پیشرفتهای چشمگیر و بهموقع برای دگرگونی کسبوکار، جامعه و زندگی روزمره
مجاورت (۲۰۲۴) به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه فناوریهای دیجیتال انقلابی در توليد و ارائه خدمات ایجاد میکنند. و امکان برآوردهسازی بر اساس تقاضا با کمترین تأثیر زیستمحیطی را فراهم میسازند. این خلاصهکتاب پیامدهای این روند را در سراسر صنایع و چگونگی تغییر استراتژیهای تجاری، زنجیره تامین و تلاشهای پایداری را بررسی میکند.
رابرت سی. ولکات استادیار، سرمایهگذار و یکی از بنیانگذاران شبکه جهانی نوآوری و نویسنده کتاب رشد از درون است. کایهان کریپندورف مشاور استراتژیک، مشاور سابق مککینزی و بنیانگذار شبکههای اوتثینکر [Outthinker]ست. او چندین کتاب در زمینه نوآوری نوشتهست، از جمله هدایت نوآوری از درون.
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ بیاموزید که چگونه مجاورت نحوه زندگی، خرید و تغذیه ما را تغییر میدهد
دنیایی را تصور کنید که در آن تمام خواستههای مصرف کننده شما، نه در نهایت، بلکه فوراً برآورده میشود. دنیایی که در آن محصولات با سلیقه و نیازهای خاص شما طراحی میشوند. این دنیای مجاورت [
]ست. و این یکی از مواردیست که در حال شکلگیریست، که توسط تلاقی فناوریهای قدرتمند و تغییر انتظارات مصرفکننده هدایت میشود.
در این خلاصهکتاب، شما را به سفری به مرز این تحول خواهیم برد. ما به شما نشان خواهیم داد که چگونه نوآوران از فناوری جدید برای نزدیکترسازی توليد به مصرف، از کف کارخانه تا مزرعه شهری استفاده میکنند.
فرقی نمیکند که مشتاق جدیدترین نوآوریها باشید یا یک رهبر کسبوکار در جستجوی الگوهای جدید، به ما بپیوندید تا این چشمانداز نوظهور را بررسی کنیم. و کشف کنیم که مجاورت چگونه اقتصاد و در نهایت جهان را تغییر میدهد.
اقتصاد کششی
دنیایی را تصور کنید که میتوانید دقیقاً آنچه را که میخواهید داشته باشید. وقتی میخواهید؛ جاییکه میخواهید – با حداقل اتلاف یا اثرات زیست محیطی. این نوید مجاورت است. فناوریهای جدید و الگوهای کسبوکار که نحوه توليد، توزیع و مصرف ما را تغییر میدهند.
برای قرنها، کسبوکارها با اتکاء به توليد انبوه متمرکز برای ارائه محصولات استانداردشده با هزینه کم به بازار انبوه، توسط اقتصاد مقیاس محدود شدهاند. اما اگر بتوان بر این محدودیت غلبه کرد چه؟ اگر کسبوکارها بتوانند به طور قابل اعتماد و سودآور، نیازهای منحصربهفرد هر مشتری را در زمان واقعی با محصولات تولیدشده مجاور به نقطه تقاضا برآورده کنند، چه؟
فناوریهای پیشرفته مانند پرینت سهبعدی، رباتیک، هوش مصنوعی و اتصال همهجا به شرکتها این امکان را میدهند تا توليد را تا لحظه افزایش تقاضا به تعویق بیاندازند. و سپس به سرعت محصولات سفارشیشده را با حداقل زمان و اتلاف تحویل دهند. نتیجه یک تغییر اساسی از یک اقتصاد «فشاری» به یک اقتصاد «کششی»ست. که در آن عرضه به طور پویا با تقاضا تنظیم میشود و نه برعکس.
مزایا قانعکنندهست. برای مشتریان، مجاورت سطوح انتخاب، راحتی و شخصیسازی را که قبلاً ناممکن بود، میگشاید. برای کسبوکارها، نوید افزایش سودآوری با حذف توليد بیش از حد، هزینههای نگهداری موجودی و ناکارآمدی زنجیره تامین را میدهد. و برای جامعه و محیطزیست، مسیری را برای مصرف پایدارتر ارائه میدهد. و تنها با توليد آنچه مورد نیازست، زباله را کاهش میدهد.
