1. خانه
  2. مقالات
  3. کارآفرینی
  4. ساختن

ساختن

ساختن

ساختن

5/5 - (6 امتیاز)

راهنمای نامتعارف برای ساختن چیزهایی که ارزش ساختن داشته باشند

ساختن (۲۰۲۲) یک «مربی همراه»ست. دایرةالمعارفی از توصیه‌های تجاری درباره همه‌چیز. از یافتن شغل و مدیریت یک تیم گرفته تا داستانی درباره محصول کسب‌وکارتان و موفقیت مدیر عاملی شماست. برای هر کسی که آرزوی راه‌اندازی و اداره یک کسب‌وکار را دارد. اما فوراً در دسترس‌ش نیست. مربی داشتن البته یک الزام‌ست. چیزی که ساختن برای آن نوشته شده‌ست.

 

تونی فادل بیشتر به خاطر خلق دو محصول آی‌پاد و آیفون، تأسیس شرکت نست [Nest] و ایجاد ترموستات یادگیری نست شناخته می‌شود. او اکنون مدیر شرکت فیوچر شیب [Future Shape]ست. یک شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر که در نوکسب‌وکارهایی با ظرفیت بالا در حوزه‌های در حال تغییر جهان سرمایه‌گذاری و راهنمایی می‌کند. فدال قبل از این موفقیت‌های بزرگ، کارش را در یکی از نوکسب‌وکارهای بی‌شمار دره سیلیکون آغاز کرد که معتقد بودند می‌توانند جهان را به تسخیر خودشان درآورند. اما شکست خورد و به‌شدت دچار مشکل شد.

این کتاب چه‌چیزی برای من دارد؟ توصیه‌های روشن درباره چگونگی ایجاد محصولات، کسب‌وکار و مشاغل.

نیمه‌شب‌ست. شما در رختخواب هستید. غلت می‌زنید و در آستانه وحشت هستید. شرکت‌تان در حال رشدست و شما می‌ترسید که فرهنگ آن به طور ناگهانی از بین برود. یا در حال کار بر روی بازاریابی برای آخرین محصول‌تان هستید و از خراب شدن کمپین آن نگران هستید. ساختن

 

در آنجا، در نیمه‌های شب، ناگهان احساس می‌کنید که با مربی‌تان تماس بگیرید و از او راهنمایی بخواهید.

 

اما یک لحظه با خودتان می‌اندیشید که صبر کن. اول از همه، نیمه‌شب‌ست – و دوم اینکه، من مربی ندارم.

 

اینجاست که تونی فادل و این خلاصه‌کتاب وارد می‌شوند. تونی مؤسس چندین نوکسب‌وکار [startup]ست. او روی ایجاد آی‌پاد، آیفون و سامانه‌ی خانه متصل به دفتر کار کرده‌ست. اما او با این احساس وحشت در اواخر شب هم آشناست. و مصمم‌ست به دیگران کمک کند تا شک‌وتردیدتان را به موفقیت تبدیل کنند.

 

در این خلاصه‌کتاب، مجموعه‌ای از آموخته‌های عمیق تونی را خواهید دید که در طول زندگی حرفه‌ای‌اش به دست آورده و در اینجا برای شما به‌عنوان جعبه‌ابزار کسب‌وکار جمع‌آوری شده‌ست. ما تعدادی از این ابزارها را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد و درباره چگونگی ایجاد یک حرفه، یک محصول، یک تیم و یا یک شرکت، مشاوره ارائه خواهیم داد. بیایید در این استخر شیرجه بزنیم!

از جوانی‌تان بهره ببرید و تا جایی‌که می‌توانید تلاش کنيد، شکست بخورید و از آن درس بگیرید.

آیا تا به حال نام اولین شرکتی که آیفون را تولید کرده‌ست، شنیده‌اید؟ اگر قبلاً اَپل را در ذهن دارید، دوباره بیاندیشید.

