1. خانه
  2. مقالات
  3. رشد
  4. نظم و انضباط سرنوشت است

نظم و انضباط سرنوشت است

نظم و انضباط

نظم و انضباط سرنوشت است

5/5 - (6 امتیاز)

قدرت خودکنترلی

نظم و انضباط سرنوشت است (کتابی که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است) از فضایل رواقی استفاده می‌کند تا زندگی‌ای را مطرح کند که توسط خود انضباط هدایت می‌شود. این نشان می‌دهد که چگونه کنترل بدن، افکار و احساسات، پیش‌نیاز تسلط بر هر چیز دیگری است. و از چهره‌های تاریخی برای نشان دادن این موضوع استفاده می‌کند. تا بگوید چگونه چیزهایی مانند خواب، ناراحتی و مهربانی با عظمت پیوند می‌خورند.

 

رایان هالیدی رواقی مدرن، نویسنده و صاحب کتابفروشی به نام ایوان نقاشی‌شده است. کتاب‌های او از جمله موانع راه هستند. نفس دشمن است. رواقی روزانه، و پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز، سکون کلید است. کتاب اخیر بیش از پنج میلیون نسخه فروخته و به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده‌اند. نظم و انضباط سرنوشت است دومین کتاب از مجموعه فضیلت رواقی هالیدی است.

این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ کشف کنید که چگونه خودانضباطی منجر به عظمت می‌شود.

مدت‌ها پیش، قبل از اینکه هرکول به عنوان یک قهرمان بزرگ در اساطیر فرو رود. در تپه‌های یونان سفر می‌کرد که به یک دوراهی رسید.

 

در یک مسیر، الهه خیره‌کننده‌ای به او اشاره کرد. و نوید یک زندگی لوکس را داد. او هر چیزی را که دلش می‌خواست دریافت می‌کرد. و لحظه‌ای ترس، درد یا ناراحتی را تجربه نمی‌کرد.

 

در مسیر دیگر، الهه دوم پیشنهادی ارائه کرد که به مراتب کمتر پر زرق و برق بود. او البته به هرکول وعده پاداش هم داده بود. اما فقط پاداش‌هایی را که خودش به دست آورد. این مسیر طولانی خواهد بود. و نیازمند تلاش، پشتکار و فداکاری است. اما او را به فردی تبدیل کند که قرار بود.

 

این افسانه معضلی را به تصویر می‌کشد که همه ما روزانه با آن روبرو هستیم. انتخاب بین رذیلت و فضیلت. راه آسان، اما در نهایت پوچ در مقابل مسیر سخت اما کامل.

 

از نظر رواقیون باستان، فضیلت شامل چهار بخش بود: شجاعت، اعتدال، عدالت و خرد. امپراتور روم و فیلسوف رواقی مارکوس اورلیوس این اجزا را «سنگ محک نیکی» نامید. او معتقد بود که هر چیز خوبی در زندگی حاصل تمرین و مشق آنهاست.

 

در این خلاصه‌کتاب، بر دومین مورد از این فضیلت‌های اصلی تمرکز خواهیم کرد: اعتدال، یا خودانضباطی. به راه‌های عملی برای تقویت اعتدال در زندگی روزمره‌تان نگاه خواهیم کرد. و اینکه چگونه تسلط بر آن دریچه‌ای را به سوی تحقق و آرامش ذهن باز می‌کند.

 

اوووه! و هرکول؟ ناگفته نماند که قهرمان ما سرنوشت خود را در راه فضیلت برگزید. حالا، انتخاب با شماست.

انضباط شخصی شما را محروم نمی‌کند. به شما آزادی می‌دهد.

