1. خانه
  2. مقالات
  3. رهبری
  4. کوه یخ ما در حال ذوب شدن است

کوه یخ ما در حال ذوب شدن است

کوه یخ ما

کوه یخ ما در حال ذوب شدن است

5/5 - (1 امتیاز)

تغییر و موفقیت تحت هر شرایطی

کوه یخ ما در حال ذوب شدن‌ست (۲۰۰۵) به بررسی چگونگی هدایت مؤثر دیگران از طریق تغییر می‌پردازد. با استفاده از افسانه‌ای درباره امپراتوری پنگوئن‌ها، چارچوبی را مشخص می‌کند که رهبران می‌توانند نه تنها از تغییرات برای زنده ماندن، بلکه برای پیشرفت بی‌نهایت استفاده کنند.

 

جان کوتر اندیشمند درجه یک مدیریت، استاد دانشگاه هاروارد و نویسنده پرفروش نیویورک تایمز با بیست کتاب‌ست. کتاب‌های او به بیش از ۱۵۰ زبان منتشر شده‌ست. از نظر بسیاری به عنوان مرجع رهبری و تغییر، کتاب‌های او شامل رهبری تغییر، حس فوریت و شتاب‌ست.

هولگر راثگبر یک نویسنده و مدیر جهانی‌ست. او که اصالتاً اهل فرانکفورت آلمان‌ست، اکنون در نیویورک زندگی می‌کند. او برای شرکت بکتون دیکینسون – یک شرکت پیشرو در فناوری پزشکی – کار می‌کند. او دو کتاب را با جان کوتر تألیف کرده‌ست: کوه یخ ما در حال ذوب شدن‌ست و اینجا اینطور نیست!

این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ یاد بگیرید که چگونه موفقیت را از طریق تغییر هدایت کنید.

تغییر دادن. هر چند وحشتناک‌ست، بخش اجتناب‌ناپذیری از زندگی و کسب‌وکارست. اگر ندانید چگونه با آن به خوبی کنار بیایید، هرگز موفق نخواهید شد. و بدتر از آن، هر چیزی را که ساخته‌اید و هرکسی که بخشی از آن‌ست، در معرض خطر قرار می‌دهید.

 

بسیاری از رهبران کسب‌وکار که با موفقیت تغییرات را تغییر می‌دهند، این کار را به‌طور شهودی انجام می‌دهند، که برای آنها عالی‌ست. اما برای کسی که می‌خواهد دستورالعمل‌های روشنی درباره چگونگی زنده ماندن از تحولات بخواهد، کمک چندانی نمی‌کند. برای روشن کردن مدیریت تغییر، جان کوتر، دوره رهبری تغییر را تشریح کرد که باید در چارچوب هشت مرحله‌ای در نظر بگیرند.

 

در این خلاصه‌کتاب، می‌خواهیم این چارچوب را از طریق چهار مرحله گسترده‌تر رهبری تغییر بررسی کنیم. و ما قصد داریم این کار را با استفاده از افسانه‌ای انجام دهیم که کوتر برای نشان دادن سفر نوشته‌ست. افسانه‌ای درباره حکومت پنگوئن‌هایی که در قطب جنوب زندگی می‌کنند.

به سرعت با حقایق روبرو شوید

هیچ کس از شنیدن این حرف لذت نمی‌برد که آنها در آستانه فاجعه هستند. به نظر می‌رسد گزینه بین بازنگری بنیادی کسب‌وکارتان یا ادامه دادن به کسب‌وکار به طور معمول، بی‌معنی‌ست. اما گاهی اوقات، رهبران خویش را به یک فاجعه خیره می‌بینند: خرابی زیرساخت‌ها. خط تولیدی که به دلیل ظهور ناگهانی یک رقیب جدید بی‌فایده شده‌ست. درک اینکه دانشی که شرکت شما روی آن اجرا می‌کند قدیمی و نامربوط‌ست.

