پیامتان را روشن کنید تا مشتریان به آن گوش دهند
تدوین داستان برند (۲۰۲۵) یک چارچوب هفت قسمتی اثباتشده را برای کاهش قیلوقال بازاریابی با تبدیل پیام تجاری شما به یک داستان جذاب نشان میدهد. این کتاب نشان میدهد که چگونه مشتریتان را بهعنوان قهرمان، کسبوکار خودتان را بهعنوان راهنمای مورد اعتماد قرار دهید. و مسیرهای روشنی برای موفقیت ایجاد کنید که منجر به اقدامات معنادار میشود.
دونالد میلر مدیرعامل کوچ بیلدر و استوریبرند.ایآی است. و به کسبوکارها کمک میکند پیام خودشان را روشن و از طریق داستانسرایی مؤثر رشد کنند. او چندین کتاب پرفروش از جمله ساخت یک برند داستانی، قهرمان در یک ماموریت، بازاریابی ساده، و تجارت ساده را تالیف کردهست.
این کتاب چه فایدهای دارد؟ راز ساده برجسته شدن در یک بازار شلوغ را کشف کنید.
در دنیایی که غرق در قیلوقال بازاریابیست، تنها تعداد کمی از کسبوکارهای شجاع زنده میمانند و پیشرفت میکنند. آنها بر چیزی جاودانه تسلط یافتهاند: هنر داستانسرایی. آنها داستانهایی میسازند که مشتریشان در مرکز قرار دارد. و با چالشهایی روبرو میشود که غلبه بر آنها ناممکن به نظر میرسد. این مشتریان به دنبال یک راهنمای قابل اعتماد هستند. که مبارزات آنها را درک میکند، امیدهای آنها را بهاشتراک میگذارد و راه پیروزی را میداند.
این خلاصهکتاب یک چارچوب آزمایششده و هفت قسمتی را ارائه میدهد که به برندهای پیشرو کمک میکند با مخاطبانتان ارتباط برقرار کنند. خواهید آموخت که چرا مشتریان بیشتر پیامهای بازاریابی را نادیده میگیرند. واقعاً به دنبال چهچیزی هستند و چگونه کسبوکارتان را بهعنوان راهنمای مورد اعتمادتان قرار دهید.
چه یک شرکت چندملیتی را اداره کنید، چه یک فروشگاه کوچک یا فقط یک تیم بازاریابی را رهبری کنید، این بینش نحوه انتقال پیامتان را تغییر خواهد داد. در پایان، شما ابزارهای عملی برای ایجاد پیامهایی خواهید داشت که درگیر، الهامبخش و تبدیل میشوند.
مشتری شما قهرمان است
بسیاری از کسبوکارها با تبدیل شدن به خودِ قهرمان، بازاریابی را اشتباه میکنند. این را همه جا میبینید، از کافیشاپهای محلی که درباره دانههای برنده جایزهشان صحبت میکنند تا غولهای فناوری که آخرین نوآوریتان را برجسته میکنند. در حالی که غرور در محصول شما مهمست، این رویکرد چیزی اساسی را درباره طبیعت انسان از دست میدهد: مردم به داستان خودشان اهمیت میدهند، نه داستان شما. تدوین داستان برند
به نایک بیاندیشید. آنها به ندرت درباره فناوری کفششان صحبت میکنند. در عوض، آنها ورزشکاران روزمره را در حال غلبه بر چالشها نشان میدهند. پیام آنها این نیست که بهترین شرکت کفش هستند. بلکه درباره کمک به شماست تا عظمتتان را پیدا کنید. شما قهرمان میشوید و نایک شریک آموزشی مورد اعتمادتان میشود.
این اصل برای کسبوکارهای کوچکتر نیز به همان اندازه قدرتمند عمل میکند. یک باشگاه ورزشی محلی در سیاتل بازاریابیش را با تغییر تمرکز از تجهیزات پیشرفتهش به سفرهای تناسب اندام اعضای خودش متحول کرد. رسانههای اجتماعی آنها اکنون تغییرات مشتری را نشان میدهند، نه تورهای تسهیلات. در عرض شش ماه، آنها عضویتشان را دو برابر کردند.
