نظریه و عمل
رهبری: نظریه و عمل (۲۰۱۵) یک کتاب درسی محبوبست که موضوع رهبری را بررسی میکند. این کتاب نظریههای اصلی رهبری را مورد بحث قرار میدهد، انواع رایج سبک رهبری را توضیح میدهد و توصیههای عملی درباره بهبود ویژگیهای رهبری شما ارائه میدهد.
پیتر جی نورتوز، استاد بازنشسته ارتباطات در دانشگاه میشیگان غربی و دورههایی در زمینه رهبری و ارتباطات تدریس کردهست. برای بیش از ۳۰ سال. از دیگر کتابهای او میتوان به مقدمهای بر رهبری، موردکاویهای رهبری در آموزش، و ارتباطات سلامت: استراتژیهایی برای متخصصان سلامت اشاره کرد.
آنچه را که برای رهبر بودن لازمست کاوش و کشف کنید که کدام سبک رهبری برای شما مناسبترست.
رهبری جنسیتیست. رهبران تجلیل و تقدیر میشوند، مورد تقلید و محبوبیت قرار میگیرند. آنها اغلب مسیر پیشرفت بشر را ترسیم میکنند. بر صفحات تاریخ تسلط مییابند. و خویش را با محبت عمومی بینیاز میکنند. رهبری موضوع مشترکیست که در میان تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ بشری مشترکست. رهبری نظریه و عمل
و با این حال، نوع دیگری از رهبری وجود دارد که برای هر یک از ما ممکنست. این نوع سادهتریست که توسط افراد معمولی انجام میشود که از طریق اقدامات جزئی اما هدفمند، کمک میکنند تا جهان به مکانی بهتر تبدیل شود. شاید این معلمست که به دانشآموزانش الهام میبخشد تا افقهایش را گسترش دهند. یا شاید این تغییردهنده جامعهست که به جمعآوری غذا برای گرسنگان کمک میکند. رهبری جهان را تغییر میدهد، صرف نظر از مقیاس.
از آنجاییکه رهبری هم بسیار مهم و هم ممکنست، درک بهتر آن بسیار مهمست. در این خلاصهکتاب، مجموعهای از نظریهها را مورد بحث قرار میدهیم که رهبری از کجا آمدهست. همچنین مجموعهای از سبکهای رهبری را بررسی میکنیم و توضیح میدهیم که چه چیزی آنها را منحصربهفرد میکند. و چگونه میتوانید آنها را اجرا کنید تا به رهبری تبدیل شوید که دوست دارید باشید. رهبری نظریه و عمل
نظریههای مختلفی درباره رهبری وجود دارد که توضیح میدهد که چه چیزی یک رهبر مناسب را میسازد.
قبل از پرداختن به انواع رهبری، ارزش این را دارد که در نظر بگیرید رهبری چیست و از کجا آمدهست. همانطورکه ممکنست حدس بزنید، راههای زیادی برای تعریف رهبری وجود دارد. اما موضوع مشترک اینست: رهبری عمل فردیست که بر یک گروه برای یک هدف مشترک تأثیر میگذارد. بنابراین، چه چیزی یک نفر را رهبر میکند؟ بیایید چند نظریه رایج درباره رهبری موفق را در نظر بگیریم.
رویکرد خصیصهای
رویکرد خصیصهای به رهبری بیان میکند که رهبران دارای مجموعهای از خصوصیات هستند که آنها را از پیروان جدا میکند. بر اساس این نظریه، رهبران متولد میشوند، نه اینکه ساخته شوند. برخی از ویژگیهایی که معمولاً با رهبری مرتبطست، هوش و برونگرایی و همچنین ویژگیهای ذاتی مانند قد و کاریزماست.
رویکرد مهارتی
نظریه دیگر رویکرد مهارتیست. بر اساس این دیدگاه، رهبری ذاتی نیست، بلکه دستیافتنیست. رویکرد مهارتی بر این نکته تأکید دارد که رهبران ویژگیهایی را میآموزند و توسعه میدهند که به آنها اجازه میدهد بر دیگران تأثیر بگذارند. این ویژگیها شامل مهارتهای انسانی (مانند توانایی کار خوب با افراد)، مهارتهای فنی (مانند دانش در یک زمینه خاص)، و مهارتهای مفهومی (مانند توانایی درک و بیان ایدههای انتزاعی)ست.