 

بسیار خُب، پس این محصول دقیقاً آیفون نامیده نمی‌شد – نام آن مجیک لینک [Magic Link] بود. اما بسیاری از عملکردهای مشابه تلفن‌های هوشمند امروزی ما را در بر داشت. همراه با صفحه نمایش لمسی، ایمیل، برنامه‌ها، بازی‌ها، راهی برای خرید بلیط هواپیما، حتی ایموجی‌های متحرک بود. تنها مشکل این بود که در زمان انتشار آن در سال ۱۹۹۴، هیچ کس آن را نمی‌خواست. مطمئناً این یک اسباب‌بازی جالب برای گیک‌ها بود، اما افراد دیگر نیازی به آن نداشتند.

 

شرکت سازنده این محصول جنرال مجیک نام داشت. و تونی چهار سال را با آنها گذراند و روی مجیک لینک سرنوشت‌ساز برای شکست کار کرد. اما تونی به هیچ وجه از این تجربه پشیمان نیست، زیرا به او کمک کرد تا کشف کند که واقعاً به چه چیزی علاقه دارد. او خودش را غرق این پروژه در شرکت کرد و اغلب تا ۱۲۰ ساعت در هفته کار می‌کرد. ساختن

 

اکنون، اگرچه ما به شما توصیه نمی‌کنیم که این کار را انجام دهید، اما این درست‌ست که وقتی به چیزی عمیقاً علاقه داریم، طبیعتاً می‌خواهیم خودمان را بیشتر وارد کار کنیم. و برای اینکه تا جایی که می‌توانیم یاد بگیریم، گاهی تا دیروقت می‌مانیم، یا صبح زود می‌آییم، یا گه‌گاه در آخر هفته‌ها و تعطیلات کار می‌کنیم.

 

اوایل جوانی زمان مناسبی برای برداشتن گام‌های بزرگ به سمت اهداف شغلی‌تان‌ست – حتی اگر در این راه مشکلات زیادی وجود داشته باشد. در واقع، تنها مانع واقعی که شما را از دستیابی به موفقیت باز می‌دارد، اگر مراقب نباشید، منفعل‌بودن‌ست. اگر تصمیم بگیرید که به هیچ وجه در هیچ مسیری قرار نگیرید، در نهایت، هرگز نمی‌توانید آنچه را که در بازار وجود دارد و به آن علاقه دارید کشف کنيد.

جوانی و ریسک

اوایل جوانی زمان خوبی برای ریسک و امتحان گزینه‌های شغلی مختلف‌ست. شما احتمالاً اعضای خانواده، دارایی‌ها و جایگاه اجتماعی کمتری خواهید داشت که در خطر از دست دادن آنها قرار بگیرید.

 

و مانند تونی، اگر قبلاً کاری را پیدا کرده‌اید که برای شما شادی می‌آورد، بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید اینکه از آن غریزه پیروی کنید. هنگامی که تونی دنیای تلفن‌های هوشمند را کشف کرد، او را جذب کرد. علاقه او در نهایت باعث شد تا در اَپل کار کند، جایی‌که او بخشی از تیمی شد که روی آی‌پاد و سپس آیفون کار می‌کرد.

 

بعد از اینکه چیزی را که در زندگی به آن علاقه دارید پیدا کردید – یعنی چیزی که می‌خواهید تمام وقت‌تان را به آن تخصیص دهید – قدم بعدی یافتن سایر افرادی‌ست که در شور و اشتیاق این کار با شما می‌توانند شریک باشند. دوست بیابید، یک مربی بیابید، و به خاطر خدا، کار بیابید. این فرصتی‌ست که در دنیا جا بیاندازید و وقت گران‌بهای خودتان را به چیزی معنادار اختصاص دهید. لازم نیست فوراً به سمت ستاره‌ها بروید و آنها را شکار کنيد. اما باید تعیین کنيد که چه‌چیزی را می‌خواهید یاد بگیرید و با چه افرادی می‌خواهید کار کنید. از آنجا، شما شروع به کشف منابعی خواهید کرد که برای ساختن هر آنچه که می‌خواهید بسازید، نیاز دارید. ساختن

مدیریت یک تیم به معنای هدایت آن در مسیر درست بدون خرده‌مدیریتی‌ست.

