هوش جسمانی خود را مدیریت کنید
هوش جسمانی مهم است. زیرا جسم ابزار ذهن، دل، و روان است. اگر موافق هستید، با هوش جسمانی آغاز کنیم. اگر بتوانیم تن را در انقیاد روان درآوریم، یعنی اگر بتوانیم اشتها و اشتیاق را تابع وجدان کنیم، بر خودمان مسلط میشویم. اشخاصی که زندگیشان تابع اشتها و اشتیاق و شهوت آنهاست نه تابع وجدانشان، نمیتوانند از خودشان مایه بگذارند. فضای میان محرک و پاسخ آنها کم میشود. آزادی شخصی را از دست میدهند. و با این حال خودشان این را متوجه نمیشوند. جسم خدمتگزار خوبی است، اما ارباب خوبی نیست.
گفته قدیمی یونانی «خودتان را بشناسید، خودتان را مهار کنید. و خودتان را ارزانی نمایید» فرمول تسلط بر خود است. به اعتقاد من [استفان کاوی] برای افزودن بر هوش جسمانی سه روش اصولی وجود دارد.
- اول تغذیه مناسب؛
- دوم ورزش مستمر و متعادل؛
- و سوم استراحت، آرامش، غلبه بر فشارهای عصبی، و اندیشه پیشگیرانه.
این سه اقدام را دنیای متمدن درک میکند. این در واقع حکم عقل سلیم است. اما صرف اینکه حکم عقل سلیم است، دلیلی نیست که اجرا هم میشود. به ندرت کسانی پیدا میشوند که هر سه اینها را اعمال کنند.
جیم لور و تونی شوارتز در کتاب «قدرت درگیر شدن» کامل به این نکته اشاره دارند که در دست گرفتن انرژی، و نه زمان، کلید عملکرد مالی و احیای شخصی است. آنها مطمئناً زمان را در دست دارند، اما مهم این است که چگونه انرژی خود را در دست بگیرند. با مطالعه طبیعت و قوانین طبیعی که حکم بر همه بشریت است. آنها بر اهمیت چرخهای تاکید دارند که میان فعالیت/عملکرد و استراحت/احیاء در نوسان است. آنها از روش انسان کامل استفاده میکنند. جسم، ذهن، دل و روان آنها به اهمیت عادتها توجه دارند، که آن را روشهایی میدانند که بر میزان انرژی و توانایی عملکرد ما میافزاید. هوش جسمانی
تغذیه مناسب
اغلب ما میدانیم که چه چیزهایی را باید بخوریم و از خوردن چه موادی خودداری نماییم. نکته مهم مصرف غذای متعادل است. من متخصص تغذیه نیستم، اما مانند اغلب ما، آموختهایم که بدنها و نظامهای ما، از جمله نظام ایمنی، وقتی از همیشه بیـشتر تقویت میشود که بیشتر حبوبات سبوسدار، سبزیجات، میوه، و پروتیئن کمچربی مصرف کنیم. گوشت (که باید در خوردن آن جانب امساک را رعایت کنیم)، باید کمچربی باشد. در ضمن، بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد که هر قدر غذای تازه بخوریم بهتر است.
غذاهایی (شامل غذاهای آماده، غذاهای کنسرو شده و شیرینیجات) که دارای چربیهای اشباعشده و مقادیر فراوان قند هستند، باید بسیار کم مصرف شوند و یا از مصرف آنها امتناع کرد. اما بار دیگر به این نکته توجه داشته باشید که مهم تعادل است. باید اعتدال را رعایت نمود. باید بیاموزید که چه زمانی از خوردن دست بکشید. پرخوری نکنید و سرانجام اینکه تا حدی که میتوانید آب بنوشید. روزی شش تا ده لیوان آب بنوشید، آب به میزان زیاد بدن انسان را بهبود میبخشد و راه را برای آمادگی جسمانی، وزن مناسب به کمک رعایت برنامه غذایی و ورزش منظم فراهم میسازد.
روزه گرفتن
در ضمن به این نتیجه رسیدهام که گهگاه لب فرو بستن از غذا خوردن و روزه گرفتن به بدن کمک میکند. این اقدام روی ذهن و روان هم تاثیر مطلوب بر جای میگذارد. در تمامی مذاهب و ادیان معتبر دنیا به روزه گرفتن توجه خاص مبذول شده است.
من قویاً معتقدم وقتی اشتهای خود را مهار میکنید، تواناییتان برای مهار اشتیاقها و شهوات و پالایش امیالتان افزایش مییابد و در موقعیتی قرار میگیرید که میتوانید چشمانداز مناسبتری از آنچه در زندگی برایتان به واقع اهمیت دارد به دست آورید.
من در ضمن ثمرات پرخوری، رژیمهای غذایی افراطی، و خوردن بدون اندیشه هله هوله و غذاهای بیخاصیت را تجربه کردهام.