رویکرد رفتاری
رویکرد رفتاری به رهبران پیشنهاد میکند که از دو نوع رفتار برای تأثیرگذاری بر دیگران استفاده کنند: رفتارهای تکلیفی و رفتارهای رابطهای. همانطورکه از نام آنها پیداست، رفتارهای تکلیفی درباره دستیابی به اهداف خاصست، در حالیکه رفتارهای رابطهای درباره کمک به پیروان احساس راحتی، ارتباط با یکدیگر و ارائه بهترین عملکردست. رهبری نظریه و عمل
رویکرد موقعیتی
رویکرد موقعیتی به رهبری تأکید میکند که شرایط، سبک رهبر را تعیین میکند. برای مؤثر بودن، رهبران باید خودشان را با موقعیتی وفق دهند که با آن مواجه میشوند.
رویکرد مسیر-هدف
نظریه مسیر-هدف رهبری مجموعهای از چهار رفتار را مشخص میکند که رهبران میتوانند برای کمک به پیروانشان در رسیدن به اهدافشان از آنها استفاده کنند. رهبران باید هدف را مشخص کنند، مسیر رسیدن به آن را روشن کنند، موانع سر راه را بردارند و از پیروان حمایت کنند.
رویکرد تبادل رهبر و مربی
از سوی دیگر، نظریه تبادل رهبر و مربی بر تعامل بین رهبران و پیروان تمرکز دارد. این نظریه رهبری به جای اینکه رهبری را از منظر یکی یا دیگری ببیند، نشان میدهد که رابطه متقابل بین رهبران و پیروان برای موفقیت مهمست. رهبری نظریه و عمل
بنابراین، شما کدام رهبر هستید؟ در مرحله بعد، تعداد انگشت شماری از سبکهای رهبری را بررسی میکنیم، نحوه عملکرد آنها را توضیح میدهیم و نمونههایی از رهبری موفق در عمل را ارائه میدهیم.
رهبری دگرگونی درباره تغییر افراد به سمت بهتر شدنست، نه فقط رسیدن به اهداف.
به بیان ساده، رهبران دگرگونی، افراد را تغییر میدهند. آنها فقط از طریق دانش، استعداد یا شایستگی خودشان به اهداف نمیرسند. آنها با انگیزه دادن به پیروانشان برای اینکه افراد بهتری باشند، دنیا را تغییر میدهند. رهبری نظریه و عمل
بیشتر سبکهای رهبری تعاملاتی هستند: رهبر چیزی از پیرو میخواهد و پیرو در ازای آن چیزی میگیرد. به عنوان مثال، یک مدیر عامل از کارمندانش میخواهد که نشانگاه [Target] فروش را رعایت کنند و در صورت دستیابی به آن پاداشی دریافت میکنند. رهبری دگرگونی متفاوتست. این درباره ارتقاء اخلاق افراد برای رسیدن به اهدافست.
کاریزما
چهار عامل برای این نوع رهبری وجود دارد. عامل اول کاریزماست. رهبران دگرگونی از جذابیت برخوردارند. ترکیبی خاص از اعتماد به نفس، تسلط، و زمینه اخلاقی که باعث میشود افراد بخواهند از او پیروی کنند. رهبری نظریه و عمل
الهامبخشی
عامل دوم الهامبخشیست. رهبران دگرگونی از استعداد خودش به عنوان ارتباطدهنده برای الهام بخشیدن به پیروانش برای بهتر شدن استفاده میکنند.
هیجان فکری
عامل سوم، هیجان فکریست. این به معنای تحریک خلاقیت و نوآوری برای دستیابی به یک هدف مشترکست.
توجه فردی
عامل چهارم، توجه فردیست. این بدان معناست که پیروان را افرادی با نیازها و انگیزههای شخصیش بدانیم. و بر اساس آن با آنها رفتار کنیم.