استیو جابز به معنای واقعی کلمه جواهرساز بود. تونی به یاد می‌آورد که جابز را تماشا می‌کرد که لوپ جواهرساز را بیرون می‌کشید و از آن برای بررسی پیکسل‌های جداگانه روی صفحه استفاده می‌کرد تا خطاهای گرافیکی رابط کاربری را شناسایی کند. برای جابز، هر پیکسل، هر قطعه از محصول، هر کلمه روی بسته‌بندی باید کامل باشد. ساختن

 

برخی افراد ممکن‌ست اصطلاح «خرده‌مدیریتی» را برای این نوع رفتار به کار ببرند. نه تونی در واقع، او احساس می‌کند کاری که جابز انجام داد دقیقاً همان کاری که رهبران باید انجام دهند: نمونه‌ای برای سطح مراقبت و جزئیاتی که از تیم‌تان انتظار دارید. اجازه ندهیم کسی به سمت حد وسط بیفتد.

خرده‌مدیریتی

نکته کلیدی دیگر درباره مدیریت اینکه شما دیگر همان کاری را که به عنوان یک مشارکت‌کننده انجام می‌دادید انجام نمی‌دهید. در عوض، به دیگران کمک می‌کنید تا کار قدیمی‌شان را به خوبی انجام دهند. و اگر متوجه شدید که بیشتر وقت‌تان را صرف انجام کار قدیمی‌تان می‌کنند، احتمالاً به این معنی که چیزی اشتباه شده‌ست. ساختن

 

بنابراین چگونه می‌توانید مطمئن باشید که تمرکزتان را بر روی مدیریت حفظ می‌کنید؟ برای شروع، فراموش کنید که تیم شما چگونه به نتایج دلخواه شما می‌رسد. به جای آن، روی خودِ نتایج متمرکز شوید – برای مثال، یک محصول عالی ایجاد کنيد. روی توسعه محصول، طراحی، بازاریابی و فرایندهای فروش متمرکز شوید. افراد خاصی را مسئول آن فرایندها قرار دهید. و سپس . . . اجازه دهید تیم شما کاری را انجام دهد که بهترین‌ست.

 

جلسات منظم زمانی که شما می‌توانید با اعضای تیم‌تان تماس بگیرید و مطمئن شوید که همه چیز در مسیر درست پیش می‌رود – به سمت نقاط عطف شما. شما باید درک روشنی از هر کاری داشته باشید که برای رسیدن به آن اهداف باید انجام دهید. به عنوان یک رهبر، در کنار یادداشت‌برداری از این نقاط عطف، فهرستی از نگرانی‌های‌تان را درباره هر پروژه و هر فرد در نظر بگیرید تا بتوانید ببینید کدام حوزه‌ها به توجه بیشتری نیاز دارند. ساختن

 

مهم‌تر از همه، یادداشت‌های شما باید شامل بخشی برای ایده‌ها نیز باشد – به عنوان مثال، درباره چگونگی بهبود محصول فعلی یا نحوه روان‌تر کردن و لذت‌بخش‌تر کردن زندگی کاری تیم‌تان. حفظ این فهرست شما را الهام‌بخش و هیجان‌زده خواهد کرد. هم‌چنین به تیم نشان می‌دهد که به آنها توجه می‌کنید و افکار و نظرات آنها مهم‌ست. به یاد داشته باشید، یکی از جنبه‌های کلیدی مدیریت و رهبری شما، به‌اشتراک‌گذاری مأموریت و اشتیاق‌تان با تیم‌تان‌ست. ساختن

هنگام حمایت از محصول‌تان، همیشه روی «چرا» متمرکز شوید.

در ۲۰۰۷ استیو جابز سخنرانی معروف خودش را درباره آیفون ایراد کرد. او سه دسته مختلف را که هر تلفن ترکیب می‌کند معرفی کرد: یک آی‌پاد با صفحه‌نمایش عریض، یک تلفن همراه و یک دستگاه ارتباط اینترنتی. این بخشی از سخنرانی‌ست که همه به یاد دارند.

