چگونه مکالمههایی داشته باشیم که عالی باشد
نیاز به گفتگو داریم (۲۰۱۷) شما را با هنر مکالمه خوب – یک مهارت حیاتی اما غالباً کمارزش – پیش میبرد. این نشان میدهد که چگونه مکالمه مؤثر منجر به روابط معنیدارتر و درک بیشتر از یکدیگر میشود. این کتاب همچنین توصیههایی درباره چگونگی ارتقاء مهارت مکالمهتان ارائه میدهد.
سلست هیدلی روزنامهنگار و خبرنگار رادیو و تلویزیونیست که مجری برنامه اخبار روزانه درباره فکر دوم درباره رادیو و تلویزیون عمومی جورجیاست. او بیش از دهسال با انپیآر [NPR] گذراندهست، و همچنین یک خواننده آموزشدیده کلاسیکست. کتاب دوم او، هیچ کاری نکن، درباره نحوه لذت بردن از اوقات فراغتست. نیاز به گفتگو
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ نحوه بهبود گفتوگویتان را بیاموزید.
همه ما درباره چیزی، برای چیزی، کم و بیش، حتی گاهی اوقات با افراد دیگر گفتوگو میکنیم. به لطف فناوری مدرن، ما بیش از هر زمان دیگری با هم ارتباط داریم. اما چه نوع مکالمهای داریم؟
خوب نیستند! حتی به دلیل آسانتر شدن در ارتباطات، کیفیت گپ و گفت ما کاهش یافتهست. ما توانایی ارتباط با افراد دیگر را از دست میدهیم. کمتر همدل هستیم. و کمتر گوش میدهیم.
به نوعی قابل درکست که گفتگوی خوب آسان نیست. در این خلاصهکتاب خواهید فهمید که چرا ارزش دارد تا تلاش کنيد و دریابید که چگونه میتوانید از طریق گفتوگو با دیگران واقعاً آشنا شوید. نیاز به گفتگو
برقراری ارتباط خوب برای انسان بودن امری اساسیست، اما زندگی مدرن برخی از عادتهای بد را برای ما رقم زدهست.
اگر بخواهید یک انسان را کنار مثلاً یک پلنگ برفی یا یک اژدهای کومودو قرار دهیم، ممکنست تعجب کنيد که چگونه گونه غالب شدیم. در آنجا انواع حیوانات وجود دارد که سریعتر، بزرگتر و قویتر از ما هستند. حتی برخی که دندانهایشان از سم پر شدهست! با این حال، به گونهای، انسانها به اوج رسیدهاند. نیاز به گفتگو
یک دلیل تفاوت، توانایی ما در برقراری ارتباطست. آنچه در توانایی جسمی نداریم، با جزئیات و مفصل صحبت کردن و همچنین گوش دادن میتواند این ضعف جسمی را جبران کند. این هم از مزایای تکاملی انسانیست. نیاز به گفتگو
بنابراین عجیبست که وقتی صحبت از برقراری ارتباط میشود کمی بیشتر تلاش نمیکنیم. در حقیقت، این روزها، ما از این بابت بدتر و بدتر میشویم.
مردم از طلوع ازل و آفرینش با یکدیگر صحبت کردهاند، اما در اینجا یک مثال بسیار مدرن آورده شدهست که نشان میدهد چرا یادگیری این کار بهخوبی ارزش دارد. ارتباطات ضعیف هزینه دارد. بر اساس گزارشی از ۲۰۰۸، برای کسبوکارهای بزرگ در ایالات متحده و انگلیس میتواند سالانه ۳۷ میلیارد دلار تأثیر داشته باشد.
