی به آنها نداشتید؟
- آنها چهکسانی هستند؟
- چگونه میاندیشند؟ گفتگوی استراتژی
- چهکاری میتوانید انجام دهید تا این وضعیت بهبود پیدا کند و اعتماد برگردد؟
- چگونه شما و کارکنانتان در این زمان به یکدیگر اعتماد خواهید کرد؟
باور ۵: اگر کارکنان ما هوشمند هستند، پس به آنها احترام بگذاریم.
فرض کنید که کارکنانتان علاقهای ندارند یا نمیتوانند به شما برای یافتن فرصتهای استراتژیک کمک کنند. این سوال را از کارکنانتان بپرسید که آنها چهکاری را انجام میدادند و چه مسئولیتهایی میپذیرفتند اگر در شرکت شما نبودند. در این صورت میبینید که پاسخهای آنها شما را شگفتزده خواهد کرد. برای ارزیابی این باور پرسش زیر را مطرح کنید: گفتگوی استراتژی
- توصیف کنید که چه فایدهای را به دست خواهید آورد تا بتوانید یک تصویر بزرگتری را برای این کار کنارشان داشته باشید؟
باور ۶: همواره گفتگو کنید، حتی اگر فکر میکنید آنها نمیفهمند.
این مثل طنز میماند که بیاندیشید نمیتوانید با آنها یعنی کارکنانتان ارتباط برقرار کنید و با آنها گفتگو کنید. این موضوع به معنی اینکه شما با گفتن حتی یک کلمه میتوانید پیامتان را به آنها برسانید و با آنها ارتباط برقرار کنید. ارزیابی این باور را با پرسشهای زیر انجام دهید:
- با چه پیامهایی دارید با کارکنانتان گفتگو میکنید؟
- کارکنانتان باید از اقداماتی که انجام میدهید چه پیامی را دریافت میکنند؟ گفتگوی استراتژی
- آیا بر موضوعاتی که میخواهید گفتگو کنید ثابت قدم هستید؟
باور ۷: شما مجبور نیستید با همه گفتگو کنید.
شما بارها و بارها گفتید که «گفتگو کنیم، گفتگو کنیم، گفتگو کنیم»؛ اما نمیدانید در رابطه با چهچیزی باید گفتگو کرد. و یا درباره چهچیزی نباید. اگر بر صفا و صمیمت در گفتگو تاکید نکنید و اینکه ندانید چگونه، چرا، چهوقت، با چهکسی، یا حتی چهمدتی باید گفتگو کنید، هیچ اثری از گفتگو به دست نخواهید آورد. ارزیابی این باور را با پرسشهای زیر باید انجام دهید: گفتگوی استراتژی
- امروز پیام شما چگونه توسط کارکنان دریافت شدهست؟
- اثر این پیام در گفتگو چهچیزی بودهست؟ گفتگوی استراتژی
- آیا شما نیاز واقعیتان را در رابطه با گفتگوی استراتژی دریافت کردهاید؟
باور ۸: شایعه سریعتر از آنچه شما فکر میکنید پخش میشود.
چه شایعاتی در سازمانها شنیدهایم؟ در سازمانی که کار میکردم این پرسش، پرسش رسمی در پایان جلسات مدیریتی بود. ابتدا من فکر میکردم که مدیرم با هوشمندی تمام این سوال را با تیم مطرح کند تا به موضوعات و مسائلی اطلاع پیدا کند که در سازمان میگذرد. اما در بیشتر جلسات این سوال مطرح میشد. و مدیران مختلف جوابها و پاسخهای مختلفی به این سؤال میدادند. این باور را با پرسشهای زیر ارزیابی کنید: گفتگوی استراتژی
- چه شایعاتی در سازمانتان دهنبهدهن میچرخد؟
- با شایعاتی که در سازمانتان منتشر میشود و میچرخد چه برخوردی دارید؟
- چطور میتوانید به آسیاب شایعه ضربه بزنید و آن را متوقف کنید؟ گفتگوی استراتژی
- نقشآفرین اصلی و کلیدی در انتشار این شایعات چهکسیست؟ درست یا نادرست
- این شایعات کجا درست میشوند؟
باور ۹: استراتژی در برنامهها وجود ندارد.
وقتی ما درباره استراتژی صحبت میکنیم معمولاً برنامهها به ذهن ما میآیند. برنامههای استراتژیک اغلب روی کاغذها مستند شدهاند. این برنامهها به صورت بسیار زیبایی صحافی شدهاند و در زونکنها و کتابخانههای اتاق مدیریتی قرار گرفتهاند. وقتی شما از سازمانی بازدید میکنید و از آنها میپرسید که آیا استراتژی دارید، میبینید شخصی توضیح میدهد که ما استراتژی داریم. در واقع شخص موردنظر برای شما برنامههایی را توصیف میکند که در کتابخانه مدیریت خاک میخورد! با پرسشهای زیر میتوانید این باور را ارزیابی کنید:
- چه استراتژی در ذهن کارکنانتان همین الان وجود دارد؟
- در ذهن کارکنانتان استراتژی به چه معنیست؟ در ذهن آنها برنامههای شما چیست؟ گفتگوی استراتژی
- آیا برنامهها توصیف میکنند که شما چگونه میتوانید چیزی را بدست آورید و چرا این استراتژی را اتخاذ کردید؟
- آیا شما درکی از فرضیات و محدودیتهای برنامه دارید و میدانید چگونه میشود آنها را اجرایی کرد؟
باور ۱۰: افراد واقعاً تغییر را دوست دارند.
این جمله کلیشهای در بسیاری از موارد و در بسیاری از زمانها به صورت پیشفرض گفته میشود. همچنین درباره بسیاری از افراد این جمله گفته میشود و به صورت بنیادی نادرستست. جمله واقعی اینکه «مردم تغییر را دوست ندارند». برای ارزیابی، پرسشهای زیر را پاسخ دهید: گفتگوی استراتژی
- از نظر خودتان چه اعتقادی درباره تغییر دارید؟
- از نگاه دیگران چه اعتقادی درباره تغییر دارید؟ گفتگوی استراتژی
- آیا این تغییرات شما را به سمت اصلاح حرکت میدهد؟ آیا سازمان را به سمت بهبود حرکت میدهد؟
- آیا کارکنان با بهبودها درگیر میشوند و مشارکت میکنند؟
- چه تغییراتی باید اتفاق بیفتد تا استراتژی شما کار کند و اجرایی شود؟
مشق تغییر
از طریق این پرسشها با باورهایی که در وجودتانست مواجه شوید و تصمیم درست را بگیرید: با کارکنانتان درباره استراتژی خدتان گفتگو کنید. گفتگوی استراتژی