 

اما آنچه او بعد از آن گفت نیز ضروری بود: «پیشرفته‌ترین تلفن‌ها را اسمارت‌فون می‌گویند. و مشکل اینکه آنها چندان باهوش نیستند و استفاده از آنها چندان آسان نیست.» او درباره مشکلاتی صحبت کرد که بسیاری از کاربران با این تلفن‌های هوشمند و هم‌چنین تلفن‌های همراه معمولی پیدا کرده بودند. و سپس این شکایات را با ویژگی‌های آیفون مقایسه کرد.

 

شیوه‌ای که جابز با استادی در اینجا به آن اشاره کرد همان چیزی که تونی آن را ویروس شک می‌نامد. بدان معنا که شما جنبه‌هایی از زندگی را که آزاردهنده، خسته‌کننده یا کسل‌کننده‌ست به مردم یادآوری می‌کنید. آنها را با ویروس شک آلوده می‌کنید و سپس به آرامی راه را برای راه‌حل هموار می‌کنید – شاید این چیز آزاردهنده در زندگی می‌تواند به نحوی بهبود یابد؟ در نهایت، برگ برنده را رو می‌کنید: به آنها می‌گویید که چگونه محصول یا خدمات شما راه‌حل را ارائه می‌دهد.

 

به نوعی داستان‌سرایی‌ست. البته، ممکن‌ست یک محصول پیشرفته بسازید – اما اگر رقبای شما داستان‌های بهتری نسبت به شما تعریف می‌کنند، به عنوان برنده ظاهر می‌شوند. بنابراین، بیش از همه، روی «چرا»ی محصول خودتان متمرکز شوید. شما به یک پاسخ قوی برای این پرسش کلیدی نیاز دارید و باید به طور مؤثری درباره پرونده‌تان برهان اقامه کنيد. ساختن

ایده محصول

اگر نمی‌توانید یک «چرا» به اندازه کافی قوی برای محصول‌تان شناسایی کنيد، ممکن‌ست در نهایت ایده خوبی نباشد. هر ایده محصول واقعاً عالی از سه جزء تشکیل شده‌ست. اول یک «چرا»ی واضح دارد. دوم اینکه مشکلی را که بسیاری از افراد در زندگی‌شان دارند حل می‌کند. و جزء سوم؟ محصول شما باید بر اساس ایده‌ای باشد که به نظر نمی‌رسد آن را رها سازید. مهم نیست که تولید محصول چقدر دشوار به نظر می‌رسد، ایده تولید آن نباید شما را رها کند.

 

در اینجا یک راه ساده برای اندیشیدن درباره آن وجود دارد: بهترین ایده‌ها مانند مسکّن‌ها هستند تا ویتامین‌ها. داشتن ویتامین‌ها خوب‌ست، اما شما می‌توانید تمام زندگی‌تان را بدون مصرف آن ادامه دهید و هرگز تفاوت آن را متوجه نشوید. از سوی دیگر، مسکّن‌ها – خُب، این‌گونه‌ست که اگر مصرف یکی را فراموش کنید خیلی سریع متوجه می‌شوید. آنها یک مشکل را به طور محسوس و فوری برطرف می‌کنند. ساختنساختن

 

قبل از متعهد شدن به یک ایده، منتظر بمانید تا ببینید آیا آن ایده به شما می‌چسبد یا خیر. ممکن‌ست شبیه دردی در پای شما باشد که بدون مسکّن از بین نمی‌رود. و احتمالاً زمان زیادی طول خواهد کشید تا شما به این ایده برسید. ده سال طول کشید تا تونی از اندیشیدن به ترموستات هوشمند به ساختن شرکت نست برود. با گذشت زمان، برخی از ایده ها از ذهن شما خارج می شوند، در حالی که برخی دیگر سر جای‌ش خواهند ماند. این ایده‌های اخیر همان ایده‌هایی‌ست که باید روی آن تمرکز کرد.

یک تیم متنوع و دقیق استخدام کنيد.

