توضیحات
هفت شهر تغییر، ۷ گام بلند است که تو را به هر مقصدی که میخواهی میرساند
کتاب هفت شهر تغییر تجربه داستانهای واقعی، مربیگریهای مفاهیم بیان شده و تمرینهای عملی است. راهی که از سال ۱۳۷۶ آغاز کردم. راهی پر فراز و نشیب که همچنان بایستی با قوت و قدرت تمام ادامه پیدا کند. ۳۸۰ صفحه، دارای فنآوری QR code برای دیدن فیلمهای نمونه مربیگری رشد فردی، تمرینها و بازی فردی و تیمی، چکلیستهای ارزیابی و مفاهیم توسعهیافته جدید درباره رشد فردی.
همه دوست داریم تغییر کنیم. تغییر از موقعیت فعلی به موقعیت مطلوبی که آرزوی ماست. میخواهیم فرزند خوبی باشیم، پدر و مادر بهتری باشیم، همسر مهربانتری شویم، مدیر سرآمدی باشیم، و کارآفرین موفقتری شویم. شیوهها و رویکردهای مختلفی را امتحان کردهایم. کتابهای زیادی خواندهایم، سمینارهای انگیزشی زیادی شرکت کردهایم، اما هر روز دریغ از دیروز کمتر نتیحه میگیریم. زیرا برنامه یک چیز است و اجرای برنامه چیز دیگر. ما در اجرا شکست میخوریم نه در برنامه. چون برنامههای زیادی را در طول زندگی خود طرحریزی کردهایم.
اجرای تغییر همراه با ترس، مقاومت و ریسک است. ترس از شکست و از دست دادن موقعیت امن حال حاضر. مقاومت در برابر موج تغییراتی که دست ما نیست و برای ما شکننده است و در آخر ریسک، خطر اینکه احتمال کامیابی من از این تغییر به چه میزان است. هفت شهر تغییر داستانی مانند گذشته نیست. داستانی از جنس اجرای گام به گام تغییر ساختیافته، هماهنگ، راهبردی و یکصفحهای برای ساختن آیندهی جدید ماست.
بودن و شدن
هر لحظه از زندگی ما شامل «بودن و شدن» است. بودنی که از «گذشته» آمده است و شدنی که «آینده» ما را خواهد ساخت.
امروز اگرچه جهان ما مدرن است و مدرنتر هم میشود، اما «حال» ما را برآشفته است. افسردگی بزرگترین بیماری قرن لقب گرفته و آرامش ما از بین رفته است. زندگی معنای اصلی خودش رو از دست داده و اعتیاد روزمرگی ثانیهها و دقایق ما را به سرعت میبلعد. در سیاهچالهای به نام دنیا گیر افتادهایم و میخواهیم در این دنیا همه چیز باشیم الا خودمان. کتاب هفت شهر تغییر، تجربه جدیدی از جنس واقعی خود نویسنده است که با شاگردانی در سه سال گذشته به اشتراک گذاشته میشود.
هر یک از این تغییردهندگان سفر محتوایی خود را در طول این ۷ شهر آغاز کرده و به انجام رساندهاند. هیچ کس مانند دیگری نیست. زیرا هر کسی یکتا و منحصربهفرد است.
سفر تغییر از «موقعیت امن» شما آغاز میشود. موقعیت امنی که شما میترسید از آن خارج شوید. جاذبه و گرانش آن به شدت زیاد است. شما باید با انرژی زیادی به سوی «موقعیت مطلوب» خود پرتاب شوید و بر این جاذبه و گرانش غلبه کنید. در این میان بایستی ایستگاههای متعددی را بگذرانید.
در این دو موقعیت (که هرکدام فصلی جداگانه است)، ۷ فصل بعدی کتاب هفت شهر تغییر، هر کدام به یک ایستگاه به عنوان شهر در قالب داستان، مفاهیم، تمرین، بازی، و چکلیست میپردازد تا مسافر ما (که شما باشی!) گام به گام پازل مدل زندگی خود را بچیند و تکمیل کند.
فصل ۱. کارنامه تغییر خودت را آماده کن!