درک مشتریان
برای ایجاد این تغییر در کسبوکارتان، با درک اینکه مشتریان شما واقعاً چه میخواهند شروع کنید. یک نانوایی محلی ممکنست فکر کند که در حال فروش نانست، اما مشتریان آنها واقعاً لذت ارائه چیزی خاص به خانواده خودشان را میخرند. یک شرکت نرمافزار بیتوبی [B2B] ممکنست فکر کند که ابزارهای کارآمدی را میفروشد. اما مشتریان آنها بهدنبال شناسایی به عنوان رهبران نوآور در سازمانتان هستند.
وقتی مشتریتان را قهرمان میکنید، هر پیامی تغییر میکند. به جای «ما بهترین قهوه شهر را ارائه میدهیم»، به این بیاندیشید که چقدر شخصیترست که بگویید «فنجان عالی شما منتظرست». یا، شرکتی که میبالد، «نرمافزار ما در زمان صرفهجویی میکند»، موفقیتهای بیشتری کسب میکند، «به متخصص کارایی تبدیل میشود که تیم شما به آن نیاز دارد». در هر دو مورد، مشتری در هسته اصلی قرار دارد.
حتی تغییرات کوچک زبان میتواند دیدگاهها را تغییر دهد. صفحه «درباره ما» وبگاه شما باید بر این تمرکز داشته باشد که چگونه سفر شما منجر به ارائه خدمات بهتر به مشتریان شدهست. توضیحات محصول شما باید تصویری از زندگی مشتری شما پس از استفاده از راه حل ارائه دهد. حتی امضای ایمیل شما میتواند منعکسکننده این باشد. «کمک به حرفهایهای جاهطلب از سال ۲۰۲۰ به بعد» بهتر از «خدمات رزومهنویسی ممتاز» عمل میکند.
به یاد داشته باشید که داستان موفقیت شما تنها زمانی اهمیت دارد که به نوشتن داستان پیروزی مشتری شما کمک کند. وقتی این تغییر را انجام میدهید، اتفاق قابل توجهی رخ میدهد. بازاریابی شما فریاد زدن را متوقف و شروع به برقراری ارتباط میکند. مشتریان دیگر شما را بهعنوان یک کسبوکار دیگر نمیبینند. و شما را بهعنوان راهنمای مورد نیازش میبینند. تدوین داستان برند
سه مشکل قهرمانان
قدرتمندترین داستانها به سه سطح از مشکلات میپردازند که هر قهرمان باید بر آنها غلبه کند. مشتریان شما با همین چالشها روبرو هستند، با این حال بیشتر کسبوکارها فقط بر یک مورد تمرکز میکنند. متأسفانه، معمولاً اشتباهست.
مشکلات بیرونی
بیایید با مشکلات بیرونی شروع کنیم. اینها چالشهای آشکاری هستند که مشتریان شما با آن روبرو هستند. یک صاحبخانه باید سقف نشتی خودش را تعمیر کند. یک رهبر کسبوکار نیاز به افزایش فروش دارد. دانشآموز به نمرات بهتری نیاز دارد. در حالی که این مشکلات فوری به نظر میرسند، آنها واقعاً تصمیمات را هدایت نمیکنند.
مشکلات درونی
مشکلات درونی عمیقترست. اینها ناامیدی و تردیدهاییست که مشتریان شما احساس میکنند. صاحبخانه فقط نگران آسیب آب نیست – آنها ممکنست احساس کنند در حفظ بزرگترین سرمایهشان شکست خوردهاند. یا از اینکه نمیتوانند خودشان آن را تعمیر کنند شرمنده باشند. رهبر کسبوکار پشت صندلی مینشیند و فکر میکند که آیا واقعاً به دنبال رهبری هستند یا خیر. در حالی که دانشآموز همین کار را میکند و هوش و ظرفیت آینده خودش را زیر سؤال میبرد.
مشکلات فلسفی
سپس مشکلات فلسفی وجود دارد. اینها به سؤالات عمیقتری درباره انصاف و معنا صحبت میکنند. صاحبخانه معتقدست که همه سزاوار یک خانه امن هستند. رهبر کسبوکار میخواهد برای تیم خودش کار معناداری ایجاد کند. دانشآموز معتقدست آموزش و پرورش باید درها را باز کند نه اینکه آنها را ببندد. تدوین داستان برند
بیشتر بازاریابی در مشکلات بیرونی متوقف میشود. یک شرکت سقفسازی تعمیرات سریع را تبلیغ میکند. یک مشاور کسبوکار سود بیشتری را وعده میدهد. خدمات تدریس خصوصی نمرات آزمون بهتر را تضمین میکند. اما کسبوکارهایی که واقعاً به هم متصل هستند عمیقتر میشوند.