ایزابل گئنت زمانی که فقط ۲۲ سال داشت در شرکت نست شروع به کار کرد. او که تازه دانش‌آموخته شده بود، یکی از اولین کارمندانی بود که به تونی و بنیانگذارش پیوست. آنها او را استخدام کردند تا تحقیقات مهمی درباره ترموستات‌ها انجام دهد و به صدها سؤالی که هنوز پاسخی برای آنها نداشتند پاسخ دهد. هزاران سؤال بود که تونی درباره ترموستات‌ها نمی‌دانست. و ایزابل هم همینطور. اما او جوان، کنجکاو و توانا بود – بنابراین او به طور مستقیم به مشکل نزدیک شد، سریع یاد گرفت و به زودی مدیر پروژه و بازیگر کلیدی در توسعه محصول شد. ساختن

 

یکی از نقاط قوت ایزابل این بود که جوان بود. در حالی‌که ممکن‌ست یک فرد مسن‌تر از میزان کار مورد نیاز وحشت داشته باشد، ایزابل بی‌تفاوت بود – او به‌تازگی کارها را ادامه داد. ساختن

 

در مرحله‌ای از سفر شرکت‌تان، مجبور خواهید بود افرادی را استخدام کنيد. و یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید هنگام استخدام انجام دهید این که مطمئن شوید که تیم‌های شما چند نسلی هستند. افراد ۷۰ ساله‌ای را استخدام کنید که با دانش و خردمندی ثروتمند هستند. و جوانان ۲۰ ساله‌ای را استخدام کنید که از تضعیف وضعیت موجود نمی‌ترسند و ذخایر بی‌پایانی از شور و اشتیاق دارند. در حالی که افراد جوان ممکن‌ست مدتی طول بکشد تا آموزش ببینند، اما آنها مسیر موفق سرمایه‌گذاری در بلندمدت شرکت شما هستند.

 

و هنگامی‌که در تلاش برای رشد تیم‌تان هستید، هیچ بخشی از جامعه شرکتی را نادیده نگیرید. افرادی را با پیشینه‌ها و هویت‌های مختلف استخدام کنید. این فرصت شما برای تعمیق درک‌تان از جهان – و مشتریان‌تان‌ست. ساختن

 

اما هم‌چنان برای استخدام به یک فرایند مؤثر نیاز دارید. بسیاری از روش‌های رایج استخدام امروزه کاملاً بد هستند.

فرایند استخدام مؤثر

برای اطمینان از اینکه افراد مناسب را استخدام کنید، باید افراد مناسب را در شرکت‌تان جذب کنید تا با نامزدها صحبت کنند. بگویید که در حال تلاش برای استخدام یک طراح اپلیکیشن هستید. خُب، طراحان اپلیکیشن چیزهایی را ایجاد می‌کنند که مهندسان باید پیاده‌سازی کنند. بنابراین، در این صورت، مطمئن شوید که یک مهندس در جلسه مصاحبه دارید. ساختن

پای‌بندی به قوانین

هم‌چنین صرف نظر از اینکه افراد برای چه موقعیت شغلی درخواست می‌کنند، باید به برخی از قوانین اساسی پای‌بند باشید. به عنوان مثال، شرکت نست یک سیاست سخت‌گیرانه «بدون‌احمق» داشت؛ ساده، اما مؤثر. فرقی نمی‌کرد که کسی روی کاغذ همه آن چیزی باشد که به دنبالش بودند. اگر نامزد مغرور، کنترل‌کننده یا طردکننده بود، فوراً یک «نه» بزرگ به او می‌گفتند.