به عنوان نمونهای از رهبری دگرگونی، نلسون ماندلا را در نظر بگیرید، زندانی سیاسی آفریقای جنوبی که تبدیل به رئیس جمهور شد. ماندلا از طریق رهبری دگرگونیش به سرنگونی رژیم آپارتاید و تضمین حقوق برابر برای همه آفریقای جنوبی کمک کرد. ماندلا هر چهار عامل را در اختیار داشت. او یک سخنران کاریزماتیک بود که مردم به طور طبیعی به سمت او گرایش داشتند و دیگران را برای رسیدن به هدفی که بسیاری معتقد بودند دور از دسترسست الهام بخشید. او روشهای بدیع اعتراض مسالمتآمیز را برای پیشبرد آرمان برابری ابداع کرد و از نزدیک به دیدگاههای منحصربهفرد پیروانش گوش داد. رهبری نظریه و عمل
بنابراین، اگر میخواهید یک رهبر دگرگونی باشید، چه نکاتی را میتوانید حذف کنید؟ به عنوان مثال، یک الگو باشید. نمایش معیارهای اخلاقی که از دیگران انتظار دارید برای رهبری دگرگونی بسیار مهمست. بعد، دیدگاههای مخالف را تحمل کنید. این به پیروان نشان میدهد که شما طرف خاصی را انتخاب نمیکنید، اما به ورودی و دیدگاه همه اهمیت میدهید. بعد، یک رؤیا داشته باشید. ارائه یک چشمانداز به پیروان کمک میکند تا ببینند که برای دستیابی به هدف جمعی کجا مناسب هستند. چهارم، یک معمار اجتماعی باشید. این به معنای بیان ارزشهای گروه و تنظیم فرهنگست.
اگرچه همه نمیتوانند در سطح نلسون ماندلا رهبر باشند، نکات سادهای که توضیح داده شد میتواند به شما کمک کند تا تغییری در خودتان ایجاد کنید. رهبری نظریه و عمل
رهبری اصیل از شفافیت رهبر ناشی میشود.
برای رهبری اصیل، شفافیت بسیار مهمست. پیروان باید اعتماد کنند که رهبر در نیات آنها صادقست. این حس اصالت میتواند از سه نقطه به وجود بیاید: درون فرد، از تعامل او با دیگران، یا از یک رویداد مهم که اصالت را به یک رهبر میدهد.
رویکرد درون فردی نشان میدهد که یک رهبر به دلیل شخصیتی که دارد اصیل و معتبرست: دانش، اعتقادات و تجربیات زندگی.
به عنوان مثال، یک ریاضیدان برنده جایزه نوبل ممکنست بر اساس عقل فوقالعادهش یک رهبر اصیل باشد، در حالیکه نماد حقوق مدنی ممکنست به دلیل تعهد آنها به عدالت اصالت داشته باشد. رهبری نظریه و عمل
حتی یک تجربه دگرگونی میتواند به رهبری اصیل منجر شود، مانند مورد مدیر عامل استارباکس هاوارد شولتز. شولتز در کودکی شاهد بود که پدرش که بیمه نشده بود در حین کار آسیب جدی دید. این تجربه چنان تأثیر ماندگاری بر شولتز داشت که او پوشش بهداشتی جامعی را برای کارمندانش فراهم میکرد.
دیدگاه متفاوتی درباره رهبری اصیل، رویکرد بین فردی نامیده میشود، بیان میکند که تعامل با پیروان چیزیست که اصالت را پرورش میدهد. رهبرانی که احترام پیروانش را به دست میآورند، اصیل و معتبر تلقی میشوند.
رویکرد توسعه توصیف میکند که چگونه میتوان اصالت را از طریق آگاهی، اخلاق، تعادل و شفافیت رهبر پرورش داد. این عوامل با هم ترکیب میشوند تا به یک رهبر اعتبار دهند. رهبری نظریه و عمل
بنابراین، چگونه میتوانید به یک رهبر اصیل و معتبر تبدیل شوید؟ در اینجا پنج ویژگی وجود دارد که رهبران اصیل نمونهای از آنها هستند. در اعمالتان هدفمند باشید. ارزشمحور باشید، یعنی تشخیص دهید چه چیزی مهمست و به آن پایبند باشید. همچنین، روابط محکمی با پیروانتان ایجاد کنید، خودانضباطی را تمرین کنید و شفقت را در خودتان پرورش دهید.