 

اگر شما یک امپراتوری پنگوئنی بودید که در قطب جنوب زندگی می‌کرد، نسخه شما از این سناریو کمی متفاوت بود. ممکن‌ست چیزی شبیه به این باشد:

 

لوئیس پنگوئن روی کوه یخی زندگی می‌کرد که برای نسل‌های بی‌شماری خانه او و خانه اجدادش بود. تا آنجاکه کوه‌های یخ پیش می‌روند، مثال‌زدنی بود. دیوارهای زیبا و سر به فلک کشیده از برف داشت که امپراتوری را از طوفان‌های زمستانی محافظت می‌کرد. و دریاهایی پر از ماهی‌های خوشمزه بود.

 

لویی رئیس امپراتوری پنگوئنی بود. او به همراه ۹ رهبر دیگر، رفاه گله ۳۰۰ نفری خودش را مدیریت می‌کرد. همه‌چیز از نزاع بین همسایگان گرفته تا تهدیدات فوک پلنگ. او به کارش متعهد بود، به همین دلیل مدتی طول کشید تا به رهبر همکارش آلیس توجه کافی داشته باشد. آلیس مدام اصرار داشت که لوئیس یک پنگوئن جوان را دعوت کند تا در جلسه بعدی شورا ارائه‌ای داشته باشد. داستانی تلخ. اما آلیس یکی از آن «سگ‌هایی با انواع استخوان‌ها» بود – نه اینکه لویی چیز زیادی درباره سگ‌ها می‌دانست. پس تسلیم شد و این فرد جوان را به جلسه دعوت کرد.

 

علی‌رغم احتیاط‌هایش – در طول آن جلسات چیزهای زیادی برای انجام دادن وجود داشت – لوئیس به نحوه ارائه فرد به همه‌چیز توجه کرد: آرام، آشکار و مایل به گوش دادن.

 

ارائه فرد او را شوکه کرد. این پنگوئن جوان ناظر یک گودال بزرگ را در داخل کوه یخ خودش کشف کرده بود که برف در آن آب شده بود. دریا این گودال را پر کرده بود که مشکل بزرگی بود. زمستان دو ماه دیگر بود. که آب مطمئناً یخ می‌زند و هنگامی‌که یخ بزند، یخ در حال انبساط درون کوه یخ آن را تکه‌تکه می‌کند.

 

ارائه فرد قانع‌کننده بود – او حتی یک مدل از کوه یخ ساخته بود، با یک درب بالابرنده برای نشان دادن گودال داخل آن. برخی از رهبران دیگر مقاومت کردند و گفتند که فرد نمی‌تواند نظریه‌ش را اثبات کند. و ادعا کردند که او فقط ترس‌آفرین‌ست. اما آلیس به لوئیس یادآوری کرد که اگر فرد حق با او باشد، امپراتوری او – و همه رهبران – را مسئول خواهد کرد. اگر آنها کاری نمی‌کردند و پنگوئن‌ها با شکسته شدن کوه یخ می‌مردند، خون‌شان به گردن آنها خواهد بود.

 

لویی معنا را در این دید. حتی با وجود اینکه همه رهبران با او موافق نبودند. او تصمیم گرفت که یک جلسه شورایی تشکیل دهد تا به امپراتوری بگوید که دو ماه فرصت دارند تا راه‌حلی بیابند. لوئیس می‌دانست که برای زنده ماندن از این فاجعه، تا حد امکان به توجه و قدرت فکر نیاز دارند.

 

وقتی او به امپراتوری درباره ذوب شدن کوه یخ آنها گفت، حقیقت را آشکار نکرد. او مدل کوه یخ فرد را در فضایی اجتماعی قرار داد که همه بتوانند آن را بررسی کنند. و به پنگوئن‌هایی گوش داد که برای نگاه کردن به آن آمده بودند. آنها ترس‌ها و نگرانی‌های خودشان را با او در میان گذاشتند و هم‌چنین ایده‌های‌شان را نیز به او گفتند. و لویی می‌دانست که در میان این ایده‌ها، راه‌حلی وجود خواهد داشت.