در نظر بگیرید که چگونه یک شرکت موفق سقفسازی ممکنست به این موضوع برخورد کند. وبگاه آنها نشان میدهد که چگونه با خانهها با احترام رفتار میکنند، انگار که خانه خودشانست. توصیفات آنها صاحبخانههایی را نشان میدهد که آرامش خاطر را دوباره به دست آوردهاند. مأموریت آنها به ایجاد جوامع امنتر مرتبطست. آنها هر سه مشکل را حل میکنند: نشت، شک به خود و نیاز عمیقتر به امنیت. تدوین داستان برند
برای اعمال این مورد در کسبوکارتان، با فهرست کردن مشکلات بیرونی مشتریتان شروع کنید. سپس عمیقتر بگرد – چه احساساتی این چالشها را احاطه کردهست؟ چه باورهای اساسی در خطرست؟ بازاریابی شما باید هر سه سطح را بشناسد و به مشتریان نشان دهد که شما واقعاً سفر کامل آنها را درک میکنید.
وقتی به هر سه مشکل رسیدگی میکنید، پیام شما در سطح عمیقتری طنینانداز میشود. شما دیگر فقط چیزها را اصلاح نمیکنید، بلکه به مشتریانتان کمک میکنید تا همان چیزی شوند که میخواهند باشند. این معامله ساده را به یک مشارکت معنادار تبدیل و مشتریان را به حامیان برندتان تبدیل میکند.
راهنما باشید
هر داستان حماسی بزرگ یک قهرمان را با یک راهنمای خردمندانه جفت میکند. کلمه مربی حتی از داستان قهرمان تله مانچوس میآید که توسط منتور در ادیسه مشاوره میشود. کسبوکار شما باید همین نقش حیاتی را در سفر مشتری شما ایفا کند. نه بهعنوان قهرمان پیروز، بلکه به عنوان یک مربی باتجربه که راه رو به جلو را روشن میکند.
برندهای موفق بر این تعادل ظریف تسلط دارند. آنها تخصص خودشان را نشان میدهند و در عین حال بر داستان مشتری تمرکز میکنند. اپل خودش را بهعنوان قهرمان فناوری معرفی نمیکند. در عوض، آنها خودشان را بهعنوان راهنمایی میکنند که به متخصصان خلاق کمک میکند ظرفیتشان را آشکار کنند. فروشگاههای آنها دارای کارشناسان خلاق هستند، نه فقط فروشندگان، که آماده کمک به مشتریان برای رسیدن به اهدافشان هستند. تدوین داستان برند
کسبوکارهای کوچک میتوانند این نقش راهنما را به همان اندازه مؤثر انجام دهند. یک مربی تناسب اندام محلی تمرین خودش را با تغییر از نشان دادن دستاوردهای ورزشیش به مستندسازی تجربیاتش برای کمک به صدها مشتری برای رسیدن به اهدافش تغییر داد. بازاریابی او اکنون بر درک ترسهای مشتری و جشن گرفتن پیروزیهای آنها تمرکز دارد.
همدلی و اقتدار
دو عنصر کلیدی یک راهنمای قابل اعتماد میسازد: همدلی و اقتدار. همدلی به شما نشان میدهد که مبارزات مشتریانتان را درک میکنید. اقتدار ثابت میکند که میتوانید به آنها کمک کنید تا بر این چالشها غلبه کنند. هر دو باید با هم کار کنند. هنگامیکه شما تنها به اقتدار تکیه میکنید، ممکنست متکبرانه به نظر برسد. تنها تکیه بر همدلی ممکنست فاقد اعتمادبهنفس لازم برای اطمینان بخشیدن به مشتریان باشد.
یک مشاور مالی محلی این تعادل را به خوبی نشان میدهد. وبگاه آنها با این اعتراف باز میشود: «ما میدانیم که مدیریت پول بسیار دشوارست» – نمایش واضحی از همدلی. آنها با «ما به بیش از ۳۰۰ خانواده کمک کردهایم تا آیندهشان را تأمین کنند» را دنبال میکنند – قدرتشان را ایجاد میکنند. این ترکیب باعث میشود که مشتریان در تصمیمشان هم احساس درک کنند و هم اعتمادبهنفس داشته باشند.