از محیط اطراف خود خسته شده‌اید؟ سوار هواپیما شو. از کار ناراضی هستید؟ تغییر شغل. هوس پیتزا می‌کنید؟ آن را سفارش دهید. نظری دارید؟ به اشتراک بگذارید. در بیشتر دنیای امروزی، مردم می‌توانند تقریباً هر کاری را که می‌خواهند انجام دهند. و با یک ضربه انگشت به آن دسترسی پیدا کنند. و با این حال، با این همه آزادی، بسیاری از ما بسیار ناراضی هستیم. ما چه‌کار اشتباهی داریم انجام می‌دهیم؟

 

پرزیدنت آیزنهاور گفت که آزادی «فرصتی برای نظم و انضباط» است. و این کلید است. همه این چیزهایی که ظاهراً ما را رهایی می‌بخشند – فناوری، امتیازات، موفقیت – فقط ما را بدون جهت یا هدف رها می‌کنند. مگر اینکه اعتدال یا فضیلت انضباط شخصی داشته باشیم. به عبارت دیگر، دسترسی بدون خویشتن‌داری منجر به عدم تعادل و اختلال در عملکرد می‌شود.

 

بیایید کمی عمیق‌تر شیرجه بزنیم. همه ما یک خود پایین‌تر و بالاتر داریم. آن صداهای درونی که دائماً برای جلب توجه ما رقابت می‌کنند. این انتخاب هرکول بین رذیلت و فضیلت است. طرفی که تسلیم می‌شود در مقابل طرفی که تلاش می‌کند. بخشی که به افراط و هرج‌ومرج می‌چسبد در مقابل بخشی که به دنبال تعادل است.

 

نظم و انضباط توانایی کنترل خود پایین‌تر و تقویت خود برتر است. این شامل کار سخت، مشق عادت‌های خوب، تحمل چالش‌ها، تعیین حد و مرز و چشم‌پوشی از وسوسه‌های شیطانی است. به طور خلاصه، این در مورد زندگی با اصول، اعتدال و اراده است.

 

شما ممکن است فکر کنید، جهنم، نه. نه برای من. نظم و انضباط؟ بیشتر شبیه محرومیت از خود! شاید برای افرادی که راه آسان را انتخاب می‌کنند جشن بگیرید یا حتی حسادت کنید. ممکن است فکر کنید آنها بیشتر سرگرم می‌شوند یا سریع‌تر جلو می‌روند. اما با دقت بیشتری نگاه کنید. متوجه خواهید شد که تمام آن چیزی که می‌درخشد طلا نیست. به عنوان مثال، حرص را در نظر بگیرید. این بدان معنی است که شما همیشه در حال تلاش برای چیزهای بیشتر هستید. و بنابراین هرگز واقعاً از همه چیزهایی که در حال حاضر دارید لذت نبرید. و از پتانسیل کامل خود آگاه نیستید؟ این حالتی است که باعث درد، بدبختی و نفرت از خود می‌شود.

 

نظم و انضباط به معنای محروم کردن خود نیست. در واقع برعکس است. این در مورد استفاده از کنترل برای باز کردن دنیایی از فرصت‌ها است.

 

بیایید لحظه‌ای به آیزنهاور برگردیم. هنگامی که جوان بود، آیه‌ای از کتاب مقدس را آموخت که درسی را که فیلسوف رواقی سنکا آموخته بود، تکرار می‌کرد: «قوی‌ترین فرد، کسی است که خود را در اختیار دارد.» آیزنهاور این درس را در طول یک حرفه نظامی طولانی و پر زرق و برق، تا زمان انتصابش به سمت فرماندهی عالی نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم، و سپس به عنوان سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده، ادامه داد. موفقیت عظیم او ناشی از زور نبود. در عوض، او در خویشتن‌داری و توانایی متقاعد کردن، سازش، و تمرین صبر قدرتمند بود.

 

درست است که پرورش انضباط شخصی به شجاعت نیاز دارد. اما پذیرفتن این سبک زندگی ناب احتمالاً شما را موفق‌تر خواهد کرد. و مهم‌تر از آن، این شما را عالی می‌کند. مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد.

 

در بخش‌های بعدی، دقیقاً چگونگی تجلی نظم و انضباط خود را از نظر جسمی، ذهنی و روحی بررسی خواهیم کرد. اول؟ بدن.

قبل از اینکه بدن خود را تحت کنترل درآورید، کنترل خود را در دست بگیرید.