 

هنگامی‌که با نسخه خودش از یک کوه یخ روبرو هستید، نمی‌توانید سرتان را زیر برف کنید. شما باید به سرعت واقعیت را بپذیرید و به تیم خود نیز کمک کنید تا آن را بپذیرد. القای حس فوریت باعث می‌شود تیم‌تان از خودراضی‌شدن جلوگیری کند. پذیرش اینکه تغییر در راه‌ست ترسناک‌ست، بنابراین شما به عنوان رهبر در میدان باید حضور داشته باشید. در دسترس باشید و افراد را به مشارکت دعوت کنید.

یک برنامه تعیین‌کننده داشته باشید.

حالا، اگر شما یک رهبر موفق هستید، نیازی نخواهید داشت که به شما بگویم داشتن یک تیم خوب ضروری‌ست. لویی این را می‌دانست، بنابراین از چهار پنگوئن دیگر با مهارت‌ها، نقاط قوت و تیپ‌های شخصیتی مختلف دعوت کرد تا با او تیمی تشکیل دهند تا امپراتوری را از طریق این فاجعه راهنمایی کنند. اما لوئیس می‌دانست که برای ساختن یک تیم موفق چیزهای بیشتری از انتخاب صرف افراد وجود دارد. او برای تبدیل شدن به یک واحد منسجم به آنها نیاز داشت. بنابراین، با وجود فوریتی که همه آنها احساس می‌کردند، لوئیس تیم‌ش را به شکار ماهی مرکب برد.

 

ماهی مرکب – در عین خوشمزه بودن – باهوش هستند. اگر یک پنگوئن سعی می‌کرد آنها را به تنهایی شکار کند، در نهایت چهره‌ای پر از جوهر ماهی مرکب و شکم خالی داشتند. اما تیم با هم می‌توانست تمام ماهی مرکب مورد نیازشان را بگیرد. در حالی‌که پنگوئن‌ها از ناهارشان لذت می‌بردند، لوئیس از آنها خواست تا امیدها و رؤیاها و چشم‌اندازشان را برای آینده به اشتراک بگذارند. وقت گذاشتن برای ایجاد ارتباط با یکدیگر باعث شد تیم به هم نزدیک شود. با ایجاد حس همبستگی و همدلی، لوئیس می‌دانست که زمان آن رسیده‌ست که به جای ماهی مرکب، راه‌حل‌های شکار را آغاز کند.

 

اگر احساس می‌کنید کهنه می‌شوید، نوآوری اتفاق نمی‌افتد، بنابراین لوئیس تیم‌ش را به یک پیاده‌روی در قلمرو جدید برد. در حین پیاده‌روی با یک مرغ دریایی برخورد کردند. مرغ دریایی در قطب جنوب یک منظره معمولی نبود. آنها واقعاً برای سرما ساخته نشده‌اند. بنابراین، پنگوئن‌ها پرسش‌های زیادی داشتند. چرا اینجایید؟ کجا می‌روید؟ کجا زندگی می‌کنید؟ مرغ دریایی به آنها گفت که او یک پیشاهنگ‌ست و به دنبال خانه جدیدی برای گله خودش می‌گردد. او توضیح داد که مرغ‌های دریایی عشایری هستند، بدون خانه ثابت و طولانی‌مدت.

 

این به تیم ایده داد. شاید این امپراتوری هم عشایری شود. به هر حال، اگر آنها کوه یخی دیگری در نزدیکی با دیوار برفی بلند برای محافظت و دریایی پر از ماهی پیدا کنند، دلیلی نداشت که نتوانند از اینجا نقل مکان نکنند. البته، جزئیات زیادی برای حل کردن وجود داشت. اما آنها مطمئن بودند که می‌توانند پاسخ‌هایی را پیدا کنند. مهم‌ترین قدم بعدی این بود که بقیه امپراتوری را سوار کنیم.