نرگس به شدت نگران بود. در بیرون هوا میغرید و کم کم ابرهای تیره در آسمان بیشتر و بیشتر میشدند. آسمان رعد و برقی زد و او را بیشتر هراسان کرد. برخورد قطرات باران به پنجره موسیقی تغییر را مینواخت و او را مصممتر میکرد تا هر چه زودتر تصمیم خود را بگیرد. اما نمیدانست باید از کجا آغاز کند. در میان برگههایی که در کتابخانه داشت جستوجو میکرد دو تا برگه را پیدا کرد که سوالات خوبی برای ارزیابی پرسیده بود. با خودش گفت: «یافتم! یافتم! اینا همون برگههایی است که دنبالشون میگشتم!»
فصل ۲. از تغییر خودت پذیرایی کن!
امید هر روز برنامه خود را به تعویق میانداخت و انواع کارها را میکرد تا سرانجام یکی از آنها به ثمر بنشیند. غافل از اینکه روزها را از دست میداد و باید بپذیرد که تغییر سرنوشت او را دارد عوض میکند و باید تغییر را بپذیرد. وقتی تصمیم گرفت که دستورکار تغییر خود را آماده کند دمدمهای غروب بود. او باید دستورکار تغییر یک صفحهای خود را آماده میکرد و برای هفته آینده حداقل یکی از کارهای جدیدی را مینوشت که میتوانست در برنامه هفتگیش قرار دهد. او اراده کرده بود که باید این کار انجام بگیرد. کتاب هفت شهر تغییر
فصل ۳. خودت را عاشق تغییر کن!
حامد جایزه معماری آسیا-اروپای سال ۲۰۱۸ رو در بخش نواوری دکوراسیون داخلی برده بود. اما متأسفانه به دلیل تحریمها بدون حضور او در شهر بارسلونای اسپانیا این جایزه به او داده شد. طی چند سال اخیر جسته و گریخته در جاهای مختلف و همایشها در رابطه با ایده دکوراسیون داخلی نوآورانه خودش سخنرانی کرده بود، اما نمیدانست آیندهش باید به چه سمتی بره تا بتونه یک مکتب و سیاق جدید در رابطه با این ایده نوآورانه داشته باشه. مکتبی که افراد و گروههای زیادی اون رو به عنوان مرجع بشناسند و به اون استناد کنند. اون عاشق کارش بود که اگه نبود جایزه جهانی رو نمیتونست برنده بشه. اما چی باید میکرد تا این عشق و علاقه ماندگار بشه و اثری بزرگ و مؤثر داشته باشه.
فصل ۴. از تغییر خودت شناخت پیدا کن!
جاوید به عنوان یک کارآفرین مجموعهای دارد که سالها قبل راهاندازی کرده است. او به صنعت نفت، گاز و پتروشیمی محصولات و خدمات خود رو ارائّه میدهد. بارها به دنبال روشهای مختلفی برای شناخت خود رفته است، زیرا اعتقاد دارد که قبل از اینکه کاروکسبی را آغاز کنیم باید خود را آغاز کنیم! یعنی از خود شناخت کافی داشته باشیم. تجربهی او از تغییر فردی و برنامه رشد فردی یکی از بهترین تجربهها از این دست بوده است تا جایی که چشمانداز فردی خودش رو جذب ۳۰۰۰ نفر تغییردهنده برای این برنامه طراحی کرد. یک چشمانداز چالشبرانگیز بزرگ. برای او یک اتفاق فوقالعاده بود وقتی جدول ۱۶ خانهای شناخت خودش رو تکمیل کرد. کتاب هفت شهر تغییر
فصل ۵. نقشه تغییر را ترسیم کن!
سودا داستان متفاوتی داره. خودش اینگونه روایت میکنه که «یکی از روزهای سرد زمستان در حالی که عطر قهوه اتاقم را پر کرده بود در اینترنت در حال جستجو بودم. سالها برای یافتن رسالت زندگیام درگیر بودم و سوال هرروزهام این بود، دلیل حضورم در این جهان چیست؟ البته یک شعار کلیشهای داشتم :آمدهام تا جهان را جای بهتری برای زندگی کنم، احساس خوشایندی داشتم اما انگار تمامیت من نبود. جستجو برای رشد فردی ادامه داشت، خواندن کتاب ساختن برای ماندن، هفت عادت مردمان موثر، صبح جادویی، از خوب به عالی و رفتن به کارگاههای هدفگذاری همه اینها عالی بودند اما کافی نبودند.» او باید نقشه جدیدی برای آینده طرحریزی و ترسیم میکرد. اما چگونه؟
فصل ۶. دیگران را با تغییر همراه کن!