رهبری خدمتگزار بهترین منافع پیروان را در اولویت قرار میدهد.
رهبری خدمتگزار مدل رهبری معمولی را روی سرش تغییر میدهد. این درباره قرار دادن منافع پیروان بر منافع رهبرست. بر اساس این دیدگاه، بهترین راه برای رهبری، کمک به پیروان برای رسیدن به ظرفیت بالقوه خودشانست. رهبری نظریه و عمل
علاوه بر این رویکرد، رهبران خدمتگزار مسئولیت اجتماعی را میپذیرند. آنها به مردم به حاشیه رانده شده اهمیت میدهند. و تمام تلاششان را برای مبارزه با بیعدالتی انجام میدهند.
یک نمونه واقعی از رهبری خدمتگزار، «پدر جان»، یک کشیش آسایشگاه از ساوت ساید شیکاگوست. وقتی پدر جان با بیماران سروکار دارد، رویکردی تا حدودی نامتعارف دارد. به جای اینکه با بیماران صحبت کند تا آنها را آرام کند، فقط گوش میدهد. پدر جان این را هنر ایستادن مینامد. رهبری نظریه و عمل
پدر جان یک رهبر خدمتگزارست. زیرا اولویت اول او بیمارست و منافعش را در خدمت دیگران زیر سؤال میبرد.
آیا میخواهید رهبری خدمتگزار را امتحان کنید؟ در اینجا چند نکته وجود دارد. اول گوش کنید تا با پیروان خودتان همدلی کنید. درمان را در اولویت قرار دهید. یعنی به رفاه پیروانش اهمیت دهید و از محیط منحصربهفردی که به عنوان یک رهبر در آن هستید آگاه باشید.
ارج نهادن به اقناع بیش از اجبار، و همچنین ارائه اهداف و جهات روشن برای گروه نیز کلیدیست. رهبران خدمتگزار نیز آیندهنگری دارند. آنها همچنین مسئولیت عواقب اقداماتشان را بر عهده میگیرند، به رشد شخصی خدمتگزارانشان متعهد هستند (و نه فقط آنچه خدمتکاران باید به گروه ارائه دهند). علاوه بر این، رهبران خدمتگزار جامعه را نیز میسازند. مکانی که پیروان در آن احساس امنیت، آرامش و ارتباط با یکدیگر داشته باشند.
رهبری سازگار به پیروان در واکنش به محیطهای در حال تغییر کمک میکند.
حال، بیایید رهبری سازگار را بررسی کنیم، که درباره تمرکز بر تنظیم اعمال افراد در پاسخ به محیط های جدیدست. به عبارت دیگر، رهبران سازگار به پیروان کمک میکنند تا با تغییرات مقابله کنند. رهبری نظریه و عمل
رهبری سازگار با سایر انواع رهبری متفاوتست. زیرا تمرکز بر رهبر یا حتی پیروان نیست. بلکه بر روش صحیح پاسخگویی به شرایط در حال تغییرست. تمرین رهبری سازگار مستلزم پرداختن به سه چالش موقعیتیست.
اولین مورد چالشهای فنیست. اینها مشکلاتی هستند که برای رفع آنها به نوعی تخصص نیازست. به عنوان مثال، اگر وبسایت یک شرکت دارای نقص باشد، این یک چالش فنیست. یک رهبر میتواند مشکل را شناسایی کرده و بهترین فرد را در داخل یا خارج از شرکت برای رفع آن بیابد. رهبری نظریه و عمل
چالشهای تطبیقی پیچیدهتر هستند. برخلاف چالشهای فنی، آنها مسائل سادهای با راهحلهای ساده نیستند. چالشهای انطباقی نیازمند رهبرانی هستند که بتوانند باورها، اولویتها و نقشهای پیروانشان را تغییر دهند. به عنوان مثال، یک تیم فوتبال در زیرزمین یک مربی جدید استخدام میکند. او نمیتواند به سادگی بگوید: «خُب بچهها، بیرون بروید و بازیهای بیشتری ببرید!» او باید آماده باشد تا فرهنگ تیمی جدیدی را ایجاد کند. ترکیبها را تنظیم کند و یک استراتژی بازی جدید ایجاد کند. به عبارت دیگر، او باید خودش را وفق دهد.
