آوردن ارزشها به زندگی در محل کار
قدرت فرهنگ (۲۰۲۴) به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه یک فرهنگ بهخوبی ساختهشده میتواند یک سازمان را دگرگون کند. و مشارکت کارکنان، عملکرد و رفاه را افزایش دهد. با بررسی اینکه چگونه ارزشها، رفتارها و رهبری محیط کار را شکل میدهند، بر اهمیت ایجاد فرهنگی تاکید میکند که مردم و مکانها را تشویق میکند تا شکوفا شوند.
دکتر لورا هامیل یک روانشناس سازمانی، یکی از بنیانگذاران لیماده[Limeade] و مالک شرکت مشاوره گروه پاریس فونیکس است. هامیل از طریق مشاوره به سازمانهای بزرگ و کوچک در زمینه توسعه فرهنگهای مثبت در محل کار می گذراند. هامیل همچنین میزبان پادکست خوشحالی در کار است و مطالب خودش را در فست کمپانی، فوربس و انپیآر منتشر میکند.
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ یاد بگیرید که از قدرت فرهنگ استفاده کنید
زمان آن رسیدهست که یک افسانه مشترک شرکتی را از بین ببریم: فرهنگ پس زمینه بیشکل یک محل کار نیست. در عوض، فرهنگ به طور محسوسی در هر جنبهای از یک محل کار نفوذ میکند – چه رهبران و کارمندان آن را بدانند یا ندانند.
یک فرهنگ قوی در محل کار برای موفقیت سازمانی، رضایت کارکنان و انعطاف پذیری طولانیمدت ضروریست. فرهنگ همچنین تجربه کاری روزانه را شکل میدهد و بر مشارکت، بهرهوری و نوآوری تأثیر میگذارد. اما یک فرهنگ تأثیرگذار تصادفی اتفاق نمیافتد. بلکه نیازمند طراحی طبیعی برای حمایت از هدف سازمان، همسویی با اهداف استراتژیک و انطباق در کنار نیروی کار در حال تغییرست. در دنیای کار امروزی که بهسرعت در حال تحولست، ایجاد فرهنگی که با ارزشها و آرمانهای کارکنان طنینانداز باشد، بیش از هر زمان دیگری حیاتیست.
فرهنگسازی طبیعی نه تنها به معنای تعریف ارزشها بلکه حصول اطمینان از احساس آنها در تعاملات روزمرهست. این شامل تعیین انتظارات رفتاری واضح، ایجاد سیستمهای حمایتی و نشان دادن مداوم این ارزشها در عملست. فرهنگسازی مؤثر فراتر از سیاستهاست. و با تقویت ارتباط اجتماعی، همسویی با ارزشهای فردی و سازمانی، و ایجاد محیطی که در آن کارکنان احساس سرمایهگذاری عاطفی میکنند. هم قلبها و هم ذهنها را درگیر میکند. علاوه بر این، درک پویایی قدرت در محیط کار به اطمینان از جامعیت کمک می کند. زیرا رهبران نقشی اساسی در تنظیم لحن فرهنگی دارند. قدرت فرهنگ
در این خلاصهکتاب، خواهید فهمید که فرهنگ چیست، چرا اینقدر مهمست، و چگونه سازمانها میتوانند فعالانه آن را شکل دهند و حفظ کنند. از تعریف فرهنگ گرفته تا پیادهسازی چارچوبهایی که آن را زنده میکند. بینشهایی را یاد خواهید گرفت که به ایجاد محیط کاری کمک میکند که هم از موفقیت سازمانی و هم از رفاه فردی پشتیبانی میکند.
مایل به رفتن به عمق ماجرا هستید؟ بیایید شروع کنیم!