افشین وقتی در پنجمین کافه تغییر در تهران ثبتنام و حضور یافت، در یکی از جلسات مربیگری جملهی زیبایی رو گفت: «دو اتفاق در زندگی مسیر جدیدی را برای من گشود. اولی وقتی از پلهها بالا رفتم و دومی وقتی از پلهها پایین آمدم. اولی پلههای آموزشگاه موسیقی برای یادگیری تنبک بود و دومی پلههای کافه تغییر برای یادگیری تغییر!» او در تلاطمات زندگی یکی از بهترین مراحلی که تجربه کرد گفتوگوی با خانواده بویژه پسرش بود که برایش بسیار متفاوت شده بود. و تا الان چنین تجربهای نداشته است. نقشه همسویی قشنگی برای خودش تعریف کرده است و میخواهد طبق این نقشه دوباره تشکیل خانواده دهد اما نه به روش قبلی بلکه به روشی جدید که همواره رشد داشته باشد. کتاب هفت شهر تغییر
فصل ۷. تغییر فعالیتها را آغاز کن!
ساناز پیشنهادهای زیادی رو دریافت کرد. انگاری همه دست به دست هم داده بودند تا از چپ و راست و پایین و بالا بهش پیشنهاد کار بدن. اما از وقتی مأموریت خودش رو مکتوب کرد و فهمید که باید کمک کنه تا کودکان ۱ روز تا ۱۰ سال توانمند بشوند دست رد به خیلی از پیشنهادها زد. میدونی چرا؟ خودش میگه: «خب! وقتی من یه پیشنهادی رو همینطوری قبول میکنم بدون اینکه با مأموریت خودم بسنجم، باید فعالیتهایی انجام بدم که در اولویت کاری من نیست. وقتی اولویت نباشه و من باید اونها رو انجام بدم یعنی پول و انرژی و وقت و خیلی از منابع من هدر میره و تلف میشه. و این رشد من عق میاندازه»
فصل ۸. تغییر خودت را پایش کن!
مینا در زمینه رشد فردی دستی بر آتش دارد. خود را وقف این کرده است که «انسان: قطرهای از روح الهی است». برای رسیدن به این مأموریت تغییر ۱۸۰ درجهای را از فعالیتهای قبلی خود ایجاد کرده است که بسیار سخت و شکننده بوده است. اما یک تابلویی دارد که نگو و نپرس! همه چیز را بر روی این تابلو لحظه به لحظه پایش میکنه که یه وقتی چیزی از قلم نیفته و یا از دستش در نره. از سه رنگ سبز و زرد و قرمز برای ارزیابی شاخصها و فعالیتهای زندگیش استفاده میکنه. خودش میگه: «پاییدن زندگی مثل آبیاری و باغبونی زندگی بسیار مهمه!» کتاب هفت شهر تغییر
فصل ۹. خودت را دوباره خلق کن!
علی پروندههای باز زیادی داشت. چیزی حدود ۱۰ سال بود که در حوزه ساخت و ساز و ساختمانسازی مشغول بود و بزرگترین مجتمع تجاری شهر خودشون رو با سرمایهگذاری خانواده و دوستانش به سرانجام رسانده بود و داشت مدیریت میکرد. اگرچه از کاروبارش راضی بود اما علاقه زیادی به کوچینگ و دورههای آموزشی اون داشت. این علاقه رو هم با اشتیاق فراوانی نشون داده بود. چند تا دوره در رابطه با موضوعی که هر روز فکروذکرض بود برگزار کرده بود. همه از شیوه تدریسش راضی بودند. باید خودش رو از گرانش وضعیت موجودی که درش گیر افتاده بود رها میکرد و دوباره خودش رو خلق میکرد. کار سختی بود اما میدونست که شدنیه!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.