چالشهای فنی و انطباقی آنهایی هستند که نوع ساده مشکلاتی که قبلاً ذکر شد را با مشکلات پیچیدهتر ترکیب میکنند.
شش استراتژی
اگر به دنبال بهترین راه برای تمرین رهبری سازگار هستید، در اینجا شش استراتژی آورده شدهست.
ابتدا وارد فضای بالا شوید. به سادگی به این معنیست که از نزاع برای دیدن تصویر کلان فاصله بگیرید.
دوم، چالش تطبیقی را شناسایی کنید. رهبران انطباقپذیر در تشخیص اینکه چه زمانی تغییر در دیدگاهها یا اولویتها ضروریست مهارت دارند.
سوم، پریشانی را تنظیم کنید. تغییر سخت و اغلب با اضطراب همراهست. هنگامیکه این اتفاق میافتد، رهبران سازگار به پیروانشان جهتگیری، حفاظت و مدیریت تعارضات را ارائه میدهند. آنها همچنین به جهتدهی افراد به سمت نقشهای جدید و ایجاد هنجارهای تولیدی کمک میکنند. رهبری نظریه و عمل
راهبرد چهارمی که باید به کار بگیرید، حفظ توجه منظمست. وقتی پیروان تمایلی به تغییر ندارند، رهبر میتواند با فراهم کردن مکانی امن برای رویارویی با چالشهای جدید، توجه آنها را بر روی کار مورد نظر متمرکز کند.
پنجم، کار را به افراد برگردانید. رهبران قرار نیست دیکتاتور باشند. ارائه جهتگیری بسیار مهمست، اما همچنین مطمئن شوید که پیروان میدانند که آنها بخش جداییناپذیر از دستیابی به اهداف گروه هستند.
و در نهایت، راهبرد ششم محافظت از صداهای رهبری از پایینست. مهمست که به نظرات پیروان گوش دهید، حتی زمانی که آنها نامحبوب یا ناسازگار هستند. در حالی که به نظر میرسد آسانترست که این مناظر را زیر فرش بکشید، در واقع شنیدن صداهای با وضعیت پایین مفیدترست. رهبری نظریه و عمل
رهبری فراگیر تعلق و منحصربهفرد بودن پیروان را در اولویت قرار میدهد.
در سالهای اخیر، مجموعهای از بورسیههای نوظهور به مزایای گنجاندن در مجموعهای از تنظیمات اختصاص یافتهست. اما «شامل بودن» دقیقاً به چه معناست؟ خُب، به نظر میرسد که شامل بودن دارای ارضای دو نیازست: تعلق و منحصربهفرد بودن.
تعلق به تمایل به گنجاندن اشاره دارد، در حالیکه منحصربهفرد بودن به میل به حفظ هویت اشاره دارد. ایجاد تعادل بین این دو اولویت، مفهوم ظریف شامل بودنست.
رهبران فراگیر برای پیروان به دلیل دیدگاهها، ارزشها و پیشینه منحصربهفردشان ارزش قائل هستند. این به آنها امکان میدهد احساس کنند که به آنها تعلق دارند و در عین حال هویت منحصربهفردشان را به عنوان افراد حفظ میکنند. رهبری نظریه و عمل
رفتارهای فراگیر شامل ترویج تنوع دیدگاهها، در دسترس قرار دادن اطلاعات برای همه، و گنجاندن استعدادهای منحصربهفرد پیروان در کار گروهست.
بنابراین، تأثیرات این نوع گنجاندن چیست؟ تحقیقات نشان میدهد که اعضاء در چنین محیط هایی احساس ارزشمندی و حمایت بیشتری میکنند. همچنین نشان داده شدهست که گنجاندن درگیری کاری، خلاقیت و نوآوری را بهبود میبخشد.
