هارمونی یعنی هماهنگی سخن و عمل
هارمونی لازمه هر مجموعهای است که ترکیب آدمها، سیستمها و محیطها را در خود دارد. سرعت پاسخ به محركهای بيرونی بستگی به قابليتهای درونی شما دارد. اين قابليتهای درونی از دو جنس است: رفتاری، و ساختاری. هر ميزان هارمونی بين اين دو مورد بيشتر باشد، سرعت پاسخگويی به محركهای بيرونی شما بيشتر خواهد بود. و البته اين باعث ميشود تا رشد كسبوكار شما افزايش پيدا كند.
اين يعني رفتار سازمان نسبت به محركها برايند رفتار رهبران، مديران و كاركنان آن مجموعه است كه در ساختارهاي آن معنی پيدا میكند.
در هرم اداره كردن سازمانها، چهار پله را میتوانيد طي كنيد. دقت كنيد كه اين طی كردن، تجربهی «شدن» است و شما بدون طي اين مراحل نمیتوانيد به قله دست پيدا كنيد. البته بسته به استعداد سازمانی، طي كردن اين مراحل میتواند با سرعت بيشتری انجام گيرد. همانند استعداد و هوش فردی كه كلاس جهشی ميخواند. اما نمیتواند به يك باره به دانشگاه برود. اين چهار پله شامل موارد زير است:
۱. پله اول: رياست
ويژگی اصلی اين پله آن است كه هر چه پيش آيد خوش آيد. دستور دادن و نظارتهای از بالا به پايين و ديدگاه ماشيني نسبت به انسان جزء اصلیترين مؤلفههای اين پله است.
۲. پله دوم: مديريت
ويژگی اصلی اين پله، برنامهريزی است. تعريف وظايف و نظارت براساس آنها و ديدگاه تكليفی نسبت به انسان جزء اصليترين مؤلفههای اين پله است.
۳. پله سوم: رهبری
ويژگی اصلي اين پله، هدفگذاری است. تعريف فرايندها و نظارت براساس خروجي آنها و ديدگاه تفويض اختيار و مسئوليت به انسان جزء اصلیترين مؤلفههای اين پله است.
۴. پله چهارم: مربیگری
ويژگی اصلی اين پله، ارتباطات است. تعريف شايستگیها و نظارت براساس ارزشهای ايجادی و ديدگاه استعداديابی ويژه نسبت به هر فرد در سازمان جزء اصلیترين مؤلفههای اين پله يا قله است.
۵. پله پنجمی فعلاً وجود ندارد!
مگر اينكه من يا شما كشف كنيم.
هارمونی حلقه اتصال این نردبان
در هر يك از اين مراحل، شما قابليتهایی را داريد كه ميتواند شامل رفتاری و ساختاری باشد. ارزيابی هر يك از پلهها از جنبه رفتاری يا جنبه ساختاری ميتواند ميزان هر يك از جنبهها را نشان دهد. و البته شكاف بين رفتار-ساختار را نيز نمايان سازد. همين شكاف، ميزان هارموني بين رفتار و ساختار را نشان خواهد داد.
به عنوان مثال، شما در پله دوم، دستورالعملها را آماده ميكنيد (ساختاری). اما همجنان براساس سليقه ادارهکننده، حكمرانی در سازمان انجام ميگيرد (رفتاری)، يعني از لحاظ رفتاری در پله اول هستيد. يعني وقتي شما اين هرم را ترسيم ميكنيد و به طرف قله حركت ميكنيد. در يك سمت اين هرم، رفتارها را ارزيابی میكنيد و در طرف ديگر، ساختار. و فاصله بين اين دو، نداشتن يا داشتن هارموني بين رفتار و ساختار را میبينيد.
هارمونی در سطح ملی
حالا همين موارد را از حوزه حاكميت سازمانی به حاكميت ملی منعكس كنيد. با اين تفاوت كه در اين حوزه شما چهار موج پيشرفت را در سطح جهاني مشاهده ميكنيد. و بايستي با اين چهار پله تطبيق دهيد. البته در حوزه سازماني نيز میتوانيد اين محور را در نظر بگيريد كه البته در اين يادداشت مدنظر نيست.
-
موج اول: توسعه كشاورزی؛
-
موج دوم: توسعه صنعتی؛
-
موج سوم: توسعه اطلاعاتی؛ و
-
موج چهارم: توسعه دانشی.
اكنون توسعه و پيشرفت در كشورهای پيشرفتهی دنيا بيشتر از موج چهارم بهرهگيری میكند. بهرهی هر يك از امواج نسبت به موج قبلی چندين برابر است. به عنوان مثال، اينستاگرامی كه با كمترين سرمايهگذاری ايجاد شده است بيش از يك ميليارد دلار به فيسبوك فروخته ميشود (موج چهارم). يا شركتهای گوگل و مايكروسافت كه حاشيهی سودهای سه رقمی را برای اولين بار تجربه كردهاند.
وقتي بين چهار پله اداره كردن سازمان با اين چهار موج ارتباط برقرار ميكنيم، تناظر يك به يكی را مشاهده خواهيم كرد. مثلاً در موج توسعه كشاورزی، بیشتر حاکمیت فئودالی را میبينيد. در توسعه صنعتی بيشتر از حاکمیت رقابتی صحبت ميشود. و در توسعه اطلاعاتی از حاکمیت قفل كردن مشتری روی يك بستر [Lock-in] و در نهايت، موج چهارم از حاکمیت منبع باز [open-source] پيروی میكند.
فرض کنید در سطح ملي ميخواهيد به موج چهارم دست پيدا كنيد. دنبال اين باشید تا ساختارها را برای موج چهارم آماده كنيد. اما رفتارها هنوز در پله اول يا دوم ماندهاند. يا بدتر از آن میخواهيد رفتارها را برای پله چهارم آماده كنيد. اما ساختارها در پله دوم ماندهاند. اينجا همان نقطه توسعهنيافتگی است. يعنی فقدان هارمونی بين رفتار و ساختار.
اين نقطه همان نقطهای است كه در محاورههای عمومی بحث ميكنيم.
اين همه در اين سازمان يا در اين كشور برنامه داريم، اما چرا نتيجه نمیگيريم!
يعني هر سال در جا میزنيم. به عنوان مثال، قسمت عمده سياستها، حاکمیتها و استراتژیها بايستی برای موج چهارم (دانشمحوری) تدوين شود. اما برای موج دوم تدوين شده است یا میشود (توسعه صنعتی). تازه به فرض اينكه سياستها، حاکمیتها و استراتژیها برای موج چهارم (دانشمحوری) تدوين شود. ممكن است رفتارهاي برآمده از افراد در موج اول يا دوم باشد. و همين باعث فقدان هارمونی بين رفتار و ساختار در سطح ملی باشد.