گفتوگو یک هنرست
این فقط جنبه مالی ندارد و فقط کسبوکارها نیز تحت تأثیر قرار نمیگیرند. مطالعه دیگری نشان داد که دانشجویان در سال ۲۰۱۰، ۴۰ درصد کمتر از دانشجویان ۳۰ سال قبل احساس همدلی داشتند. بدون شک همدلی و همکاری هم بدون شک افزایش فناوری و رسانههای اجتماعیست که ارتباط سطحی زودگذر و نه همدلی را ترغیب میکند. نیاز به گفتگو
در مطالعه دیگری، محققان چندین زوج غریبه را در یک اتاق با هم قرار دادند و از آنها خواستند که گپ بزنند. در نیمی از اتاقها تلفن همراه را نیز روی میز قرار دادند. وقتی تلفن روی میز قرار داده شده بود، تأثیر منفی بر ارتباط زوجین داشت. این زوجین در اتاقهای فاقد تلفن همراه از ایجاد روابط بهتر و احساس اعتماد و همدلی بیشتر خبر دادهاند.
چه کاری درباره گفتوگوی مؤثر میتوانید انجام دهید؟ کنار گذاشتن تلفن همراه فقط ابتدای کارست. مهمتر از آن اینکه شما جدی گرفتن هنر مکالمه را شروع کنيد. نیاز به گفتگو
اگر مکالمه بدی دارید، معمولاً متضررانه شخص مقابل را به دلیل جالب نبودن کافی سرزنش میکنید. لطفاً و قطعاً از این کار دست بردارید! در عوض، اگر خودتان بتوانید مسئولیت شکل دادن به یک مکالمه جالب را بر عهده بگیرید، از نتایج آن حیرتزده خواهید شد.
اگر به دنبال نقاط مشترک باشید، متوجه خواهید شد که حتی میتوانید سختترین گفتوگوها را انجام دهید.
آیا از گفتوگوهای دشوار طفره میروید؟ بسیاری از افراد این کار را میکنند. اما گاهی اوقات مکالمههایی که به نظر ناممکن و دشوار هستند میتوانند به طرز شگفتانگیزی به نتیجه برسند. نیاز به گفتگو
پرونده اگزرنونا کلایتون [Xernona Clayton] را که در دهه ۱۹۳۰ متولد شد و در جنبش حقوق مدنی ایالات متحده شرکت کرد، در نظر بگیرید. او همچنین به عنوان رئیس یک برنامهریزی شهری در آتلانتا، جورجیا کار میکرد – جایی که یکی از همکارانش شخصی به نام کالوین کریگ، یکی از اعضای برجسته کو کلوکس کلن [Ku Klux Klan] بود. نیاز به گفتگو
گرچه کلایتون این را میدانست، اما او و کریگ هنوز مجبور بودند یک رابطه حرفهای برقرار کنند. و در حالی که همه چیز به سرعت آغاز شد، با گذشت زمان آنها پیوندی ایجاد کردند، کریگ اغلب در دفتر کلایتون توقف میکرد و میگفت صحبت با او سرگرمکنندهست.
سرانجام، در سال ۱۹۶۸، کریگ ککک را ترک کرد – و مستقیماً تغییر کاربریتان را به رابطهای که او و کلایتون ایجاد کرده بودند نسبت داد.