ابداع مجدد الگوهای کسبوکار
بهعنوان مثال نحوه ساخت تیشرتها را در نظر بگیرید. به طور سنتی، آنها به طور انبوه در کارخانههای بزرگ توليد میشدند. و هزاران واحد مشابه به فروشگاههای خردهفروشی در سراسر جهان ارسال میشدند. این اغلب منجر به موجودی بیش از حد و زبالههای زیستمحیطی قابل توجهی میشد. حالا تصور کنید یک تیشرت منحصربهفرد میخواهید. شما آنلاین میشوید. آن را با رنگ، طرح و اندازه دلخواه خودتان طراحی میکنید. و سپس سفارش میدهید. این سفارش به چاپخانه مجاور ارسال میشود و ظرف چند ساعت، پیراهن سفارشی شما آمادهست. و مستقیماً درب منزل شما تحویل میشود. این همان چیزیست که تغییر به اقتصاد «کششی» را نوید میدهد.
اما تحقق این چشمانداز به چیزی بیش از فناوریهای جدید نیاز دارد. این امر مستلزم ابداع مجدد الگوهای کسبوکار، ساختارهای سازمانی و طرز فکرست. اما شرکتهای پیشگام در حال حاضر راه را نشان میدهند. از توليد بر اساس تقاضای محصولات شخصیسازیشده، مانند تیشرت، تا تولید غذای بیش از حد محلی، پیشگامان مجاورت در حال تغییر مفاهیم سنتی درباره امکان و سودآوری هستند.
اساساً مجاورت درباره استفاده از فناوریهای دیجیتال برای ایجاد ارزش نزدیک به لحظه و مکان تقاضاست. دنیایی که در آن کالاها و خدمات تولید و تحویل میشوند، نه بر اساس پیشبینیهای بلندمدت و زنجیرههای عرضه گسترده. بلکه در پاسخ به نیازهای خاص و در زمان واقعی مشتری.
در نظر بگیرید که چگونه ظهور پرینت سهبعدی تولیدکنندگان را قادر میسازد تا به جای تکیه بر کارخانههای متمرکز و تدارکات طولانی، قطعات پیچیده را بر اساس تقاضا، درست در جایی تولید کنند که نیاز دارند. یا همانطورکه خواهیم دید، مزارع عمودی چگونه در مراکز شهری رشد میکنند و محصولات تازه را فقط مایلها دورتر از مصرفکنندگانی که آن را میخورند رشد میدهند. اینها فقط اجمالی از اصل مجاورت در عمل هستند.
مجاورت=۰
در ماههای ابتدایی ۲۰۲۰، با فراگیری همهگیری کرونا در سراسر جهان، جهان شاهد یک پدیده قابل توجه بود: پذیرش سریع فناوریهای دیجیتال جدید. از دورکاری و آموزش مجازی گرفته تا خرید آنلاین و پزشکی از راه دور. این بحران تقریباً یک شبه باعث تغییر به سمت راهحلهای دیجیتال شد. اما به همان اندازه که این محور مهم بود، فقط روند عمیقتری را که سالها در حال افزایش بود، شتاب بخشید. راهپیمایی اجتنابناپذیر به سمت مجاورت.
ابزارهای دیجیتال
ابزارهای دیجیتال محدودیتهای قدیمی جغرافیا و مقیاس را تغییر میدهند. چگونه؟ با اجازه به قابلیتها برای توزیع، اتصال و هماهنگی در بسیاری از مکانها و با هزینه کم. بهطور همزمان، این ابزارها ایجاد و ذخیره ارزش را به شکل دیجیتال – الگوریتمهای فکری، طرحها و مالکیت معنوی – با هزینههای نهایی تقریباً صفر امکانپذیر میکنند. این دو ویژگی با هم، الگوهای اقتصادی را به چیزی نزدیکتر میکنند که نویسنده آن را «مجاورت=۰ [P=0]» مینامد. یک ایدهآل نظری که در آن هیچ تأخیر یا فاصلهای بین لحظه و مکانی وجود ندارد که یک محصول یا خدمات مورد نیاز مشتریست. و زمانی که آن کالا یا خدمات مورد نیاز مشتریست، ایجاد و تحویل داده میشود. بهعبارت دیگر، وعده مجاورت=۰ چیزیست که تطابق آنی عرضه و تقاضا به طور فزایندهای در دسترسست.