لو گریگ یکی از بهترین بازیکنان بیسبال تمام دوران بود. او ۴۹۵ هوم ران، از جمله ۲۳ گرند اسلم را به ثمر رساند. و در ۱۷ سالی که برای یانکی‌ها بازی کرد، یک بازی را از دست نداد. رکوردی که برای بیش از پنج دهه در اختیار داشت. اما لو یک ورزشکار طبیعی نبود. در کودکی اضافه وزن داشت و هماهنگ نبود. پس چگونه او در نهایت ۲۱۳۰ بازی را به طور مستقیم از طریق مصدومیت و بیماری انجام داد. و به اسطوره امروزی تبدیل شد؟

 

او سخت‌تر از هر کس دیگری تمرین کرد. و حاضر به ترک آن نشد. به جرات می‌توان گفت که لو یک یا دو چیز در مورد نظم و انضباط خود می‌دانست.

 

رواقی‌ها رژیم غذایی مقرون به صرفه‌ای داشتند و به شدت ورزش می‌کردند. نه برای اینکه بتوانند شکم خود را به رخ بکشند، بلکه برای اینکه بتوانند قدرت بدنی لازم برای رویارویی با سختی‌های زندگی را توسعه دهند. منضبط بودن نسبت به بدنتان به معنای افزایش استقامت و سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت روی خودتان است، بنابراین می‌توانید طولانی‌تر و بهتر زندگی کنید. نه مانند این حرفی که معروف شده است: «سریع زندگی کن، جوان بمیر». این در مورد شناخت پتانسیل خود و توانایی مبارزه با چیزهایی مانند تنبلی، آتروفی، و شرایط سخت است.

 

تغییرات کوچک زیادی وجود دارد که می‌توانید در زندگی خود ایجاد کنید. تا قبل از اینکه بدن، نفس را تسخیر کند شروع به تسخیر نفس کنید.

 

اول از همه، فعالیت‌های شدید را در روز خود بگنجانید. مهم نیست چه کاری انجام می‌دهید. جوجیتسو، وزنه‌برداری، بسکتبال، پیاده‌روی طولانی، ماراتن. اما باید از نظر فیزیکی چالش‌برانگیز باشد. . . و کمی ناراحت‌کننده!

 

جستجوی ناراحتی کلید ایجاد اعتدال است. شاید فکر می‌کنید که هدف موفقیت این است که مجبور نباشید مبارزه کنید. اما نکته اینجاست: راحتی‌های زیاد ما را ضعیف، وابسته و ترسو بار می‌آورد. با سخت‌گیری به خود، نفس را سخت‌تر می‌کنید. همچنین باعث می‌شوید که دیگران به شما سخت نگیرند. پس خودت را امتحان کن و دوش آب سرد بگیرید. سعی کنید روی زمین بخوابید. اگر بتوانید با کمتر راضی باشید، در نهایت ثروتمندتر، آزادتر و قدرتمندتر خواهید شد.

 

بعد، به دو دلیل زود به رختخواب بروید. یکی اینکه به اندازه کافی بخوابید. صادق باشید: آیا زمانی که به خوبی استراحت می‌کنید، عملکرد بهتری دارید. یا زمانی که چشمانتان خواب‌آلود است و خمیازه می‌کشید؟ ممکن است واضح به نظر برسد، اما خواب کافی می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد. انگیزه و انرژی بیشتری خواهید داشت و تصمیمات بهتری خواهید گرفت. دلیل دوم اینکه بتوانید بر صبح‌های خود مسلط شوید. آن ساعات آرام و اولیه که فکرتان تازه‌ترین است و بیشترین اراده را دارید. اگر به اندازه کافی بخوابید، می‌توانید قبل از اینکه ناامیدی‌های روز شما را خسته کنند، بلند شوید و به راه بیفتید.

 

بالاخره حاضر شو. این کاری بود که لو گریگ به مدت ۱۷ سال انجام داد. قوام ابرقدرت مخفی شما برای موفقیت است. نه الهام یا درخشش محض. بسیاری از افراد باهوش یا بااستعداد هستند. اما همه این کار را نمی‌کنند. بنابراین هر روز برای اولویت‌های خود حاضر شوید، حتی اگر خسته، مشغله یا مجبور نیستید. خود را نشان دهید، حتی اگر به شکل کوچکی باشد. به یک دویدن ۱۰ دقیقه‌ای بروید. فقط یک جمله از رمان خود را بنویسید. هنگامی که ظاهر شدید، اغلب متوجه خواهید شد که می‌توانید بر روی شتاب خود بسازید. شاید ۱۰ دقیقه دویدن نیم ساعت شود. شاید یک جمله تبدیل به یک صفحه شود.