 

در میان تیم یک پنگوئن محبوب و جذاب به نام بادی وجود داشت. لویی احساس کرد که بهترین عضو تیم برای اعلام استراتژی جابجایی خودست. بنابراین، یک بار دیگر، او یک جلسه شورایی تشکیل داد و از بادی خواست تا در سخنرانی به او بپیوندد.

 

بادی خیلی روشنفکر نبود، اما داستان‌نویس فوق‌العاده‌ای بود. او درباره برخورد تیم با مرغ دریایی و چیزهایی که درباره سبک زندگی عشایری آموخته بودند به امپراتوری گفت. وقتی کارش تمام شد، پرسش‌های زیادی وجود داشت که لوئیس آنها را مطرح می‌کرد. و دائماً تأیید می‌کرد که اگر آنها به کوه یخ دیگری نقل مکان کنند، زندگی می‌تواند با خوشحالی ادامه یابد.

 

وقتی سخنرانی او تمام شد، حدود یک سوم امپراتوری در کشتی سوار شدند. یک سوم دیگر همچنان اطلاعات می‌خواستند. از این گذشته، پنگوئن‌ها هرگز در هیچ جای دیگری زندگی نکرده بودند. حرکت به اندازه مناطق استوایی غریب به نظر می‌رسید. بقیه امپراتوری بدبین، گیج یا متخاصم بودند – برخی از آنها کاملاً پرسروصدا بودند.

 

هنگامی‌که پنگوئن‌ها متفرق شدند، آلیس می‌دانست که انتقال مداوم پیام تیم بسیار مهم‌ست: حرکت بهترین و منطقی‌ترین راه‌حل‌ست. او پوسترهایی را از صفحات یخی درست کرد و آنها را در همه‌جا گذاشت. حتی زیر سطح اقیانوس که پنگوئن‌ها آنها را در حین شکار می‌دیدند. و برای اطمینان از اینکه همه می‌توانند به پرسش‌های‌شان پاسخ دهند، حلقه‌های گفت‌وگو تشکیل داد. به این ترتیب، جامعه احساس کرد که شنیده می‌شود و تیم می‌تواند به آنها اطمینان دهد.

 

هنگامی‌که با تغییرات قابل توجهی روبرو هستید، مهم‌ست که بر آنچه اهمیت دارد متمرکز بمانید: بقاء. پنگوئن‌ها وقت‌شان را برای کشف دلیل آب شدن کوه یخ تلف نکردند. در عوض، آنها انرژی‌شان را صرف یافتن راه‌حل و انتقال آن به همسالان‌شان کردند. اگر می‌خواهید از طریق تغییر رهبری کنید، باید همین کار را انجام دهید: یک تیم متنوع را تعیین کنید. آن تیم را منسجم کنید. یک استراتژی برای کاهش فاجعه طراحی کنید. سپس به طور مداوم ارتباط برقرار و این چشم‌انداز را تأیید کنید.

نقشه‌تان را اجرا کنید

با نزدیک شدن به زمستان، لوئیس می‌دانست که اقدام بسیار مهم‌ست. از آنجایی‌که پنگوئن جوان ناظر عمیق‌ترین درک را از آنچه داشت که یک کوه یخ را ایمن می‌کند، لوئیس او را به رهبری گروهی از پیشاهنگان در یک مأموریت شناسایی منصوب کرد. در کمال تعجب، بیش از تعداد داوطلبان شجاع برای تشکیل گروه وجود داشت. اما این یک پرسش بزرگ ایجاد کرد.