صحبت بدون قضاوت
صحبت بدون قضاوت سختست. اما داستان کلایتون و کریگ نشان میدهد که شما همیشه میتوانید چیزهایی برای گفتوگو بیابید، حتی برای افرادی که دارای دیدگاههای کاملاً مخالف هستند. به خصوص این روزها، در دنیای شدیداً قطبی ما، آسانست تصور کنيد که شما هیچ حرفی برای گفتن با مخالفان ایدئولوژیکتان ندارید. اما ارزش تلاش برای عبور از شکاف را دارد. نیاز به گفتگو
همه تعصبات دارند، حتی اگر به طور آشکار از نژادپرستانه استفاده نکنند. برای مثال در نظر بگیرید که فرزند شما قصد دارد در خانه یکی از دوستانش بخوابد و شما در حال گپ زدن با والدین کودک دیگر هستید. ممکنست دریابید که درباره موضوعات مختلف سیاسی توافق دارید – اما آیا بدان معناست که فرزند شما در خانهتان ایمن خواهد بود؟ ما تمایل داریم فرض کنیم که توافق در یک موضوع به معنای توافق در همه چیز است – به همین ترتیب، اختلاف نظر در یک مورد میتواند ما را به فرض اختلافنظر در همه چیز سوق دهد. اما مسلماً لزوماً اینگونه نیست. نیاز به گفتگو
با هر کسی که صحبت میکنید مهمترین احترام گذاشتن و پایبندی به گفتوگوست. به صحبتهای طرف مقابل گوش دهید و سعی نمایید با دیدگاههای او همدلی کنيد. اگزرنونا کلایتون نظر کالوین کریگ را تغییر داد، نه از طریق اقناع اجباری، بلکه از طریق یک مشارکت در گفتوگوی سرگرمکننده. نیاز به گفتگو
البته، هر مکالمهای به آشتی اشکآور و پیوند دوستی ابدی ختم نمیشود – اختلافنظر خوبست. اما شما باید گوش دهید. همانطور که در بخش بعدی خواهید دید، ممکنست چیزی را بشنوید که شما را متعجب کند.
تصور نکنید که میدانید افراد دیگر چهچیزی را تجربه میکنند.
نویسنده مجری یک برنامه رادیوییست که در آن با مهمانان بیشماری مصاحبه کردهست. اما حتی او هر از گاهی در مکالمه اشتباه میکند.
برای مثال یک بار، یک دوست ویرانشده پس از از دست دادن پدرش برای دلجویی به او متوسل شد. پاسخ نویسنده این بود که تجربه شخصی خود را درباره سوگواری بیان کند – پدرش هنگامی که او فقط نه ماهه بود درگذشت. نیاز به گفتگو
اما انجام این کار باعث ناراحتی بیشتر دوستش شد. او گفت: «شما برنده میشوید». حداقل او با پدرش رابطه داشت.
البته منظور نویسنده این نبود. اما با نگاه به گذشته، فهمید که تمام صحبتهایش را دور از دوستش و به سمت خودش تنظیم کردهست.
خودشیفتگی گفتوگو
این کاریست که بسیاری از ما مرتباً، اغلب ناخودآگاه انجام میدهیم. چارلز دربر، جامعهشناس، آن را «خودشیفتگی گفتوگو» مینامد. برای دربر، دو نوع پاسخ در یک مکالمه وجود دارد – پاسخ سطحی و پاسخ حمایتکننده. نویسنده علیرغم نیت خیرخواهانهش، پاسخی کلاسیک به سطحی داده بود. نیاز به گفتگو
حتی فقط گفتن، من هم یک پاسخ سطحیست، زیرا باعث تمرکز شخص مقابل به سمت خودتان میشود. اگر دوستی به شما بگوید که مشغول کار هستند ممکنست احساس طبیعی باشد که بگوید، من هم هستم. اما گزینه دیگر – یک پاسخ حمایتکننده – تمرکز را روی آنها حفظ میکند. از دوستتان بپرسید که چرا مشغولست – در حال حاضر برنامه آنها چیست؟
پاسخ دادن به این روش دشوارتر از آنست که به نظر میرسد. طبیعیست که تجربیاتتان را بر روی افراد دیگر فرافکنی کنيد. در واقع، همدلی به این ترتیب کار میکند. اگر کسی یک وعده غذایی خوشمزه را توصیف کند، شما نیز خودتان را در حال خوردن آن غذا تصور میکنید. نیاز به گفتگو
مسئله اینکه بعضی اوقات زندگی شما با زندگی شخص دیگری مطابقت ندارد. تصور نمایید که اخیراً انگشتتان را با چاقو بریدهاید، و مجبور شدهاید به بیمارستان بروید. وقتی دوستی به شما گفت که دیشب انگشتش را به روشی مشابه بریدهست، بلافاصله به تجربه شخصی خودتان باز میگردید. حتی اگر آسیبدیدگی دوست شما جزئی باشد. وقتی سوژه موضوعی سنگین باشد، مانند سوگواری، میتواند به یک موضوع جدی تبدیل شود. نیاز به گفتگو
بد نیست نگرشی متفاوت از افراد دیگر داشته باشید. خیلی غالباً، ما تصور میکنیم که میدانیم کسی درباره چه چیزی صحبت میکند در حالی که هیچ تصوری نداریم. صرف پذیرفتن آنچه نمیدانید ممکنست احساس شرمندگی کند، اما این اغلب اولین قدم عالی در ایجاد اعتمادست.