 

زندگی سخت است. پر از موانع و موقعیت‌هایی است که خارج از کنترل شما است. منضبط بودن در مورد بدن یکی از آنها نیست. اما بدن فقط اولین قدم است. در ایجاد اعتدال فیزیکی، شما در حال ساختن چیزی حتی بزرگتر هستید: قدرت اراده. در نهایت، بدن شما فقط یک زمین تمرین برای ذهن شما است. که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

بر نظم و انضباط فیزیکی خود مسلط شوید تا ذهن را آرام کنید.

وقتی در بدن خود نظم و انضباط را تمرین می‌کنید، ذهن خود را برای کار با پتانسیل کامل خود توانمند می‌کنید. اینها فقط کلمات انگیزشی نیستند. لیزا فلدمن بارت، عصب‌شناس، نشان داده است که عملکرد مغز به سلامت بدن بستگی دارد. اگر از نظر جسمی تحلیل رفته باشید، مغز شما نمی‌تواند وظیفه خود را در تنظیم بدن شما انجام دهد.

 

اما افراد زیادی وجود دارند که از نظر بدنی نظم و انضباط دارند. . . و با این حال زندگی آنها هنوز درهم و برهم است. چرا؟ زیرا اعتدال بیش از عضله وجود دارد. در نهایت، اگر ذهن شما دائماً در معرض عوامل حواس‌پرتی، بدخُلقی یا انگیزه‌های خراب‌کننده نفس باشد، مهم نیست که چه زمانی از خواب بیدار می‌شوید. چه می‌خورید یا چقدر به بدن خود فشار می‌آورید.

 

بنابراین هنگامی که بدن خود را تحت کنترل گرفتید، زمان آن است که روی مرحله بعدی کار کنید: تعدیل ذهن خود. این شامل ایجاد تعادل در احساس، اندیشه و واکنش شما در میان هرج و مرج و سردرگمی است که به نام زندگی شناخته می‌شود. شعار بریتانیایی «آرام باش و ادامه بده» نمونه‌ای عالی از این موضوع است. و ملکه الیزابت آن را به یک اصل تبدیل کرد. هنگامی که در سال ۱۹۶۶، یک بلوک سیمانی سنگین بر روی ماشین سلطنتی افتاد که در آن نشسته بود. آرام و یکنواخت ماند. پاسخ او چه بود؟ «این یک ماشین قوی است.» و در سال ۱۹۸۱، هنگامی‌که یک مرد مسلح، شش گلوله به سمت او شلیک کرد، او به سختی از مهلکه جان سالم به در برد.

 

بین هر محرک و پاسخ شما یک لحظه کوتاه وجود دارد. می‌توانید از آن برای اندیشیدن، تسلط بر خود و انتظار اطلاعات بیشتر استفاده کنید. یا می‌توانید تسلیم الگوهای مخربی مانند توهین، نتیجه‌گیری سریع و سرزنش شوید. موقعیت‌های بد با واکنش‌های بد نسبت به آنها بهتر نمی‌شوند. آنها فقط بدتر خواهند شد پس قبل از پاسخ دادن، آن لحظه کوچک صبر را به کار ببرید. از خود بپرسید که آیا آنچه را که تجربه می‌کنید حقیقت دارد. خواه به اندازه زیادی آزاردهنده یا ناراحت‌کننده باشد. اجازه ندهید ترس، عصبانیت یا تعصب بر ذهن شما غلبه کند.

 

یکی دیگر از جنبه‌های نظم بخشیدن به ذهن، آموزش تمرکز برای خود است. از بتهوون سرنخ بگیرید. کسی که در وسط گفت‌وگو ناپدید می‌شود تا یک ایده موسیقی را دنبال کند.