برای اینکه کسبوکارتان را بهعنوان یک راهنما قرار دهید، با ثبت ناامیدیهای روزمره مشتریانتان شروع کنید. در مرحله بعد، هر ناامیدی را با یک مثال واضح از اینکه چگونه تخصص شما میتواند بر آن غلبه کند، تطبیق دهید. داستانهای موفقیتآمیزی را به اشتراک بگذارید که تخصص شما را برجسته و در عین حال بر تغییر مشتری تمرکز میکند. به یاد داشته باشید که اظهارات توانایی را با درک واقعی متعادل کنید. تدوین داستان برند
پذیرش نقش راهنما به مشتریان شما اجازه میدهد تا بهعنوان قهرمان در داستانهایشان بدرخشند. این رویکرد باعث ایجاد ارتباطات عمیقتر و اعتماد پایدار میشود – مبادلات یکباره را به مشارکتهای بلندمدت تبدیل میکند.
پاکسازی مسیر
در اسطورههای باستانی، هر راهنمای بزرگی برای قهرمان خودش نقشه روشنی ارائه میدهد. هنگامیکه آتنا به پرسئوس کمک کرد تا مدوسا را شکست دهد، به جای اینکه او را با گزینهها غلبه کند، سه ابزار خاص و دستورالعملهای ساده به او داد. مشتریان امروزی به همین وضوح از کسبوکارهایی که به آنها اعتماد دارند نیاز دارند.
اکثر کسبوکارها مشتریان بالقوه را با انتخابها، ویژگیها و تصمیمات بیش از حد بمباران میکنند. آنها همه خدمات را فهرست میکنند، هر گونه تنوع محصول را به نمایش میگذارند و هر راه حل ممکن را ترسیم میکنند. با این حال، انتخابهای زیاد اغلب باعث فلج شدن مشتری میشود. موفقترین کسبوکارها این سفر را ساده میکنند.
دگرگونی واربی پارکر در خرید عینک را در نظر بگیرید. آنها به جای ارائه صدها فریم در یک نمایشگاه شلوغ، یک برنامه آزمایشی خانگی ساده با پنج گزینه با دقت انتخابشده ارائه میدهند. وبگاه آنها مشتریان را از طریق سه مرحله روشن راهنمایی میکند: یک مسابقه سبک، انتخاب فریمها برای امتحان کردن، سپس خریدتان را با یک تست بینایی مجازی کامل کنید.
کسبوکارهای کوچک میتوانند مسیرهای واضح مشابهی ایجاد کنند. یک عکاس عروسی با ارائه تنها سه بسته ساده – فقط مراسم، نیم روز یا پوشش تمام روز – به پیروزی دست یافت. وبگاه او زوجها را در یک فرایند سه مرحلهای راهنمایی میکند: مشاهده نمونههای گالری، انتخاب بسته، برنامهریزی برای مشاوره. این وضوح به افزایش رزروهای او کمک کرد. تدوین داستان برند
فراخوان مستقیم
مؤثرترین برنامهها گامهای روشن را با فراخوانهای مستقیم برای اقدام ترکیب میکنند. کسبوکارهای پیروز بهجای گفتن «برای کسب اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید» از پیامهای خاصی مانند «ارزیابی انرژی رایگان خانهتان را همین امروز برنامهریزی کنید» استفاده میکنند. آنها باعث میشوند که هر مرحله احساس دستیافتنی و در عین حال حرکتی را برای رسیدن به هدف نهایی ایجاد کند.
یک باشگاه ورزشی محلی با برنامه استارت استرانگ خودش کاملاً نمونهای از این رویکردست. اعضای جدید سه مرحله واضح را دنبال میکنند: برای ارزیابی تناسب اندام برنامهریزی کنید، در دو جلسه تمرین شخصی شرکت کنید، سپس به یک کلاس گروهی کوچک بپیوندید. هر قدم باعث ایجاد اعتمادبهنفس میشود. و در عین حال به سمت هدف بزرگتر یعنی عادات تناسب اندام پایدار حرکت میکند.
برای ایجاد مسیر روشن خودتان، با نقشهبرداری از سفر مشتریتان از اولین تماس تا پیروزی نهایی شروع کنید. سپس آن را به سه تا پنج مرحله ملموس ساده کنید. هر گونه انتخاب یا تصمیم غیر ضروری را حذف کنید. هر مرحله را واضح و قابل دستیابی کنید تا مشتریان شما هرگز متعجب نشوند که بعد از آن چه میشود.