تعریف فرهنگ
فرهنگ یک سازمان مانند شخصیت آنست. ترکیبی منحصربهفرد از ارزشها، باورها و عملکردهایی که بر نحوه رفتار و تصمیمگیری کارکنان تأثیر میگذارد. قدرت فرهنگ
در حالیکه فرهنگ اغلب پیچیده و اشتباه درک میشود، زمانیکه با اهداف سازمان همسو میشود، به نیروی قدرتمندی برای تعامل، بهرهوری و انسجام تبدیل میشود. یک فرهنگ روشن و طبیعی انتظارات را تعیین میکند. و به کارمندان احساس هدف مشترکی ارائه میدهد و به موفقیت فردی و جمعی کمک میکند. از سوی دیگر، یک فرهنگ نادرست یا راکد میتواند منجر به عدم مشارکت و نتایج ضعیف در کسبوکار شود.
فرهنگ، پایهای برای وضوح و الهامبخشی فراهم و به کارکنان کمک میکند تا بفهمند سازمان چه انتظاراتی دارد و چه پاداشی میدهد. علیرغم تأثیر آن، بسیاری از سازمانها در طراحی فعال فرهنگ خودشان شکست میخورند. و آن را بدون راهنمایی شکل میدهند که اغلب منجر به یک محیط پراکنده یا نامشخص میشود. بدون یک پایه فرهنگی تعریفشده، کارکنان ممکنست احساس عدم ارتباط یا عدم اطمینان درباره نحوه مشارکت معنادار داشته باشند که به طور قابل توجهی ظرفیت سازمان را برای موفقیت محدود میکند.
فرهنگ سازمانی ارتباط نزدیکی با جو محیط کار یا تجربیات روزمره کارکنان در محل کار دارد. فرهنگ ارزشها و اولویتهای فراگیر را تعیین میکند. در حالیکه اقلیم این ارزشها را در عمل از طریق سیاستها، رفتارها و تعاملات منعکس میکند. این دو به یکدیگر وابسته هستند: فرهنگ مثبت از اقلیم سالم حمایت و اقلیم قوی ارزشهای فرهنگی را تقویت میکند. بهعنوان مثال، یک طرح باز در یک فضای کاری فیزیکی ممکنست همکاری را تشویق کند. در حالیکه حوزههای خصوصی ممکنست بر کار متمرکز تأکید کنند. در تنظیمات دورکاری، سازمانها باید درباره اینکه چگونه مدیران و رهبران ارتباط را تقویت میکنند. و حس مشترک «ما» و «چگونه کارها را انجام میدهیم» را حفظ میکنند، حتی به صورت دیجیتالی یا دورکاری. قدرت فرهنگ
جو محیط کار
گفته میشود، کارکنان از مشارکتکنندگان منفعل در فرهنگ دور هستند. آنها با تفسیر و عمل بر سیگنالهای آن نقش فعالی دارند. کارکنان به جای جذب صرف فرهنگ، آگاهانه و ناخودآگاه ارزیابی میکنند که چقدر با ارزشهای خودش هماهنگست و بر این اساس پاسخ میدهند. این مشارکت فعال به این معنیست که فرهنگ تحمیلی نیست. بلکه به صورت مشترک ایجاد میشود. و دائماً توسط تصمیمات و اقدامات کارکنان شکل میگیرد. وقتی کارکنان احساس احترام و قدرت برای مشارکت واقعی داشته باشند، به تکامل و پیشرفت فرهنگ سازمان کمک میکنند.
تحقیقات نشان میدهد که فرهنگ قوی و طبیعی به نتایج کسبوکار، بهبود حفظ کارکنان، نوآوری، رضایت مشتری و عملکرد مالی کمک میکند. در مقابل، فرهنگهای سمی – که اغلب از رفتارهای رهبری سمی ناشی میشوند – میتوانند هم به رفاه فردی و هم برای رشد سازمانی آسیبرسان باشند. به این ترتیب، اعتماد برای هر فرهنگ شکوفا محورست. همانطورکه وارن بافت زمانی اشاره کرد، اعتماد «مثل هواییست که تنفس میکنیم»: زمانیکه وجود دارد، قابل توجه نیست. اما زمانی که از دست میرود، به طرز دردناکی آشکار میشود.