 

چگونه این پیشاهنگان وقت دارند تا مأموریت خودشان را انجام دهند و ماهی کافی برای حفظ خودشان در زمستان شکار کنند؟

 

ببینید، پنگوئن‌ها سنت بسیار قدیمی داشتند. پنگوئن‌های والدین غذای خودشان را با جوجه‌های‌شان تقسیم می‌کنند، اما هرگز با بزرگسالان دیگری به اشتراک نمی‌گذارند. این به سادگی بی‌وجدانی بود. کوه یخ

 

با حسن نیت که بار دیگر راه‌حلی پیدا شود، پیشاهنگان عازم مأموریت‌شان شدند. در همین حال، بازگشت به کوه یخ، شک شروع به گسترش در امپراتوری کرد. نه‌نه – یکی از اعضای بسیار ارشد شورای رهبری که از همان ابتدا سعی داشت پنگوئن جوان را بدنام کند. به همه می‌گفت که اگر خانه‌شان را ترک کنند، نهنگ آنها را می‌بلعد. جوجه‌ها شروع به دیدن کابوس کردند. والدین آنها خیلی خسته بودند که نمی‌توانستند داوطلبانه به آنها کمک کنند. و هنوز مشکل حل‌نشدنی نحوه غذا دادن به پیشاهنگان در زمان بازگشت وجود داشت. با این همه موانع، جابجایی مثل یک رؤیا به نظر می‌رسید.

 

اما در میان همه پنگوئن‌های ناراضی، یک مهدکودک باهوش بود به نام سالی. او از آلیس پرسید که چگونه می‌تواند کمک کند و آلیس به او گفت بهترین کار اینکه والدین‌ش را سوار کند. بنابراین، سالی آن طرحی را ارائه کرد. او و جوجه‌های دیگرش میزبان «تقدیر به روز قهرمانان ما» بودند تا از پیشاهنگان استقبال کنند. برنامه‌های سرگرمی زنده و قرعه‌کشی برگزار می‌شود و هر بزرگسال باید دو ماهی برای پذیرش بپردازد. کوه یخ

 

البته والدین از این موضوع کاملاً شوکه شده بودند، اما جوجه‌ها به صراحت گفتند که اگر والدین‌شان نیایند واقعاً خجالت می‌کشند. فشار اجتماعی کارش را انجام داد، حضور پنگوئن‌ها بسیار زیاد بود و ماهی کافی برای تغذیه پیشاهنگان جمع‌آوری شد.

 

همه اوقات خوشی را سپری می‌کردند، اما یک جریان پنهانی از اضطراب نیز وجود داشت. آیا پیشاهنگان به موقع برمی‌گردند؟ آیا آنها اصلاً برمی‌گردند؟ کوه یخ

 

اما بعد که غروب شد، اتفاقی جادویی افتاد. هر پیشاهنگی برگشت. آنها خسته، و گرسنه بودند و تعداد کمی جراحات جزئی داشتند. اما آنها هم وزوز می‌کردند. همانطورکه آنها داستان‌هایی را درباره ماجراهای خودشان به اشتراک می‌گذاشتند، هیجان آنها گسترش یافت. همه بزرگسالان خوشحال بودند که چند ماهی را برای این پیشاهنگان قهرمان دریغ کرده بودند.

 

جشن گرفتن بردهای کوتاه‌مدت مهم‌ست. زیرا سازمان‌تان را از طریق تغییر هدایت می‌کنید. این انگیزه همسالان شما را از بین می‌برد و به آنها کمک می‌کند تا دوباره به بینش شما متعهد شوند. و به همان اندازه مهم توانمندسازی جامعه شماست. وقتی افراد معتقدند که می‌توانند کمک کنند – هر جوان یا کم‌تجربه – قدم پیش می‌گذارند و راه‌هایی برای کمک پیدا می‌کنند. هرگز خلاقیت یا ظرفیت حل مسئله کسی را دست کم نگیرید. آنها را تشویق کنید تا بخشی از راه‌حل باشند. کوه یخ