هنگامیکه شما یک مسیر روشن ارائه میکنید، اصطکاک را که مانع از عمل میشود را از بین میبرید. مشتریان شما با اطمینان به جلو حرکت میکنند و دقیقاً میدانند به کجا میروند و چگونه به آنجا برسند. تدوین داستان برند
مخاطرات زیاد است
هر داستان متقاعد کننده ای به وضوح نشان میدهد که قهرمان چهچیزی را به دست میآورد. و چهچیزی را در خطر از دست دادنست. به همین ترتیب، بازاریابی شما باید یک روایت پویا ایجاد کند که هم وعده روشن تحول و هم هزینه واقعی عدم اقدام را برجسته کند.
بسیاری از کسبوکارها تنها نتایج مثبت را برجسته میکنند و نوید پیروزی میدهند. و در عین حال هزینههای انفعال را نادیده میگیرند. این نیمی از داستان را از دست میدهد. برندهای برتر هم مسیر پیروزی و هم قیمت ماندن را نشان میدهند. آنها بدون توسل به ترس، مخاطرات را شفاف میکنند.
یک شرکت امنیت خانه این را به خوبی نشان میدهد. بازاریابی آنها هم خانوادههای شاد را نشان میدهد که احساس محافظت میکنند. و هم نگرانیهای واقعی که تصمیمات آنها را هدایت میکند. آنها به تاکتیکهای ترساندن تکیه نمیکنند. در عوض، بر آرامش خاطر و معنای آن برای زندگی روزمره مشتریانشان تأکید میکنند.
کسبوکارهای کوچک نیز میتوانند منافع را بهطور مؤثری چارچوببندی کنند. یک مربی شغلی با کمک به مشتریان در تصور دو آینده، عملکردشان را اصلاح کرد. در یکی از این موارد، آنها همچنان به احساس گیر افتادن و عدم تحقق ادامه میدهند. در دیگری، آنها در کاری که مهمست پیشرفت میکنند. او با نشان دادن هر دو احتمال، به مشتریان کمک میکند تا ارزش واقعی اقدام را ببینند.
قویترین منافع
قویترین منافع به دگرگونی ضربه میزنند. یک مدرسه موسیقی محلی فقط نوازندگی بهتر پیانو را نوید نمیدهد. آنها به کودکان نشان میدهند که اعتمادبهنفس، نظم و بیان خلاقانه به دست میآورند. والدین هم مزایای آنی و هم تاثیر بلندمدت آن را بر رشد فرزندشان میبینند.
یک شرکت حسابداری با تأکید بر آنچه واقعاً در خطرست، آمادهسازی مالیات را معنادار میکند. آنها علاوه بر صرفهجویی در پول، به صاحبان مشاغل کوچک نشان میدهند که بالاخره زمانی برای خانواده دارند، نسبت به رشدش اطمینان دارند و شبها بهتر میخوابند. آنها خدمات را به آرزوهای عمیقتر متصل میکنند. تدوین داستان برند
برای روشن کردن منافع در کسبوکارتان، با ترسیم دو آینده برای مشتریانتان شروع کنید. ابتدا، زندگی آنها را پس از پذیرش راه حل خودتان تصور کنید. چهچیزی بهبود مییابد، چهچیزی ممکن میشود؟ سپس هزینه انفعال را در نظر بگیرید. چه فرصتهایی از دست میروند، چه ناامیدیها ادامه مییابد؟ هر دو آینده را واضح و مشخص کنید.
وقتی خطرات را روشن کنید، تصمیمگیری آسانتر میشود. مشتریان شما دقیقاً میدانند که چهچیزی را انتخاب میکنند – نه فقط آنچه را که به دست میآورند، بلکه چه کسی میشوند.
فراخوان برای اقدام
داستانسرایان باستان چیزی را میدانستند که بازاریابهای مدرن اغلب فراموش میکنند. هر داستان قدرتمند به لحظهای از تصمیم منجر میشود. در هر روایت حماسی، هنگامیکه قهرمان مأموریت خودش را درک می کند، ابزارهای ضروری را جمعآوری میکند. و آنچه در خطرست را میفهمد، باید تصمیم بگیرد که با چالش مقابله یا کنارهگیری کند. مشتریان شما با لحظات مشابهی از حقیقت روبرو میشوند.