 

او یک بار به یکی از دوستانش گفت که در حالت رپتوس یا جریان، «درگیر یک فکر عمیق و دوست‌داشتنی بود» که «طاقت نداشت مزاحم شود». این ممکن است به نظر یک رفتار احمقانه به نظر برسد. اما در واقع برای تمرکز در دنیایی که دائماً توسط عوامل حواس‌پرتی بمباران می‌شویم، نیاز به خودکنترلی شدید دارید. بنابراین، هر چند ممکن است خودخواهانه به نظر برسد، نادیده گرفتن چیزها را تمرین کنید. ببینید واقعاً متعهد شدن به پیروی از الهام نفس یا حل آن مشکل دشوار چه احساسی دارید.

 

و حتی برای رسیدن به کمال تلاش نکنید. این فقط یک کلمه دیگر برای فلج کردن شماست. و اگر گیر بیفتید، پتانسیل شما هم همینطور است. وسواس در نداشتن هیچ نقصی به معنای از دست دادن فرصت برای انجام کارها و یادگیری از آنهاست. به جای تلاش برای کامل بودن، سعی کنید بهترین کار را انجام دهید. و هنگامی که شما کوتاهی می‌کنید، به طور اجتناب‌ناپذیری انجام می‌دهید. در مورد رژیم غذایی، برنامه دویدن، برنامه صبحگاهی خود – از آن دست نکشید. ما استانداردهایی می‌سازیم تا بتوانیم به سمت آنها برگردیم. نه اینکه بتوانیم از آنها به عنوان بهانه‌ای برای ترک کردن استفاده کنیم.

 

به یاد داشته باشید، شکست برای همیشه نیست. و این فرصتی برای رشد است. سقراط فیلسوف می‌دانست که چیز زیادی نمی‌داند. اما او از یک چیز مطمئن بود: «ما نمی‌توانیم همانطور که هستیم بمانیم.» واقعیت این است که همه می‌توانند پیشرفت کنند. با این حال، اینکه آیا شما به آن اعتقاد دارید یا نه، تبدیل به یک پیشگویی خودساز می‌شود. اگر باور داشته باشید که می‌توانید رشد کنید، خواهید توانست. اگر این کار را نکنید، خُب، پس حق با شماست. شما این کار را نخواهید کرد.

برای رسیدن به عظمت، باید بدن، ذهن و روح خود را هماهنگ کنید.

به گفته قدیمی‌ها، ارابه‌سواران الگوی نهایی اعتدال بودند. یک ارابه‌سوار برای برنده شدن در یک مسابقه باید چندین کار را به طور همزمان انجام می‌داد. اسب‌های خود را با حداکثر سرعت ممکن بدواند. و در عین حال آنها را تحت کنترل داشته باشد. تمرکز ذهنی خود را حفظ کنید در حالی‌که محکم افسار را در دست بگیرید. دور پیچ‌های ناهموار ارابه را بدون تصادف هدایت کنید. در مواجهه با خطر – و اغلب مرگ – آرام بمانید. همه اینها در حالی است که جمعیتی پر سر و صدا تشویق و هیاهو می‌کردند.

 

یک ارابه‌سوار بزرگ در ماژستریال وجود داشت. آنها خود را از نظر جسمی، ذهنی و روحی هماهنگ کردند تا در یکی از استرس‌زاترین موقعیت‌های قابل تصور در بالاترین سطح عمل کنند.

 

آنتونینوس اورلیوس یکی دیگر از استادان اعتدال واقعی بود. او ۲۳ سال بر رومیان حکومت کرد. و هرگز خود و خانواده‌اش را بر اتباعش مقدم نداشت. او شکایت نکرد و سعی نکرد از وظایف خود کنار بگیرد. او فقط کار انجام داد. گفته می‌شد که او هم در زندگی شخصی و هم به عنوان امپراتور یک امپراتوری عظیم مهربان و متعادل بود. به عنوان شاهدی بر آن، هیچ درگیری عمده‌ای در طول سلطنت او وجود نداشت. آخرین کلمه او، قبل از مرگ، آخوانیمیتاس [aequanimitas] یعنی آرامش بود.