 

مأموریت پیشاهنگی فرد موفقیت بزرگی بود – نه تنها در ایجاد انگیزه در امپراتوری بلکه در یافتن یک خانه جدید. او بهترین کوه یخ کاندید را شناسایی کرد، سپس گروه دیگری از پیشاهنگان با منطق دان مقیم امپراتوری راهی شدند تا آن را دقیق‌تر بررسی کنند. حتی تعداد بیشتری از داوطلبان پیشاهنگی برای انتخاب از بین این زمان وجود داشت. و حتی یک پنگوئن هم برای اینکه مجبور شود برای آنها ماهی بگیرد مژه نخورد. درست مانند آن، یک سنت دیرینه برای حمایت از نیازهای فوری امپراتوری از بین رفت. کوه یخ

 

همانطورکه استراتژی خودتان را اجرا می‌کنید، فعالیت‌هایی که زمانی حیاتی به نظر می‌رسید شروع به زائد شدن می‌کنند. مراقب هرگونه مانعی باشید که از عادات یا رفتارهای نامربوط ناشی می‌شود. به عنوان مثال، اگر از یک محیط اداری در محل به یک مدل کار از خانه می‌روید، وقت‌تان را در جلسات هفتگی درباره تعمیر و نگهداری ساختمان تلف نکنید. رادار شناسایی موانع‌تان را تیز نگه دارید و هر کاری می‌توانید انجام دهید تا راه را برای تیم‌تان باز کنید تا بتوانید شتاب تغییر را حفظ کنید. کوه یخ

از آینده‌تان محافظت کنید

هنگامی‌که کوه یخ کاندید باله‌هایی را از حزب پیشاهنگ دوم دریافت کرد، زمان حرکت امپراتوری فرا رسید. سفر آسان نبود پنگوئن‌ها گم شدند و پیدا شدند. پیر و جوان را به مرزهای خودشان کشانده بودند. اما در کل موفق بود. پنگوئن‌ها با خیال راحت در کوه یخ جدیدشان زمستان گذراندند و همه از لوئیس و تیم تغییرش سپاس‌گزار بودند.

 

در یک دنیای ایده‌آل، پنگوئن‌ها ترجیح می‌دهند روی کوه یخ اصلی‌شان بمانند و به زندگی‌شان مانند همیشه ادامه دهند. اما تجربه جابجایی درس مهمی به آنها آموخته بود: از خودراضی‌بودن خطرناک‌ست. کوه یخ

 

بنابراین، هنگامی‌که بهار فرا رسید، یک مهمانی پیشاهنگی دیگر برای کاوش کمی بیشتر به راه افتاد. آنها کوه یخ حتی بهتری پیدا کردند و امپراتوری یک بار دیگر حرکت کرد. هنوز هم سخت بود اما به اندازه همان حرکت اول نبود. پنگوئن‌ها انعطاف‌پذیرتر شده بودند و کمتر از تغییر می‌ترسیدند.

 

اما اتفاق مهم دیگری نیز افتاده بود. برخی از پنگوئن‌ها ذائقه هیجان تغییر را پیدا کرده بودند. آنها می‌خواستند به دنبال راه‌های جدیدی برای بهبود زندگی در امپراتوری باشند تا همه بتوانند پیشرفت کنند. برای حمایت از این موضوع، تیم تغییر لوئیس راه‌هایی را برای ایجاد فضایی برای این تمایل، مانند افزودن «پیشاهی» به برنامه درسی مدرسه بررسی کردند. پیشاهنگان به سرعت به مشاهیر امپراتوری تبدیل شده بودند. و بسیاری از جوجه‌های جوان آرزو داشتند که یکی از آنها شوند. اکنون، آنها این شانس را داشتند که تمام مهارت‌هایی را توسعه دهند که نیاز دارند. کوه یخ

 