امروز مشتریان شما این لحظات مهم حقیقت را تجربه میکنند. هنگامیکه مشتریتان را بهعنوان قهرمان انتخاب میکنید – با تصدیق مبارزات آنها و ایستادن در کنار آنها بهعنوان یک راهنمای قابل اعتماد – یک پایه قوی برای پیروزی ایجاد میکنید. با ارائه یک مسیر روشن و هدایتشده که مخاطرات را روشن میکند، شما به طور طبیعی دعوت به عمل میکنید.
اما حتی قانعکنندهترین داستان نیز نیاز به یک فراخوان روشن برای اقدام دارد. موفقترین کسبوکارها این مرحله را با پیشنهادهای مستقیم ساده میکنند: یک مربی تغییر یک جلسه استراتژی رایگان ارائه میدهد. یک شرکت نرمافزار آزمایشی سی روزه ارائه میدهد. و یک رستوران محلی بازدیدکنندگانی را به یک رویداد مزه ویژه دعوت میکند که برای اولین بار بازدید میکنند. هر فراخوانی داستان را به جلو میبرد. تدوین داستان برند
پیشنهادهای ردنشدنی
این چارچوب پیروزیست. زیرا نشان میدهد که انسان چگونه اطلاعات را به طور طبیعی پردازش میکند. ما به سمت داستانهایی کشیده میشویم که ما را بهعنوان قهرمانانی معرفی میکنند که قادر به دگرگونی هستند. ما به دنبال راهنماهایی هستیم که مبارزات ما را درک و مسیر پیش رو را روشن میکنند. و زمانی پاسخ میدهیم که انتخابها به وضوح با خطرات معنیدار ارائه شوند.
نانوایی کوچکی را در نظر بگیرید که کسبوکار آنها را از طریق داستان متحول کرد. آنها به جای اینکه فقط انواع نان را فهرست کنند، مشتریان را دعوت میکنند تا سفر صنعتگرشان را با یک کلاس مزه رایگان شروع کنند. وبگاه آنها داستانهایی از مشتریانی را بهاشتراک میگذارد که لذت سرو نان تازه را برای خانوادههایشان کشف میکنند. آنها یک خرید ساده را به آغاز یک داستان بزرگتر تبدیل کردهاند.
برای پیادهسازی این تحول در استراتژی بازاریابیتان، از داستان مشتری خودتان شروع کنید. سفر آنها از مبارزه تا پیروزی را ترسیم کنید. کسبوکارتان را بهعنوان راهنمای با تجربهای قرار دهید که به دیگران در انجام این سفر کمک کردهست. یک مسیر روشن به جلو ایجاد کنید. نشان دهید که واقعاً چهچیزی در خطرست. سپس یک دعوت واضح برای شروع ارسال کنید.
به یاد داشته باشید که کسبوکار شما برای کمک به مشتریان برای نوشتن داستانهای بهتر وجود دارد. هنگامیکه شما این نقش را به طور کامل – بهعنوان راهنما، نه قهرمان – پذیرفتید، بازاریابی شما از فشار برمیآید و شروع به طنیناندازی میکند. مشتریان دیگر پیامهای شما را بهعنوان نویز نمیبینند، بلکه بهعنوان فصلهای حیاتی در سفرشان میبینند. تدوین داستان برند
خلاصه نهایی
در این خلاصهکتاب یاد گرفتید که برای کاهش قیلوقالهای بازاریابی امروزی، پیامتان را به داستانی تبدیل کنید که مشتری بهعنوان قهرمان و کسبوکارتان بهعنوان راهنمای مورد اعتماد باشد.
برای شروع، باید به هر سه سطح چالشهای مشتریتان بپردازید: مشکلات بیرونی، ناامیدیهای درونی و نیازهای عمیق فلسفی آنها. سپس، یک مسیر روشن و ساده به جلو ایجاد کنید که سردرگمی و تردید را از بین ببرد. فراموش نکنید که مخاطرات را معنیدار کنید. به مشتریتان نشان دهید که با عمل کردن چهچیزی را باید به دست آورد. و چهچیزی را از طریق عدم اقدام از دست میدهد. در نهایت، یک دعوت مستقیم برای شروع سفر با یک فراخوان روشن برای اقدام ارسال کنید. این چارچوب اثباتشده به این دلیل کار میکند که به نحوه پردازش طبیعی اطلاعات و تصمیمگیری انسانها – از طریق داستانهای تغییر و دگرگونی – کمک میکند.
این کتاب را میتوانید از انتشارات مکتب تغییر تهیه کنید.