 

تشخیص اینکه چه کسی احمق‌ست و چه‌کسی نیست، همیشه آسان نیست. با این حال، یکی از راه‌های آزمایش آن، تحت فشار قرار دادن نامزدهای‌تان در طول مصاحبه‌ست. از آنها بپرسید که چرا شغل قبلی‌تان را ترک کردند. و اگر مشکلی را ذکر کردند – مانند یک مدیر بد – از آنها بپرسید که درباره آن چه کردند. ساختن

 

شما هم‌چنین می‌توانید با شبیه‌سازی یک تجربه کاری واقعی دریابید که آیا فردی برای تیم شما مناسب‌ست یا خیر. مشکلی را که در حال حاضر در محل کارتان با آن روبرو هستید برگزینید. و سپس از تخته‌سفیدی که روی آن سیاهه نوشته‌اید بیرون بیایید. و سعی کنید با هم آن را حل کنید. این به شما کمک می‌کند تا ببینید نامزد شغلی شما چگونه فکر می‌کند، چه سؤالاتی می‌پرسد و چقدر همدلانه به نظر می‌رسد. به یاد داشته باشید، شما فقط این شخص را استخدام نمی‌کنید تا ببینید آیا او می‌تواند کاری را که در حال حاضر از او خواسته‌شده انجام دهد یا خیر. شما هم‌چنین آنها را برای حل مشکلات جدید استخدام می‌کنید، مشکلاتی که نمی‌بینید در راهند – مشکلات فردا و همین‌طور امروز. ساختن

به‌عنوان مدیر عامل، کارمندان‌تان را وادار کنید تا به بهترین وجهی کارشان را انجام دهند و از رودربایستی با آنها خودداری کنيد.

اکنون، شما کسب‌وکارتان را ساخته‌اید. شما به بالای کوه شرکت صعود کرده‌اید. شما یک مدیر عامل هستید. شما وظیفه دارید کل شرکت‌تان را مدیریت کنید، با هیئت‌مدیره‌تان ارتباط برقرار کنید، فهرستی طولانی از روابط حرفه‌ای را جست‌وجو کنید و مطمئن شوید که تیم‌تان شما به ساختن چیزهای بزرگ ادامه می‌دهد. و در این مرحله، ممکن‌ست از خودتان بپرسید، لعنتی چگونه این کار را انجام دهم؟

 

خبر بد اینکه هیچ راه و دوره‌ای وجود ندارد که واقعاً خودتان را برای مدیر عامل شدن آماده سازید، جز اینکه واقعاً یک مدیر عامل باشید. حتی اگر قبلاً در انجمن‌های مدیران بوده‌اید، نشستن در بالا یک بازی کاملاً متفاوت با توپ‌ست. به عنوان مدیر عامل، چیزهایی که به آنها اهمیت می‌دهید چیزهایی هستند که شرکت شما به آنها اهمیت می‌دهد. کار شما به سادگی مراقبت کردن‌ست. درباره همه چیز. ساختن

 

به‌عنوان مدیر عامل، هرگز نباید حد وسط را در هیچ جنبه‌ای از شرکت‌تان بپذیرید. اگر این کار را انجام دهید، متوسط بودن به زودی به معیار رهبری شما تبدیل خواهد شد. زمانی که تونی در شرکت نست [Nest] بود، تقریباً تمام تجارب مکتوب کلیدی پشتیبانی مشتری را برای هر یک از محصولات نست خواند. مدیر عامل دیگری ممکن‌ست آن تجارب مکتوب را به عنوان پشتیبانی «فقط» رد کند. اما تونی متوجه شد که افراد وقتی به این نوع تجارب پشتیبانی مراجعه می‌کنند در آستانه خشم قرار می‌گیرند. اگر خواندن آنها و پیروی از دستورالعمل‌ها تجربه خوبی باشد، می‌توانید خشم را به لذت تبدیل کنید. ساختن

 

بنابراین به تجارب مکتوب در پشتیبانی مشتری با همان نگاه انتقادی نگاهی بیندازید که به مهندسی یا طراحی محصول‌تان نگاه می‌کنید.

مدیر عامل

به عنوان یک مدیر عامل، وظیفه شما اینکه به‌سوی کمال باشید. این یعنی فشار آوردن به خودتان و دیگران – تقریباً تا مرز «بیش از حد» پیش بروید. امروزه بسیاری از شرکت‌ها دقیقاً در جهت مخالف حرکت می‌کنند. آنها به کارکنان‌تان مزیت‌های بی‌پایان می‌دهند – وعده‌های غذایی لذیذ و رایگان روزانه، کوتاه کردن موی رایگان، لباس‌شویی رایگان، ماساژ رایگان. . .  و این فهرست هم‌چنان ادامه دارد.