اصول اخلاقی رهبران خوب را از رهبران بد جدا میکند.
همانطورکه قبلاً بحث کردیم، رهبری درباره اعمال نفوذ بر گروهی از افراد برای یک هدف خاصست. اما هدف مورد نظر میتواند مثبت یا منفی باشد. از آنجایی که تاریخ مملو از نمونههایی از رهبرانست که از نفوذشان برای آسیب رساندن به دیگران استفاده میکنند، بسیار مهمست که بتوانیم تشخیص دهیم که چه زمانی اتفاق میافتد. رهبری نظریه و عمل
این نوع نفوذ بدخیم، رهبری شبه-تغییرگرا نامیده میشود. بنابراین، چه چیزی این نوع رهبر را میسازد؟ مراقب مثلث سمی باشید که به آن میگویند: رفتار این رهبران مخرب، انواع پیروانی که جذب میکنند و محیطی که در آن بوجود میآیند.
رهبران مخرب
چهچیزی یک رهبر مخرب را میسازد؟ فقدان صداقت، جاهطلبی نظارتنشده، تکبر و بیاعتنایی به اعمال آنها از ویژگیهای بارز آنهاست. این رهبران تقلبی همچنین کاریزماتیک، خودشیفته و نفرتانگیزند.
آنها با فریب دادن دو نوع از مردم پیروانشان را به دست میآورند: همنوعان و همتبانیکنندگان. همنوعان کسانی هستند که عزت نفس پایینی دارند و به دنبال تعلق و راهنمایی هستند. از سوی دیگر، همتبانیکنندگان کسانی هستند که در ارزشهای بد رهبر مشترک هستند و به همین ترتیب جاهطلب هستند. رهبری نظریه و عمل
این رهبران مخرب در لحظههای بیثباتی که مردم احساس خطر میکنند، رشد میکنند. و از سیستمهایی که در آن کنترلها و تعادلها وجود ندارد، بهره میبرند.
نورتوز استدلال میکند که آنچه رهبران مخرب را از رهبران مولد جدا میکند، اخلاقست. اخلاق و ارزشهایی که آنها به کار میگیرند و ترویج میکنند. اگر میخواهید یک رهبر اخلاقی باشید، در اینجا پنج اصل وجود دارد که باید رعایت کنید: احترام، خدمت، عدالت، صداقت و اجتماع.
رهبران مولد
احترام در رهبری به این معناست که با دیگران به عنوان مردم رفتار کنید. و مانند ابزاری برای رسیدن به اهداف شخصیتان نباشید. همچنین مستلزم همدلی، درک و تحملست. رهبری نظریه و عمل
خدمت در رهبری به معنای تمرین خیرخواهیست. وظیفه کمک به دیگران برای رسیدن به اهدافشان.
اجرای عدالت به عنوان یک رهبر به معنای رفتار منصفانه با دیگران و عدم ابراز علاقهست.
صداقت در رهبری یعنی گفتن حقیقت. همچنین به معنای شفاف بودن، انجام تعهدات و پاسخگو بودن در قبال اعمالتانست.
اجتماع در رهبری به معنای در نظر گرفتن نیازهای منحصربهفرد همه افراد گروه و مراقبت از منافع مشترکست.
خلاصه نهایی
انبوهی از نظریهها درباره این موضوع وجود دارد که رهبری چیست، از کجا میآید و چگونه میتوان آن را به طور مؤثر اعمال کرد. همچنین پنج نوع سبک رهبری را مشخص کردهایم. نحوه متمایز بودن آنها را بررسی کردهایم. نمونههایی از کاربرد آنها را برجسته کردهایم. و نکاتی را برای نحوه اتخاذ آنها ارائه کردهایم. در نهایت، نحوه شناسایی یک رهبر مخرب را مورد بحث قرار دادیم. و روشهایی را بررسی کردیم که اخلاق رهبری با کیفیت را ارتقاء میدهد. رهبری نظریه و عمل
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.