هوش ذهنی خود را مدیریت کنید
هوش ذهنی یا توانمندی ذهنی با سه کار افزایش پیدا میکند: اول مطالعه و تحصیلات نظاممند و باانضباط، شامل مطالعه خارج از زمینه کاری خود، دوم افزودن بر خودآگاهی، و سوم یادگیری از طریق آموزش و انجام.
مطالعه و تحصیلات پیوسته، نظاممند، و باانضباط
کسانی که متعهد به آموختن، رشد، و بهسازی خود هستند، کسانی هستند که توانایی تغییر یافتن، تطبیق دادن، و روبهرو شدن یا حقایق زندگی را دارند. امنیت اقتصادی ما در قدرتمان برای برآورده ساختن نیازهای دیگران خلاصه میشود. بنابراین، هر چه وضع بحرانیتر شود، نیازهای انسان آشکارتر میگردد. امنیت ما متکی به سازمان یا شغل ما نیست. فناوریهای اخلالگر میتوانند این امنیت را از بین ببرند. اما اگر ما قدرتمند، پویا، هشیار، و بالنده باشیم، و ذهنمان آماده یادگیری باشد، میتوانیم از پس مشکلات برآییم. اینکه میگویند بهره هوشی هرگز تغییر نمیکند، موضوعی است که درست بودن آن مدتهاست که رد شده است. از ذهن هر چه بیشتر استفاده کنیم، قویتر میشود. ذهن هر چه بیشتر به وجدان توجه کند، مدترتر میشوند.
من قویاً معتقدم که باید تلویزیون را کنار بگذاریم و خواندن را از نو شروع کنیم. وسیع و عمیق بخوانیم مطالب خارج از زمینه کاری خود را مطالعه کنیم. زنم پیوسته مرا به خواندن رمان تشویق میکند و معتقد است که باید بیشتر زندگینامه بخوانم. فکر میکنم که راهنمایی درستی میکند.
یادگیری چهار بخشی
راه دیگری برای یادگیری این است که آنچه را به عنوان سخنرانی میشنوید. و هر کتابی را که میخوانید به چهار بخش تجزیه کنید: اول مقصود، دوم پیام اصلی، سوم اعتبار، و چهارم کاربرد.
به طور اصولی، هر کسی خود باید تصمیم بگیرد که چگونه میخواهد علم کسب کند، در عصر دانشگران، تحصیل علم کردن بسیار حیاتی و ارزشمند است. اشخاص باید به این نکته توجه کنند که با وقت خود چه کار میکنند. خیلیها میگویند به قدری سرشان شلوغ است که فرصت رسیدگی به فرزندانشان را ندارند. از این دست افراد زیاد پیدا میشود. اما واقعیت این است که اغلب مردم دست کم نیمی از کارهایشان مهم و یا اهمیت نیست. هر چند برای انجام دادن آنها اضطراری احساس میکنند. هر چه اشخاص بتوانند بیشتر به چیزهای مهم توجه کنند، راحتتر به چیزهای مهم آری و به کارهای غیرمهم نه میگویند. هوش ذهنی
افزودن برخودآگاهی
خودآگاهی در برگیرنده تمام چهار هوشی است که به آنها اشاره کردیم. این در واقع کلمه دیگری برای توصیف فضای میان محرک و پاسخ است – فضایی که در آن میتوانیم مکث کنید، و بعد تصمیم بگیرید و دست به انتخاب بزنید. افزودن بر خودآگاهی از طریق تلاش برای درک کردن و روشن ساختن فرضیهها، نظریهها، و الگوهای زیربنایی، بیتردید از مهمترین فعالیتهایی است که شخص میتواند درگیر آن شود.
اجازه بدهید تجربهای را با شما در میان بگذارم. به این تمرین ۹ نقطهای میگویند. حتی اگر این تمرین را قبلاً انجام دادهاید، توصیه میکنم که بار دیگر آن را انجام بدهید.
تمرین ۹ نقطهای
در شکل ۱، ۹ نقطه وجود دارد. باید بدون اینکه قلمتان را از روی کاغذ بردارید، با چهار خط مستقیم همه این نقاط را به هم متصل سازید.
شکل ۱: تمرین ۹ نقطهای
آیا با مشکلی روبهرو شدید؟ اگر نتوانستید این کار را بکنید، خارج از محیط مربع فکر کنید. احتمالاً فکر میکردید که خطوطتان باید در محدوده درون این مربع کشیده شود. حالا به کاری که میکنید توجه کنید. شما به اندیشه خود فکر میکنید. هیچ حیوانی نمیتواند این کار را بکند. حالا بار دیگر سعی کنید. هوش ذهنی
حال ببینیم وقتی به بیرون از محدوده مربع میاندیشید چه اتفاقی میافتد. به شکل ۲ توجه کنید. خط اول را طوری بکشید که از محدوده مربع خارج شود.