 

با ارائه مقدار زیادی از امتیازات به کارمندان‌تان، این انتظار را ایجاد می‌کنید که حق‌شان‌ست که آنها را داشته باشند؛ نه اینکه چیز خاصی که هر چند وقت یکبار دریافت می‌کنند. خیلی بهترست به جای اینکه آنها را رایگان کنید، یارانه بدهید. دلیلی وجود دارد که اَپل محصولات رایگان به کارمندان‌تان نمی‌دهد؛ اما در عوض کوپن‌های تخفیف ویژه‌ای ارائه می‌دهد. وقتی مردم برای چیزی پول می‌دهند، برای آن ارزش قائل می‌شوند. ساختن

 

ممکن‌ست در ابتدا با معرفی امتیازات به کارمندان‌تان نیت خوبی داشته باشید. اما سوء‌استفاده از آنها برای مردم بسیار آسان می‌شود. بنابراین، ماساژ را فراموش کنید. از بودجه‌تان برای ایجاد کسب‌وکار، تولید محصولات بهتر و تقویت مدل کسب‌وکارتان بهره ببرید تا بتوانید در وهله اول مطمئن شوید که قادر به استخدام افراد هستید. روی چیزهایی متمرکز شوید که واقعاً مهم هستند – و در پایان کار، ساختن چیزی عالی می‌شود. مأموریت شرکت‌تان کیک‌ست. مزیت‌ها فقط یک پودر نازکی از شکرست. ساختن

خلاصه نهایی

ایجاد یک شغل، یک محصول یا یک کسب‌وکار مستلزم آن‌ست که از یک چاه عمیق انگیزه و پای‌بند بودن بهره ببرید. اگر جوان هستید و تازه شروع به کار کرده‌اید، بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید اینکه شغلی بیابید تا در آن بتوانید همه چیز ممکن را درباره چیزی که به آن علاقه دارید بیاموزید و عمیقاً وارد کارتان شوید. اگر کمی موقعیت بهتری دارید و مثلاً نقش مدیریتی دارید، هدف اصلی شما باید ایجاد شرایطی باشد که تیم شما بتواند نتیجه دلخواه شما را ایجاد کند. و اگر مدیر عامل هستید، وظیفه شما اینکه اهمیت دهید. شرکت‌تان را به سمت ریسک‌پذیری بیشتر سوق دهید، برای برتری تلاش کنید و مطمئن شوید که همه می‌دانند کاری که انجام می‌دهند مهم‌ست. ساختن

مشق تغییر

قبل از ساخت محصول‌تان، بیانیه تبلیغی‌تان را بنویسید.

 

بیانیه‌های تبلیغی برای جلب توجه مردم‌ست. برای انجام این کار، باید به دنبال آن باشید و ویژگی‌هایی را که محصول شما را متمایز می‌کند برجسته نمایید. هنگامی‌که برای اولین بار شروع به توسعه محصول‌تان می‌کنید، بیانیه تبلیغی‌تان را بنویسید. سپس، وقتی تقریباً به پایان رسید – هفته‌ها، ماه‌ها یا سال‌ها بعد – بیانیه تبلیغی را که در ابتدا نوشته‌اید، دوباره بخوانید. آیا محصول شما، در وضعیت فعلی، تقریباً با آن مطابقت دارد؟ اگر چنین‌ست، احتمالاً محصول اکنون آماده عرضه‌ست. دیگر نیازی به ترمیم کردن، انتظار و به عقب انداختن ضرب‌الاجل‌ها نیست تا ببینیم آیا ویژگی‌های دیگر همچنان می‌تواند اضافه شود یا خیر!

 

شما می‌توانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنيد.

 

دوره رهبری کارآفرینانه

امتیاز به این مطلب

5/5 - (6 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
ساختن
پانزده روز تا تغییر و تحول فردیبیشتر بدانید
+