شما میتوانید با پرسیدن سؤالاتی باز، افراد را به گفتوگو وادار کنيد، اما قدرت واقعی در گوش دادن به سخنان آنهاست.
اگر میخواهید گفتوگویی میان شما با یک دوست یا همکار گشوده شود، یکی از بهترین کارها اینکه انواع سؤالاتی را که از آنها میپرسید در نظر بگیرید. نیاز به گفتگو
ممکنست بیاندیشید بهترین راه برای استخراج یک پاسخ طولانی و دقیق، پرسیدن یک سؤال مفصل و طولانیست. اما اینطور نیست مؤثرترین راه برای تشویق به پاسخ کامل، استفاده از یکی از شش کلمه کوتاهست: چهکسی، چهچیزی، کجا، کی، چرا یا چگونه.
سؤالاتی که از این کلمات استفاده میکنند پایان باز هستند – شما نمیتوانید به سادگی با بله یا خیر پاسخ دهید، و مجبور هستید که به یک پاسخ کامل بیاندیشید. این یک روش مورد علاقه خبرنگارانست، اما برای هرکسی مفیدست.
البته این تنها کاری نیست که باید انجام دهید.
بگویید در حال مصاحبه با شخصی هستید که تازه شاهد گردباد بودهست. اگر از آنها سؤالی مانند این بپرسید، آیا ترسیدهاید؟ آنها احتمالاً خواهند گفت بله، و این پایان گفتوگو خواهد بود. بنابراین به پایان باز بروید: بپرسید نزدیک بودن به گردباد چقدر هیجانانگیزست؟ از آنها بپرسید که چه شنیدهاند، یا چه احساسی دارند. بگذارید آنها تجربه را به زبان خودشان بیان کنند. نیاز به گفتگو
از سکوت نترسید
به شما کمک میکند از سکوت نترسید. بنابراین بسیاری از ما به طور ناخواسته سکوت را پر میکنیم … اما یک مکث جزئی اغلب میتواند نشانه گوش دادن به افراد باشد. اختصاص دادن لحظهای برای جمعآوری افکارتان راهی عالی برای پیش بردن مکالمه در یک مسیر جالبست. نیاز به گفتگو
همچنین باید مراقب جمعآوری خار و خاشاک باشید: بگذارید ذهن شما از حرفهای شخص دیگر دور شود، مانند سرگردانی در یک زمینه، جمعآوری تکههایی خار و خاشاک از بوتهها، بدون اینکه هیچ گونه هدفی را دنبال کنيد. نیاز به گفتگو
واقعاً گوش دادن نادرست. غالباً حتی هنگام تلاش برای درگیر شدن به جمعآوری خاروخاشاک میپردازید – به عنوان مثال، اگر در حال صحبت كردن شخص دیگر در حال گفتوگو با دیگران هستید. اگر این کار را انجام دهید، دیگر گوش نمیدهید! خیلی بهترست که به صحبتهای شخصی در لحظه متمرکز شویم و اجازه دهیم مکالمه جریان یابد.