 

تعادل دلیل موفقیت آنتونینوس و اینکه چرا بهترین ارابه‌سواران دست‌نخورده بر فراز خط پایان می‌دویدند. این آخرین گام برای هر یک از ما است که به سمت عظمت تلاش می‌کنیم.

 

انضباط شخصی در دنیای واقعی معنای چندانی ندارد، اگر با مهربانی، شفقت و عشق متعادل نشود. سفر اعتدال سخت و چالش‌برانگیز است. اما این در مورد خودشکوفایی است، نه انزوا. گاهی اوقات، مردم ممکن است انتخاب‌های شما را درک نکنند. آنها ممکن است کاملاً با شما مخالف باشند. اما با پیشروی در مسیر فضیلت، مهربان‌تر می‌شوید. و تمایل بیشتری پیدا می‌کنید که گونه دیگر را بچرخانید. متوجه خواهید شد که هر کس در سفر خود است. و بهترین کار را انجام می‌دهد. شما اینجا نیستید که قضاوت کنید. شما اینجا هستید تا آنها را بپذیرید. تشویقشان کنید. و الهام‌بخش آنها برای بهتر شدن باشید.

 

در اینجا یک داستان پایانی و بسیار کوتاه وجود دارد: فیلسوف رواقی، کلینتس، یک روز صبح در آتن قدم می‌زد. و با مردی برخورد کرد که به خاطر اشتباهی که مرتکب شده بود، خود را مسخره می‌کرد. کلانتس مکثی کرد و گفت: «یادت باشه با آدم بدی حرف نمی‌زنی.»

 

به عنوان یک فرد منضبط، خود را با استانداردهای بالا نگه می‌دارید. محدودیت‌های خود را به چالش می‌کشید. و بهانه‌ها را نمی‌پذیرید. اما این به این معنی نیست که باید به خودتان صدمه بزنید یا از خودتان متنفر باشید. همه کسانی که تا به حال به آنها نگاه کرده‌اید، قبلاً دکمه تعویق را فشار داده‌اند. آنها عصبانی شده‌اند. آنها یک شریک یا دوست کمتر ایده‌آل بوده‌اند. آنها به نوعی از واگن به بیرون افتاده‌اند. اگر شما شاهد آن لحظات بودید، آیا به آنها می‌گفتید که آنها ناخوشایند هستند؟ احتمالاً نه. در عوض، شما سعی می‌کردید آنها را متقاعد کنید که این پایان دنیا نیست. و آنها را تشویق می‌کردید که ادامه دهند.

 

قبلاً گفته‌ایم، اما رواقی‌گرایی در مورد مجازات نیست. سنکا نوشت: «در واقع هیچ مکتب فلسفی مهربان‌تر و ملایم‌تر نیست. . . هدف اصلی آن این است که مفید باشد. کمک کند. و منافع خود را در نظر بگیرد. . . بلکه از همه مردم.»

 

شما یکی از این افراد هستید. پس دوست خودت باش. و از عشق به خود و حمایت خود برای رشد و شکوفایی در لحظات سخت و سرنوشت‌ساز استفاده کنید.

خلاصه نهایی

نظم و انضباط نفس به معنای محرومیت نیست. این در مورد کنترل اعمال، افکار و احساسات خود است. شما می‌توانید با سخت‌کوشی، اندیشیدن و حفظ استانداردهای بالا، سنت رواقی را در زندگی با فضیلت گرامی بدارید. و بخشی از آن شوید. انجام این کار شما را نه تنها بهره‌وری بیشتر می‌دهد. بلکه در درازمدت شادتر و سالم‌تر می‌کند. و زمانی‌که شکست خوردید، خوب خواهید بود. می‌دانید که بهترین کار را انجام داده‌اید. و آنچه را که برای رویارویی با چالش‌های زندگی لازم است، در هنگام زمین خوردن دارید. دوباره بلند شوید. و با هدف و قدرت به سفر خود ادامه دهید.

 

شما می‌توانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.

 

امتیاز به این مطلب

5/5 - (6 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
نظم و انضباط
برخیز و عزم جزم «رشد» کناطلاعات بیشتر
+