برای سازمانها برای ایجاد یک فرهنگ سالم و پر رونق، هدفمندی بسیار مهمست. شرکتها با همسوسازی آگاهانه ارزشهای فرهنگی با اهداف سازمانی و حصول اطمینان از همسویی این ارزشها با تجربیات روزمره کارکنان، میتوانند محیطی را ایجاد کنند که هم افراد و هم مکانها در بهترین موقعیت برای موفقیت باشند. قدرت فرهنگ
تحول فرهنگ
اگر یک فرهنگ قوی و هدفمند برای موفقیت سازمانی و رضایت کارکنان بسیار مهمست، برای توسعه آن چه کاری میتوان انجام داد؟
به جای رها کردن فرهنگ برای توسعه تصادفی، سازمانها باید طبیعتاً آن را بسازند تا محیط کاری ایجاد کنند که در آن افراد احساس قدردانی، ارتباط و حمایت کنند. چنین تحولی نیازمند رویکرد «قلب و ذهن»ست. کارمندان را از نظر احساسی و فکری درگیر کند.
قبل از اقدام، سازمانها باید نتایج و سؤالات روشنی را تعریف کنند تا اطمینان حاصل شود که کار فرهنگی مستقیماً با استراتژی تجاری گستردهتر همسو میشود. تغییر شکل فرهنگ بدون شک کار چالشبرانگیزیست. اما چارچوبهای ساختاریافته مانند حلقه فرهنگ طبیعی میتواند به کاهش بار کمک کند. و اطمینان حاصل شود که کار انجام شده جامع و مؤثرست.
در چارچوب چرخه فرهنگ طبیعی، اولین مرحله ایجاد یک چشمانداز مشترک از اینکه فرهنگ برای حمایت از اهداف سازمان چگونه باید باشد. این به مرحله دوم منتهی میشود، که مشخص کردن رفتارهای خاصیست که ارزشهای سازمان را نشان میدهد. و روشن میکند که هرکس چگونه باید برای حفظ این استانداردها عمل کند. قدرت فرهنگ
آموزش مداوم
مرحله سوم تماماً درباره آموزش مداومست. تقویت مداوم این ارزشها و انتظارات برای کمک به کارکنان جدید و فعلی در درک نقش آنها در حفظ یک فرهنگ مثبت.
پاسخگویی مرحله چهارم و یکی دیگر از عوامل اساسی موفقیتست. معیارهای شفاف و به خوبی ارتباط داده شده به سازمان امکان میدهد پیشرفت را اندازهگیری کند. و بینش دقیقی را درباره آنچه کار میکند. و جاییکه نیاز به تعدیلست به رهبران ارائه میدهد.
برای زنده کردن واقعی فرهنگ، به قهرمانان فرهنگ نیاز دارید. این افراد میتوانند کارکنانی در هر سطحی باشند که به طور فعال ارزشهای فرهنگی را ترویج و فرهنگ را در سراسر سازمان تعبیه میکنند. قدرت فرهنگ
ارتباط منظم
مرحله ششم بر اهمیت ارتباط منظم و مداوم تاکید میکند و ماموریت فرهنگسازی را در خط مقدم ذهن همه نگه میدارد.
تجربیات شخصی و معتبر مرحله هفتم را شامل میشود که به کارمندان اجازه میدهد تا به طور معناداری با فرهنگ درگیر شوند. و ارتباطات واقعی را بین تیمها تقویت کنند.