در نهایت، اگر بتوانید به طور کامل در مکالماتتان سرمایهگذاری کنيد، متوجه میشوید که جمعآوری خاروخاشاک را به طور کامل متوقف میکنید – و بهترین، جالبترین و سؤالات باز را میپرسید. به دلیل اینکه شما به درستی گوش خواهید داد. چیزی که در بخش بعدی نگاه دقیقتری خواهیم داشت.
گوشدادن یک مهارت فعالست – نه منفعل. و احتمالاً در این کار مهارت چندانی ندارید!
یک مطالعه علمی اخیر به بررسی موضوعی میپردازد که در مغز رخ میدهد هنگامیکه افراد درباره خودشان صحبت میکنند. این مطالعه چیز جذابی را کشف کرد: وقتی درباره خودتان صحبت میکنید، همان قسمت از مغز فعال میشود که هنگام خوردن قند، مصرف کوکائین یا رابطه جنسی فعال میشود. به نظر میرسد صحبت درباره خودتان بسیار لذتبخشست. نیاز به گفتگو
از طرف دیگر، گوش دادن خیلی زیاد نیست! در واقع، این کار واقعاً کار سختیست. و اگر فکر میکنید این کار به سادگی شامل گفتوگو در طول زمان بهبود پیدا میکند، اشتباه میکنید. این یک مهارت کاملاً تمرینیست.
اما خبر خوب اینکه این مهارتیست که میتوان آن را آموخت.
مهارت آموختنی
بیشتر مردم خودشان را شنونده خوبی میدانند، اما جای تردید وجود دارد، به این دلیل که فناوری مدرن حواسپرتی بیپایانی را ایجاد کردهست. آیا تا به حال شدهست که در طول برگزاری جلسهای بیحساب ایمیلهایتان را در تلفن هوشمند بررسی کنيد؟ خودتان را دست بالا نگیرید که چند وظیفه را میتوانید همزمان انجام دهید. توجه به چند کار در یک زمان تقریباً ناممکنست! مطمئناً حواستان پرت میشود.
گوش دادن فعال و مؤثر کاری نیست که بسیاری از افراد به طور طبیعی انجام بدهند – اما با تمرین میتوانید در این زمینه پیشرفت کنيد. اولین چیزی که باید بدانید اینکه افراد فقط از طریق کلمات با یکدیگر ارتباط برقرار نمیکنند. حرکات بدن نیز معنایی عمیق دارد و تن صدا نیز همینگونهست. این موارد را در نظر بگیرید و درک عمیقتری از آنچه کسی در واقع سعی در برقراری ارتباط دارد شروع میکنید.
در اینجا شیوه دیگری وجود دارد: به جای اینکه نگران اظهارنظر بعدی خودتان در یک مکالمه باشید، سعی کنيد حرفهای طرف مقابل را بفهمید. یا چطور باید سعی کنید خلاصهای از آنچه را که آنها میگویند – البته در ذهنتان – دستهبندی نمایید تا به عنوان راهی برای تمرکز و توجه شما باشد. نیاز به گفتگو
تغییر و تحول خودِ نویسنده وقتی رسید که اُپرا را مورد توجه قرار داد. او که از یک خانواده موسیقیدان بود از کودکی در معرض اجرای اپرای بسیار زیادی قرار داشت. اما او واقعاً به آن گوش نمیداد تا اینکه سالها بعد، هنگامی که مجبور شد برای تست ممیزی آن را یاد بگیرد و مجبور شد به روش عملیتری درگیر آن شود. ناگهان، فهمید که این همه هیاهو برای چیست.
درباره گوشدادن به مردم هم همینطورست. سختتر از آن اینکه به نظر میرسد، و به مشارکت فعال شما نیاز دارد. اما، آیا ارزش تلاش بیشتر را دارد.
وقتی صحبت میکنید، به شنونده حساس باشید.