بعد خطوط بعدی را رسم کنید (شکل ۳)
بسیار خوب، حالا تمرین دیگری را انجام بدهید. خطی مستقیم بکشید که همه ۹ نقطه را به هم وصل کند. حالا ذهنتان را بررسی کنید. به چه فکر میکنید؟ خطی مستقیم که از هر ۹ نقطه بگذرد. نمیتواند نقطهها را جا به جا کنید. در چه فکری هستید؟
موضوع بر سر عرض خطی است که میکشید. به شکل ۴ توجه کنید. هوش ذهنی
خودآگاهی در برگیرنده هر چهار هوش است، و این یکی از توانمندیهای منحصر به فرد انسانی است.
نمونههای دیگر
اجازه بدهید برای پرورش خودآگاهی به نمونههای دیگری اشاره کنم. دختر من، کالین، هفتاد دفترچه یادداشت دارد که در آن افکار خود را به رشته تحریر درآورده است تا بتواند آنها را ببیند. او به کمک این یادداشتبرداریها میتواند دست به انتخاب بزند. دیدهام که او با توجه به راهنمایی وجدان و یا هوش معنویاش تصمیمات بسیار مهمی گرفته است. در این حالت او دو هوش ذهنی و عاطفی خود را در مرتبه بعدی قرار داده است و بعد دقت کرده که هر سه هوش از هماهنگی لازم برخوردار باشند.
به رشته تحریر درآوردن اندیشهها شیوه بسیار قدرتمندی است. وقتی از شکست درس بیاموزیم، تبدیل به موفقیت میشود. بنابراین، در زندگی شکستی به مفهوم واقعی کلمه نباید وجود داشته باشد، زیرا هر شکست مقدمه یک پیروزی است.
روش دیگری برای بالا بردن آگاهی خود و دیگران، دریافت بازخورد از افراد است. همه ما نقاط کوری داریم که بعضی از آنها ما را فلج میکند، اما اگر عادت کنیم که نظر دیگران را بخواهیم، بر سرعت افزایش آگاهیهای خود میافزاییم. هوش ذهنی
بسیاری از اشخاص، از جمله خود من، به این نتیجه رسیدهایم که مراقبه و نیایش صمیمانه هم میتواند بر خودآگاهیهای ما اضافه کند. این گونه به این نتیجه میرسیم که باید کوشش کنیم. خدمتگزار باشیم، و از فرصتها برای کمک به دیگران استفاده نماییم. نیایش کردن به ما کمک میکند تا قدمی به عقب برداریم، به اشتباهات خود اذعان کنیم، در مقام عذرخواهی برآییم، از نو متعهد شویم، و دوباره به مسیر درست برگردیم.
یادگیری به کمک آموزش و انجام
تقریباً همه قبول دارند که وقتی به کسی درس میدهید، آن مطلب را برای خود درونی میکنید و بهتر آن را یاد میگیرید. دانستن و انجام ندادن در واقع ندانستن است. به عبارت دیگر، فهمیدن و به کار نبردن در اصل نفهمیدن است. تنها در انجام دادن و به کار بردن است که دانش و درک کردن درونی میشوند. هوش ذهنی
بیتوجهی به پرورش ذهن
ما در دنیای پیچیدگی و در سرعت دیجیتال زندگی میکنیم. بازارها و فناوریها حالت جهانی پیدا میکنند. نوع جدیدی از تروریسم – نوعی که تأثیر تخریب جهانی دارد – در اغلب دلها تخم هراس میکارد. تمامی جوامع دچار ابهام و سردرگمی هستند و نمیدانند چه ارزشی را باید برای خود انتخاب کنند. خانوادهها به طرزی بیسابقه دچار تنش هستند. موتور ما که باید با این چالشها رو به رو گردد، ذهن است، قدرت فکر کردن است: «اگر فکر میکنید که تحصیلات گران تمام میشود، جهل را انتخاب کنید.»
در زندگی یا باید رشد کرد و یا مُرد. نیمه عمر بسیاری از مشاغل و حرفهها تنها چند سال است. اگر مسئولیت رشد ذهنی خود را به سازمانی که ما را در استخدام خود دارد واگذار کنیم، به شکل فزایندهای وابستهی ناسالم میشویم و ممکن است به لحاظ شغلی و حرفهای از دور خارج شویم. این از توانایی ما برای کسب درآمد میکاهد. ممکن است شغلمان را از دست بدهیم. بدنمان سریعتر تحلیل میرود و زودتر میمیریم.
شکل ۴
بیاعتنایی به ذهن چه تاثیری بر دل و روابطمان دارد؟ بیشتر و بیشتر تحت حاکمیت جهل، تعصب، افکار قالبی، و برچسبها قرار میگیریم. ممکن است دچار خودشیفتگی و یا بدبینی شویم. برداشتمان از زندگی باریک میشود و تحلیل میرود. هوش ذهنی
وقتی دست از یادگیری برمیداریم، چه تأثیری بر روانمان گذاشته میشود؟ ابتدا وجدانمان کرخت میشود، مکدر میشود، و کارش به سکوت و خموشی میکشد، زیرا پیوسته به ما میگوید که بیاموزیم و رشد کنیم. پنداره خود را از زندگی از دست میدهیم و تلاشمان برای یافتن صدایمان متوقف میشود.
منبع: عادت هشتم: از مؤثر بودن تا عظمت