در نهایت، همسویی شیوههای سازمانی – بهویژه آنهایی که مربوط به مدیریت افرادست. با ارزشهای فرهنگی، وحدت را تقویت میکند و تضمین میکند که فرهنگ در هر سیستمی ریشه دواندهست. قدرت فرهنگ
اما کار به همین جا ختم نمیشود. توسعه فرهنگ سالم یک تعهد مستمرست که مستلزم توجه و سازگاری مداومست. همانطورکه سازمانها رشد و تغییر میکنند، باید به توسعه فرهنگ طبیعی که در کنار سازمان تکامل مییابد. و منعکسکننده مأموریت و نیازهای افرادش باشد، متعهد بمانند.
علاوه بر این، به رسمیت شناختن پویایی قدرت به همان اندازه برای تحول فرهنگی موفق ضروریست. فرهنگ و قدرت ارتباط نزدیکی با هم دارند: کارکنان به کسانی که در نقشهای رهبری هستند نگاه میکنند تا بفهمند سازمان چه پاداشی میدهد. رهبران، بنیانگذاران و مدیران باید به این موضوع توجه داشته باشند که چگونه تأثیرات آنها فرهنگ را رنگ میکند. و فعالانه کار کنند تا اطمینان حاصل کنند که در یک راستا عمل میکنند.
تغییر فرهنگ محیط کار کار کوچکی نیست. اما با این وجود سرمایهگذاری ارزشمندیست. پیروی از یک چارچوب ساختاریافته مانند چرخه فرهنگ طبیعی میتواند به کاهش فشار و ارائه یک نقشه راه قابل اعتماد کمک کند. و داشتن یک نقشه راه قابل اعتماد – چه چرخه فرهنگ طبیعی یا غیر آن – مفید خواهد بود. زیرا تحول فرهنگی سفریست که صاحبان قدرت باید چندین بار طی کنند تا شرکت و همکارانشان را با حداکثر ظرفیت ببینند. قدرت فرهنگ
فرهنگ اثبات آینده
همانطورکه کار و محل کار با سرعت فزایندهای تکامل مییابند، فرهنگ سازمانی قوی بیش از هر زمان دیگری حیاتی خواهد شد.
یکی از مظاهر این امر افزایش اولویت مردم برای همسویی ارزشها در انتخاب محل کارست. این میل توسط تحقیقات پشتیبانی میشود. وقتی ارزشهای شخصی و سازمانی با هم تضاد داشته باشند، ناراحتی و جدایی واقعی توسط کارکنان میتواند تجربه شود. سازمانهایی که در آینده شکوفا خواهند شد، درک خواهند کرد که یک فرهنگ خوب طراحیشده، وحدت را فراهم میکند. اما همچنین با تکامل کار و نیروی کارشان را با آن سازگار میکند. یک فرهنگ قوی مستلزم این نیست که همه یکسان باشند. در عوض، ارزشهای اصلی را با مشارکتهای فردی متعادل میکند و به افراد کمک میکند تا با اهداف مشترک ارتباط برقرار کنند. این سازمانهای باهوش فرهنگ تشخیص میدهند که ارزیابی منظم اثربخشی فرهنگشان ضروریست و بیان ارزشهای شما در وبگاه شرکت کافی نیست. ارزشها باید توسط رفتارها، شیوهها و سیستمهای خاصی که ایدهآلهای فرهنگی را به واقعیت روزانه تبدیل میکنند، پایهگذاری شوند.
یک راه عملی برای ایجاد و تقویت فرهنگ ارزشمحور، از طریق الگوی فرهنگ مراقبت از پلههاست. که جنبههای کلیدی فرهنگ محیط کار سالم و انسانمحور را ترسیم میکند. این الگو دارای سه سطحست که هر کدام بهزیستی کارکنان و تابآوری سازمانی را افزایش میدهد. در بنیاد، موارد ضروری مانند ایمنی، صداقت و اعتماد وجود دارد. سطح بعدی با ایجاد ایمنی روانشناختی و تقویت فراگیر بودن، و به رسمیت شناختن کارکنان به عنوان افراد کامل، بر این موارد بنا میشود. بالاترین سطح رشد فردی را ارتقاء میدهد. کارکنان را به یک هدف معنادار متصل و تلاشهایی را تقویت میکند که به نفع سازمان و جامعهست.