قدرت خوب گوشدادن مهمست، اما گوش دادن فقط نیمی از مکالمهست. حتی اگر به صحبتهای طرف مقابل توجه زیادی داشته باشید، هیچ مشکلی ایجاد نمیکند – در برخی مواقع، مجبور خواهید شد صحبت کنید!
چگونه مطمئن میشوید که مشارکت شما در یک مکالمه خوبست؟ خودتان را به جای شنونده قرار دهید، و بیاندیشید که چگونه با او گفتوگو میکنید. نیاز به گفتگو
این سه نکته میتواند به شما کمک کند: اول، مختصرگویی. دوم، حرفهایتان را تکرار نکنید. و سوم، از سگهای پشمالو خودداری کنید. (در ادامه به آن میرسیم.)
در رادیو، بیشتر مصاحبهها تقریباً ۵ دقیقه طول میکشد. بعضی اوقات ممکنست طولانیتر هم به نظر برسند، زیرا یک مصاحبه خوب پر از اطلاعات جالب خواهد بود – اما واقعیت اینکه گرم کردن یک پیتزای آماده معمولاً بیشتر طول میکشد.
این یک دلیل خوب دارد. ما زمان توجه کوتاهی داریم – اگر به تحقیق و پژوهش اعتقاد دارید، متوسط طول توجه انسان یک ثانیه کوتاهتر از ماهی قرمزست! و مطمئناً، این چیزیست که همه ما میتوانیم برای بهبود آن تلاش کنیم، اما واقعیت همچنان باقیست – اگر خیلی طولانی ادامه دهید، مردم حواسشان پرت میشود.
در حال صحبت مخاطب را ببینید
در حالی که صحبت میکنید مخاطبتان را تماشا کنید. آیا آنها مدام نگاهشان را حفظ میکنند؟ آیا آنها سعی میکنند داستان شما را دنبال کنند؟ به مکالمه مانند یک بازی درست بیاندیشید. اگر مخاطب شما آماده دریافت توپ نیست، پرتاب کردن آن فایدهای ندارد.
به همین ترتیب، حرفهایتان را دوباره تکرار نکنید که تکرار همان حرف باعث به یادماندنیتر شدن آن نمیشود. تحقیقات نشان میدهد اگرچه تکرار به گوینده کمک میکند تا چیزهایی را به خاطر بسپارد، اما اثری برای شنونده ندارد. در واقع، اگر بیش از حد تکرار کنید، شخص مقابل دیگر به شما گوش نمیکند. نیاز به گفتگو
آخرین نکته و البته مهمتر، داستانهای سگ پشمالو را تعریف نکنید – این زمانیست که شما هر چیز ریز و جزیی را چنان بسط میدهید که شنونده ریتم حرف و سناریوی داستان را از دست میدهد. این تصور معمولست که اگر واقعاً میخواهید کسی چیزی را به خاطر بسپارد، باید جزئیات زیادی را در اختیار داشته باشد – اما در واقع، جزئیات زیادی هم باعث حواسپرتی شنونده میشود.
دوباره به این بیاندیشید که گفتوگو مانند یک بازیست: تصور کنید مخاطب شما میخواهد یک توپ خاص را بگیرد. آیا اگر چند توپ مختلف را به طور همزمان پرتاب کنید، کمکی خواهد کرد؟ بعیدست. تلاش برای گرفتن همه توپها، در نهایت بسیاری از آنها را از دست خواهد داد!
داشتن گفتوگوهای خوب کار سختیست – اما به دست آوردن صحیح آن به نفع همهست.
مجری رادیو بودن به معنی اینکه صحبت با مردم بخشی از کار نویسندهست. اما این بدان معنا نیست که او همیشه در حال کارست. در حقیقت، وقتی از محل کار به خانه میآید، اگر افرادی باشند که برای انجام کارهای اداری باید با آنها صحبت کنند، او اغلب از پسرش میخواهد که این کار را برای او انجام دهد.