با نزدیک شدن الگوهای کسبوکار به پی=۰، نیاز به پیشبینی تقاضا از بین میرود. و با توانایی تولید براساس نیاز فعلی و واقعی جایگزین میشود. اتلاف و ناکارآمدی، بلایای عصر صنعتی، ذوب میشوند. زیرا مواد خام تنها در صورت نیاز به محصولات نهایی تبدیل میشوند. معاوضه قدیمی بین سفارشیسازی و هزینه از بین میرود. و شرکتها را قادر میسازد تا راهحلهای سفارشی را با قیمتهای انبوه ارائه دهند. و از آنجاییکه سازمانها دادههای ریز را درباره هر تعامل با مشتری جمعآوری و از آنها استفاده میکنند، میتوانند به سطوح بیسابقهای از پاسخدهی و یادگیری دست یابند. و بهطور مداوم پیشنهادهایشان را در طول زمان بهبود بخشند.
بازنگری
اما همه اینها نیاز به بازنگری دارد. کتابهای بازی قدیمی، که در عصر تولید متمرکز و زنجیرههای تامین ایستا اصلاح شده بودند، دیگر کافی نیستند. در عوض، شرکتها باید ذهنیت اکوسیستمی را پرورش دهند. و شراکتهای پویا را در بین صنایع ایجاد کنند تا به دادهها و قابلیتهای مورد نیازشان دسترسی پیدا کنند. بهعنوان مثال، صنعت خودرو را در نظر بگیرید. تسلا با تولیدکنندگان باتری، شرکتهای نرمافزار و ارائهدهندگان انرژیهای تجدیدپذیر برای ایجاد یک اکوسیستم یکپارچه از محصولات و خدمات همکاری میکند.
در دنیای مجاورت، شرکتها باید تلاش کنند تا هر نقطه از تقاضا را دنبال کنند: یعنی نه فقط آنچه مشتری میخواهد، بلکه چه زمانی، کجا و در چه زمینهای آن را میخواهد. این به معنای ایجاد درک جامع و در زمان واقعی از نیازهای مشتریست. آنها باید بیرحمانه تولید و عرضه خود را فشرده، توزیع و هماهنگ کنند. و عملیاتشان را بیش از پیش با ریتم بازار هماهنگ کنند. و بالاتر از همه، آنها باید فرایندهای انعطافپذیری را توسعه دهند که قادر به انطباق با تغییرات مداوم باشند.
مانند هر اختلال بزرگ، چالشهای مجاورت بسیار بزرگ هستند. اما فرصتها نیز برای کسانی که میتوانند از ظرفیت آن استفاده کنند، بسیار زیادست.
مجاورت و سامانه غذایی
در قلب بروکلین، یک کانتینر حملونقل غوغا میکند. در داخل، محیطی با دقت کنترلشده از سینیهای هیدروپونیک، چراغهای الایدی و حسگرها، سبزیها و گیاهان تازه را احاطه کردهاند. این چشمانداز اسکوار روتز [Square Roots]ست، یک نوکسبوکار کشاورزی شهری که هدف آن نزدیکتر کردن تولید غذا به مصرفکنندگان در ناممکنترین مکانهاست. و این یکی از نمونههای انقلاب مجاورت است که نحوه تغذیه ما را تغییر میدهد.
از آنجاییکه جمعیت جهان تا ۲۰۵۰ به ۱۰ میلیارد نفر میرسد، ما با یک چالش وجودی روبرو هستیم: چگونه میتوان همه این افراد را بدون تخریب زمین در این فرایند تغذیه کرد. بخشی از پاسخ ممکنست در تغییر به سمت سیستمهای غذایی محلیتر و مبتنی بر فناوری باشد که میتوانند محصولات تازه و مغذی را با ردپای محیطی کوچکتر ارائه دهند.
