انتقال متوازن قدرت برای رهبری مؤثر بسیار حیاتی است. رهبری مؤثر یک مفهوم ثابت نیست – دائماً در حال تکامل است. بنابراین، شرکتهای موفق به رهبرانی نیاز دارند که برای تغییر آماده باشند.
رهبران بزرگ کمتر با ویژگیهای پایدار تعریف میشوند و بیشتر با توانایی آنها در تشخیص و انطباق با فرصتهای ایجادشده در یک لحظه خاص تعریف میشوند.
این لحظات – مانند جنگ، یک بیماری همهگیر جهانی و تغییرات آب و هوایی – میتوانند به طور قابل توجهی بر رهبری یک شرکت تأثیر بگذارند. رهبران بالقوهای که در ابتدا فاقد قدرت در سازمان خود هستند، میتوانند از این موقعیتها استفاده کنند و فرصتهایی برای استفاده از قدرت به نفع خود ایجاد کنند.
اگر میخواهید برای تأثیرگذاری قدرت کسب کنید، در اینجا همه چیزهایی را بیان میکنیم که باید در مورد چگونگی تغییر توازن قدرت کسبوکارتان بدانید.
منبع قدرت در کسب و کار چیست؟
سازمانها متشکل از افرادی هستند که درجات مختلفی از قدرت را اعمال میکنند. رهبران بالقوهای که میخواهند تغییر ایجاد کنند، برای دستیابی به اهداف خود نیاز به قدرت دارند. در حالی که بسیاری احساس میکنند قدرت از ترفیع و حقوق بالاتر ناشی میشود، اشکال مختلفی از آن تأثیر میگذارد.
سه منبعی که رهبران کسب و کار برای به دست آوردن قدرت از آنها استفاده میکنند عبارتند از:
- شخصی: ویژگیهایی مانند ویژگیهای شخصیتی قابل تحسین، مهارتهای پیشرفته و تخصص در صنعت؛
- موقعیت: سلسله مراتب سازمانی مانند عنوان، رتبه و اختیارات رسمی در یک تیم؛
- رابطهای: یک شبکه تجاری قوی که نفوذ گسترده را تضمین میکند.
درک منابع قدرت برای رهبران بالقوهای که میخواهند بر سازمان خود تأثیر بگذارند بسیار مهم است. به عنوان مثال، منابع انرژی میتوانند نقشهبرداری قدرت را اطلاع دهند، ابزاری بصری که به شناسایی گروههایی کمک میکند که بیشترین قدرت را در یک کسبوکار دارند. متخصصان علاقهمند به تغییر پویای قدرت نیز به استراتژیهای مؤثری نیاز دارند که مهمترین عامل قدرت یعنی منابع را هدف قرار دهد.
چگونه توازن قدرت را در کسب و کار خود تغییر دهید
قدرت متکی به داشتن منابع ارزشمند سازمانی است. پویایی دائماً تغییر میکند، بنابراین تعجبآور نیست که قدرت در کسبوکار نوسانات را تجربه کند.
تغییر قدرت ممکن است یک تغییر شدید به نظر برسد، اما اغلب در کسبوکار رخ میدهد. به عنوان مثال، ممکن است عبارت «بالا رفتن از سلسله مراتب شرکت» را بدانید. این ضربالمثل رایج به یک رهبر بالقوه اشاره دارد که گامهایی را برای به دست آوردن نفوذ و قدرت در سازمان خود برداشته است. آنها معمولاً با یک استراتژی خوب طراحی شده به تحرک صعودی دست مییابند که به یکی از چهار راه برای تغییر موازنه قدرت در یک رابطه تجاری پایبند است. انتقال متوازن قدرت
جاذبه
قدرت تا حد زیادی به منابع بستگی دارد. کسانی که به بیشترین منابع دسترسی دارند اغلب نفوذ بیشتری در سازمان خود دارند. اگر شما یک رهبر بالقوه هستید که در سلسله مراتب شرکت پایینتر هستید، ممکن است به داراییهای ارزشمند دسترسی نداشته باشید.
