طبق آخرين پژوهشهاي انجام شده، ۶۲ درصد از سازمانها فكر ميكنند كه عدم توانمندي براي مديريت تغيير يا غلبه بر مقاومت داخلي براي تغيير مسئله اصلي در سازمان آنها است. بيش از نيمي از سازمانها (۵۶%) سامانهی فعلي تشويق و انگيزش خود را به عنوان مانعي براي اجراي موفقيتآميز استراتژي شناسايي كردهاند. سازمانهايي با فرهنگ سازماني مثبت ۱۱ برابر بيشتر، كاركنان شايسته را جذب و حفظ ميكنند. تنها ۲۶ درصد از سازمانها فعاليتهاي توسعهي رهبريشان با نيازهاي مديريتي آنها همسو است. براساس اين نتايج آماري، در اين يادداشت كوتاه ده توصيهي حياتي براي بهبود اجراي استراتژي بيان ميشود که میتواند بر نتایج کلیدی سازمان شما تأثيرگذار باشد:
۱. موانع را براي اجراي استراتژي شناسايي كنيد: درك روشني از اين موضوع داشته باشيد كه چه چيزي مانع پيشرفت شماست. براي مثال، چشمانداز و استراتژي مبهم، فقدان همسويي سازماني، عدم پيوند فرايند برنامهريزي با استراتژي، عدم توانمندي براي پايش نتايج، فرهنگ، و مواردی از این قبیل.
۲. مطمئن شويد كه رهبري درستي براي اجراي استراتژي داريد: فقط رهبري آرمانگرایانه كافي نيست، شما نيازمند افراد نتيجهمحور در سراسر سازمان هستيد.
۳. علاوه بر اينكه چه چيزي بايد تغيير كند، بر اين موضوع تمركز كنيد كه تغيير چگونه باید پيادهسازي شود: افراد در مقابل تغيير مقاومت نميكنند، آنها در برابر مسيري مقاومت نشان ميدهند كه تغيير پيادهسازي ميشود.
۴. استراتژيتان را در قالب يك برنامه رسمي اطلاعرساني كنيد: با هدف اجراي استراتژيتان، افراد بايد نقشي را درك كنند كه ایفاء ميكنند و اينكه چگونه اين استراتژي بر آنها اثرگذار است: اجراي استراتژي چه چيزي براي من دارد؟!
۵. پيوند استراتژي با عمليات: فعاليتهاي تاكتيكي را با هدف قرار گرفتن در مسير دستيابي به اهداف بلندمدت به استراتژي متصل كنيد.
۶. سنجش نتايج: آنچه را كه نميتوانيد اندازهگيري كنيد نميتوانيد بهبود دهيد.
۷. ايجاد حلقهي بازخورد: توانايي در ارزيابي و اصلاح فرضيات آينده استراتژيتان را جدی بگیرید.
۸. استفاده از قابليت فنآوري: ايجاد هوشمندي استراتژيك در قرن بيستويكم یک ضرورت انکارناذیر است.
۹. راهاندازي حاكميت درست: از ساختارهاي ديوانسالارانهاي دور شوید كه تصميمگيري را كند ميكند.
۱۰. ضمانت انتقال دانش: سازمان بايد يادگيريهاي خود را به اشتراك بگذارد و براساس آن بنا شود.
منبع: وبگاه چیتگرها
[product id=”170″]