کشاورزی محیط کنترلشده (CEA) مجموعهای از شیوههاست که به محصولات اجازه میدهد در محیطهای سرپوشیده، در شرایط بسیار بهینه رشد کنند. از مزارع عمودی که در پشتههای بلند به سمت بالا کشیده میشوند تا واحدهای مدولار که در کانتینرهای حملونقل تغییر کاربری داده شدهاند، سیا [CEA] به اشکال مختلفی عرضه میشود. اما چیزی که همه آنها به اشتراک میگذارند توانایی افزایش بازده در عین کاهش مصرف آب و رهایی از تولید غذا از محدودیتهای جغرافیایی و آبوهواییست. تصور کنید رستورانی در حال برداشت گیاهان دارویی خودش از باغی روی پشتبامست، یا سوپرمارکتی که محصول خودش را از یک مزرعه انبار تامین میکند. نه فقط از مکانی دور. این سیا [CEA]ست.
انقلاب جدید
اما انقلاب مجاورت فقط درباره گیاهان نیست. آبزیپروری در خشکی، پرورش ماهی را از اقیانوسها و به مخازن با دقت کنترلشده در ساحل میآورد. با بازیافت آب و از بین بردن خطرات بیماری و آلودگی، این سامانهها میتوانند غذاهای دریایی تازه و سالم را با اثرات زیستمحیطی به طور چشمگیری کمتر ارائه دهند.
حتی رادیکالتر – و سازگارتر با رفاه حیوانات – شیوههای نوظهور کشاورزی سلولی هستند که در آن گوشت مستقیماً از سلولهای کشتشده در یک محیط آزمایشگاهی رشد میکند. تصور کنید که یک استیک آبدار یا یک تکه مرغ سوخاری ترد گاز میزنید. و میدانید که هیچ حیوانی مجبور نیست برای غذای شما رنج بکشد. این چشمانداز وسوسهانگیزیست که گوشت پرورشی ارائه میدهد، و در حالی که این فناوری هنوز در مراحل اولیهست، ظرفیت بسیار زیادی برای تغییر شکل رابطه ما با پروتئین حیوانی دارد.
همانطورکه این فناوریها بالغ و مقیاس میشوند، احتمالاً جغرافیای تولید غذا را به روشهای عمیقی تغییر میدهند. در حالی که کشاورزی متمرکز و در مقیاس بزرگ همچنان نقش حیاتی در تغذیه جهان، به ویژه برای محصولات اصلی و کالاها، ایفا خواهد کرد. سهم فزایندهای از غذای ما ممکنست از عملیاتهای کوچکتر و پراکندهتر حاصل شود که نزدیک به نقطه مصرف قرار دارند. سامانه هیبریدی را تصور کنید که در آن بخش عمده غلات و دانههای سویا ما هنوز در مزارع وسیع در قلب کاشته میشود، اما میوهها، سبزیجات و پروتئینهای ما بهطورفزایندهای از شبکهای از مزارع عمودی، گلخانهها و پرورشدهندگان بافتهشده در تاروپود شهرها و جوامع تولید میشوند.
این دگرگونی و انتقال یک شبه اتفاق نخواهد افتاد و بدون چالش نخواهد بود. اما با بهرهگیری از قدرت نوآوری و فناوری، ما این فرصت را داریم که آیندهای بسازیم که در آن غذای تازه و مغذی فراوان و در دسترس همه باشد، صرف نظر از اینکه در کجا زندگی میکنند.
خلاصه نهایی
نکته اصلی این خلاصهکتاب اینکه فناوریهای جدید تغییری اساسی در نحوه تولید و مصرف کالاها و خدمات ما ایجاد میکنند. با اجازه دادن به تولید نزدیکتر به زمان و مکان تقاضا، کسبوکارها میتوانند محصولات و خدمات بسیار شخصیسازیشده را با کارایی بیشتری ارائه دهند.
این حرکت به سمت مجاورت نوید ارتقاء به سطوح جدیدی از ارزش مشتری، سودآوری تجاری و پایداری را میدهد. با این حال، تحقق این ظرفیت مستلزم ابداع مجدد الگوهای تجاریست. کسبوکارها باید ذهنیت اکوسیستمی را بپذیرند و از دادههای بیدرنگ درباره رفتار و ترجیحات مصرفکننده استفاده کنند.
در پایان، برندگان کسانی خواهند بود که بتوانند مجاورت را در آغوش بگیرند و از ظرفیت آن برای ایجاد نتایج بهتر برای مشتریان، جامعه و کره زمین استفاده کنند.
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.