بنابراین، شاید مهم‌ترین تحول این بود که امپراتوری به نیاز به ثبات و نیاز به تغییر، هم در مواجهه با بحران و هم برای کمک به همه برای دستیابی به ظرفیت‌های‌‌شان، ارزش قائل شد. واقعاً قابل توجه بود که چگونه بسیاری از پنگوئن‌ها از تغییر ترس نداشتند و در عوض آن را پذیرفتند. کوه یخ

 

اکنون که به پایان افسانه پنگوئن‌ها رسیده‌ایم، بیایید لحظه‌ای درباره آن تحول و دگرگونی بیاندیشیم. در دستان – یا باله‌های – یک رهبر آرام، متفکر و قاطع مانند لوئیس، تغییر می‌تواند یکپارچگی اعضای تیم و کل سازمان شما را افزایش دهد. کوه یخ

 

با حمایت از کسانی که از جستجوی راه‌های جدید برای بهبود فعالیت‌های تجاری خودش لذت می‌برند، می‌توانید از نوعی از خودرضایتی که اغلب باعث ایجاد بحران در وهله اول می‌شود، اجتناب کنید. به یاد داشته باشید: آن گودال در کوه یخ یک شبه تشکیل نشد. اگر امپراتوری افراد بیشتری در خودش داشت که با محیط هماهنگ شده بودند، زمان بیشتری برای نقل مکان داشتند. و با توانمندسازی تیم‌شان برای ملاقات و مقابله با تغییرات با اطمینان، یکی از بزرگترین موانع را از بین خواهید برد: ترس. با وجود این ویژگی‌ها و با در دست داشتن شما در رأس امور، سازمان شما همه چیزهایی را دارد که نه تنها برای بقاء بلکه برای موفقیت نیاز دارد. کوه یخ

خلاصه نهایی

اگر شما یک رهبر کسب‌وکار هستید، بدون شک باید سازمان‌تان را از طریق تغییر هدایت کنید. چه به دلیل تغییرات در بازار، یک بحران جهانی یا پیشرفت در فناوری باشد. هنگامی‌که با این نیاز به تغییر مواجه شدید، به لویی در کوه یخ محکوم به فنا بیاندیشید. با واقعیت‌تان روبرو شوید تا زمان را تلف نکنید. یک تیم مجهز به مهارت‌ها و نقاط قوت مختلف را تعیین کنید. دیدگاه‌تان را برای ایجاد انگیزه در میان بگذارید. سپس استراتژی‌تان را با تشویق نوآوری و حذف موانع اجرا کنید. اولین تغییر، سخت‌ترین آن خواهد بود. اما شما را به جایی می‌رساند که بتوانید در آن پیشرفت کنید. کوه یخ

مشق تغییر

تیم تغییرتان را شناسایی کنید. کوه یخ

 

داشتن تیم رهبری تغییر مناسب نقش مهمی در نتایج بازی می‌کند، بنابراین اعضای تیم را با تفکر منصوب کنید. شما به فردی آگاه و با بصیرت نیاز دارید، مانند فِرِد. فردی پیگیر و پرانرژی، مانند آلیس؛ و کسی که می‌داند چگونه ارتباط برقرار و گفت‌وگو کند، مانند بادی. شما هم‌چنین به یک متخصص خونسرد مانند منطق دانی نیاز دارید که کوه یخ جدید را ارزیابی کرده‌ست. به یاد داشته باشید، هر رهبر متفاوت‌ست. اگر با لویی هم‌ذات‌پنداری نمی‌کنید، نترسید. یک همکار را پیدا کنید و از آنها دعوت کنید که به تیم‌تان بپیوندند.

 

شما می‌توانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.

 

دوره رهبری کسب‌وکار

امتیاز به این مطلب

5/5 - (1 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
کوه یخ ما
رهبری نااستفاده: استفاده از قدرت رهبران کم‌نمایندگیاطلاعات بیشتر
+