آیا او ضد اجتماعیست؟ هرگز. اما او حد و مرز خودش را میداند.
گفتوگوی واقعاً عالی به تلاش نیاز دارد، بنابراین اگر در چارچوب ذهنی درستی نیستید، گاهی اوقات بهترست که مکالمهای نداشته باشید تا اینکه بدون آمادگی گفتوگو کنید. نیاز به گفتگو
همه گفتوگوها برابر نیستند. مطالعهای در ۲۰۱۰ از دانشجویان در آریزونا خواستهست که بگویند چقدر احساس خوشحالی میکنند، و پاسخ آنها را در برابر انواع مکالمهای که با آنها درگیر بودند بررسی و جمعبندی کردند. این مطالعه نشان داد که خوشحالترین دانشجویان بیشتر متمایل به دانشجویان هستند – که چندان تعجب آور نیست. اما همچنین مشخص شد که خوشحالترین دانشجویان از بین افرادی نبودند که بیشترین صحبت را داشتهاند. بلکه کسانی بودند که کمترین و بهترین گفتوگوها را داشتند.
معلومست که اجتماعی بودن خوبست. اما بهترست که به درستی درگیر گفتوگو شوید. به عبارت دیگر، وقتی صحبت از مکالمه میشود، بحثی کوچک آن را قطع نمیکند. کیفیت مکالمه مهمست، نه کمیت.
همدلی
اما چرا در وهله اول مکالمه برای شما خوبست؟ در یک کلام: همدلی. طبق تحقیقات، همدلی در بین جوانان در حال کاهشست، که این یک نگرانی واقعیست. این همدلیست که به ما امکان میدهد احساسات دیگران را درک و ارتباطات واقعی برقرار کنیم.
همدل بودن و تمرکز روی افراد دیگری غیر از خودتان، از بسیاری جهات برای شما خوبست. به عنوان مثال، داوطلب شدن در کارهای خیرخواهانه میتواند شما را خوشحال و سالم کند. حتی یک مطالعه نشان داد افرادی که داوطلب میشوند به طور منظم بیشتر عمر میکنند. نیاز به گفتگو
بعلاوه، همدلی مزایایی برای شخصی دارد که با او صحبت میکنید. زیرا داشتن یک مکالمه خوب فقط به خودِ شما مربوط نیست. یادگیری درباره افراد دیگر – آنچه آنها فکر میکنند، احساس آنها، چرا آنها هستند – کار سختیست، اما برای هر دوی شما منافع بسیار به همراه دارد.
و صرفاً یک مکالمه خشک و خالی نیست.
خلاصه نهایی
گفتوگو با یکدیگر یکی از مواردیست که باعث انسان شدن ما میشود، اما ما همیشه مکالمه خوب را آنچنان که باید اولویت قرار نمیدهیم – خصوصاً از زمان ظهور فناوری و ورود به دنیای مدرن. برای داشتن یک گفتوگوی خوب، مهمست که به آن توجه کامل داشته باشید، با ذهنی باز وارد آن شوید و متعهد شوید که شنونده خوبی باشید. یاد بگیرید که این کار را به خوبی انجام دهید، و احساس خوشبختی و همدلی بیشتری خواهید داشت.
مشق تغییر
گفتوگوی معناداری داشته باشید.
ممکنست آسان به نظر برسد، اما داشتن یک مکالمه خوب بیشتر از آنچه تصور میشود وجود دارد. دفعه بعد که فرصتی پیدا کردید، هنر مکالمه را جدی بگیرید. واقعاً با آنچه شخص مقابل میخواهد به شما بگوید درگیر شوید، به جای پاسخهای سطحی و کوتاه، پاسخهای حمایتکننده بدهید و به این بیاندیشید که تجربیات آنها با تجربه شما متفاوتست. از آنچه میتوانید یاد بگیرید شگفتزده خواهید شد.
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.