قلب و ذهن
کار فرهنگی مؤثر نیز باید هم قلب و هم ذهن کارکنان را درگیر کند. در آغوش گرفتن احساسات در محل کار اولین قدم حیاتی به سمت این تمرکز قلبست. و به کارمندان کمک میکند تا بهعنوان افرادی زنده و نفسگیر احساس ارزشمندی کنند. تشویق افراد به تأمل در ارزشهای شخصیشان میتواند همسویی را بیشتر تقویت کند. زیرا آنها میتوانند تشخیص دهند که کجا ارزشهایشان با مأموریت سازمان تلاقی میکند. تداوم توسعه ارتباطات اجتماعی در سازمان، این بنیاد فرهنگی را تقویت میکند. و محیط کاری ایجاد میکند که در آن افراد احساس کنند دیده میشوند، مورد احترام و تعلق هستند. قدرت فرهنگ
علاوه بر این، در حالی که فرهنگ باید به خوبی با استراتژی کسبوکار هماهنگ باشد، باید بر رفاه و رشد افراد تاکید یکسانی داشته باشد. یک استراتژی به تنهایی نمیتواند بدون کارکنان متعهد و باانگیزه که به جهتگیری سازمان اعتقاد دارند موفق شود. فراتر از محل کار، این تمرکز بر افراد از موفقیت بیرونی نیز پشتیبانی میکند. بیشتر سازمانها به مشتریان انسانی خدمت میکنند و به آنها ادامه خواهند داد. و فرهنگی که نیازها و ارزشهای مردم را در اولویت قرار میدهد، میتواند هم در داخل و هم در بین مشتریان و مصرفکنندگان طنینانداز شود. ارزشگذاری یکسان برای کارکنان و مشتریان باعث تقویت شهرت سازمان و تقویت وفاداری طولانیمدت میشود.
در سالهای آینده، عدم قطعیت یکی از قطعیتهاییست که سازمانها با آن مواجه خواهند شد. سازمانها برای اینکه خودشان را مصمم به آینده کنند، باید فرهنگ را پیشزمینه کنند. و سازمانها برای اینکه فرهنگهایشان را آیندهنگر کنند، باید بر سازگاری، انسانمحوری و اخلاق هدفمحور تأکید کنند. انجام این کار تضمین میکند که هم شرکت و هم فرهنگ در زمانی از تاریخ که این دو ویژگی به طور فزاینده نادر میشوند مرتبط و انعطافپذیر باقی میمانند.
خلاصه نهایی
در این خلاصهکتاب شما آموختید که فرهنگ ضربان قلب همه سازمانهاست و به احساس، همکاری و مشارکت کارکنان شکل میدهد.
فرهنگ هر چیزی جز یک پسزمینه منفعل، نیروی فعالیست که بر همه چیز، از بهرهوری کارکنان گرفته تا نوآوری رهبر، تأثیر میگذارد. هنگامیکه فرهنگ به طور طبیعی مورد توجه قرار گیرد، میتواند یکپارچه و الهامبخش شود. و ارزشهای شخصی را با اهداف سازمانی برای ایجاد یک محل کار پر رونق هماهنگ کند. قدرت فرهنگ
اما یک فرهنگ سالم فقط درباره تعیین ارزشها نیست. بلکه درباره گنجاندن آنها در اقدامات روزمره، تقویت اعتماد و ایجاد فضایی برای ارتباط واقعیست. با اولویتبندی افراد و اهداف، سازمانها میتوانند فرهنگهای انعطافپذیر و سازگاری ایجاد کنند که هم افراد و هم کل سازمان را برای شکوفایی و رسیدن به ظرفیت کامل خودشان توانمند میسازد.
این کتاب را میتوانید از انتشارات مکتب تغییر تهیه کنید