استراتژی جذب بر افزایش ارزش منابع شما در نظر دیگران متمرکز است. این سؤال را بررسی میکند: آیا چیزی دارید که دیگران بخواهند؟
به عنوان مثال، با استفاده از منبع قدرت شخصی میتوانید برای نقشهای رهبری جذابتر به نظر برسید. کاریزما و بیانیه مأموریت تحسینبرانگیز میتواند به طور عمده بر جایگاه سازمانی شما تأثیر بگذارد. این ویژگیها میتوانند برای شرکت شما بسیار ارزشمند باشند، زیرا افراد به احتمال زیاد از رهبرانی پیروی میکنند که مأموریتهای معنادار و واضحی دارند.
برداشت از حساب
گاهی اوقات، شما منابع لازم را برای رهبری مؤثر تیم خود ندارید. در این موارد، استراتژی عقبنشینی یک راه عالی برای به دست آوردن قدرت است.
این سؤال پیش میآید: آیا دیگران آن چیزی را دارند که شما میخواهید؟ ایده اصلی این روش کاهش علاقه به منابع دیگران است. با کم ارزش کردن منابع طرف مقابل، وابستگی به آنها را کاهش میدهید.
اگر به دیگران متکی نیستید، میتوانید با تغییر از یک بدهی به یک منبع، در سازمان خود نفوذ پیدا کنید. وقتی دیگران گزینههای کمی برای دسترسی به منابعی که شما ارائه میدهید داشته باشند یا اصلاً جایگزین نداشته باشند، میتوانید قدرت بیشتری داشته باشید.
تحکیم
به جای تبدیل شدن به یک منبع، میتوانید دسترسی به منابع را در کسب و کار خود تغییر دهید. تحکیم یکی از راهبردهایی است که از این ایدئولوژی استفاده میکند و میتواند به کاهش تعداد منابع جایگزین در دسترس دیگران کمک کند.
از خود بپرسید: آیا افراد دیگر منبع جایگزینی برای رسیدن به آنچه میخواهند دارند؟ این یک وابستگی ایجاد میکند که در نهایت منجر به قدرت و نفوذ میشود. انتقال متوازن قدرت
در حالی که ممکن است این یک شاهکار ناممکن به نظر برسد، بسیاری از رهبران از این مفهوم در هر عنصر تجاری استفاده میکنند. به عنوان مثال، شرکتهایی که میخواهند بر یک تجارت خاص تسلط پیدا کنند، شرکتی را خریداری میکنند که خدمات و محصولات مشابهی را برای تثبیت قدرت بازار ارائه میدهد. همین امر در مورد افراد درون یک سازمان نیز صدق میکند.
گسترش
در حالی که ادغام منابع را از سایر نهادهای قدرتمند دور میکند، گسترش تضمین میکند که به آنها اتکا نکنید. وابستگی کمتر به افراد قدرتمند میتواند به نوبه خود باعث نفوذ بیشتر شما در سازمانتان شود.
این استراتژی با عقبنشینی کمی متفاوت است؛ زیرا بر این سؤال تمرکز دارد: آیا جایگزینی برای رسیدن به آنچه میخواهید دارید؟
افزایش گزینههای جایگزین، هرگونه کنترل احتمالی را از بین میبرد که ممکن است گروهها، افراد و بخشهای خاصی بر شما داشته باشند و آزادی ایجاد تفاوت واقعی را فراهم میکند.
آیا تغییر قدرت در کسب و کار چیز خوبی است؟
قدرت مفهومی پیچیدهای است. در حالیکه میتوان از برخی از این استراتژیها سوء استفاده کرد، تغییر قدرت برای موفقیت در تجارت ضروری است.
شما نمیتوانید بدون به کارگیری نوعی قدرت بر دیگران تأثیر بگذارید یا نفوذ پیدا کنید. با ترکیب یک مأموریت قانعکننده و معتبر با فرصتهایی برای ایجاد روابط سازمانی قویتر، تغییر در موازنه قدرت میتواند بسیار سودمند باشد.