بیشترین وسوسه زمانی به سراغ من میآید که در سفر هستم. در پایان روز که خسته و فرسوده هستم به هتل میروم و به بخش خدمات اتاقها زنگ میزنم. وقتی آنچه را باید رعایت نمیکنم، روی ذهن و روانم تاثیر نامناسب بر جا میگذارد، و حتی روی کیفیت خوابم اثر بد میگذارد. وینس لومباردی، مربی افسانهای، میگفت: «خستگی همه ما را بزدل میکند.» این در مورد خود من کاملاً صدق میکند، زیرا وقتی خسته میشوم بیمبالاتی میکنم، و این یکی دو روزی روی روحیه من تاثیر میگذارد. هوش جسمانی
اما راستش را بخواهید، اینها موضوعاتی خصوصی و شخصی هستند و هر کسی باید خودش تصمیم بگیرد که چه غذایی برایش مناسب است. اما من معتقدم هر کسی بتواند بر جسمش غلبه کند، به موفقیت میرسد. این پیروزی میتواند زمینهساز پیروزیهای بعدی در روابط با دیگران و خدمات دادن به اشخاص باشد.
ورزش منظم و متعادل
ورزش منظم – ورزش دستگاه قلب و عروق، ورزشهای قدرتی، و انعطافپذیری – کیفیت زندگی و طول عمر را زیاد میکند. در اینجا هم بار دیگر نکته اساسی تعادل است. جامعه ما به گونهای است که مردم را از حرکات بدنی بازداشته است. زندگی ما فاقد تحرک و پویایی است. اما برای ورزش کردن منظم روشهای مختلفی وجود دارد. با کم شروع کنید. طوری ورزش کنید که بتوانید ادامه بدهید. همه روزه تحرک داشته باشید، و یا دست کم هفتهای ۳ تا ۵ جلسه ورزش کنید.
ورزشی را انتخاب کنید که از آن لذت میبرید و با نیازها و وضعیت شما همخوانی دارد. با پزشک خود مشورت کنید. ورزشهای خود را به شکل متنوع انجام بدهید تا بخشهای مختلف بدنتان به آمادگی مطلوب جسمانی برسد. بسیاری از مردم عاشق پیادهروی هستند و بعضیها میدوند، شنا میکنند، باغبانی میکنند، و یا دوچرخهسواری میکنند. بسیاری از مردم دوست دارند که به باشگاههای ورزشی بروند و از دستگاهها و وسایل آنها استفاده کنند. ورزشهای هوازی یا اروبیک و استفاده از انواع و اقسام دستگاههای دوی ثابت، دوچرخههای ثابت، پلههای متحرک، ماشینهای پاروزنی، و غیره میتواند در این مورد به شما کمک کند.
تمرینات با وزنه و نیز سایر تمرینات قدرتی برای اشخاص در سنین مختلف فواید فراوان دارد و بر توانمندیهای اشخاص میافزاید و ظاهر جسمانی اشخاص را بهتر میکند. در ضمن تمرینات قدرتی بر استحکام استخوانهای ما میافزاید و مانع از پوکی استخوان میشود.
فواید ورزش
درباره فواید ورزش کردن هر چه بگویم کم گفتهام. برای خود من بیشترین فایده ورزش کردن، کمک به وضع روحی و ذهنیام بوده است. جنبه جسمانی برای من از درجه دوم اهمیت برخوردار بوده است. با این حال بسیار تحت تاثیر بررسیهایی هستم که به جنبههای مثبت ورزش و تاثیر آن بر جسم توجه دارند. ورزشهای هوازی یا اروبیک به بهبود کار قلب و عروق کمک میکند و وضعیتی فراهم میسازد که اکسیژنگیری خون به مقدار زیاد افزایش پیدا میکند. هوش جسمانی
ورزش مورد علاقه من دویدن است، اما به علت آنکه در ورزشهای مختلف به زانوانم آسیب زدهام، در حال حاضر از دوچرخه ثابت استفاده میکنم. اکنون به این نتیجه رسیدهام که در حالی که سوار دوچرخه هستم میتوانم کارهای دیگری نیز انجام بدهم. میتوانم با دیگران تلفنی حرف بزنم، هر چند نفس نفس میزنم، یا به تلویزیون و فیلمهای آموزشی یا تفریحی نگاه کنم، یا با همسر و فرزندانم صحبت کنم.
در ضمن به این نتیجه رسیدهام که ورزشهای تقویت عضلات هم کار بسیار مفیدی است که میتوانم انجام بدهم. یک بار در حالی که تمرین با وزنه انجام میدادم، مربیای به من گفت تا حدی که میتوانم بلند کردن وزنه را تکرار کنم، و بعد یکی هم بیشتر انجام بدهم. از او علتش را پرسیدم. جواب داد وقتی بدن خسته میشود، نسج عضله درد میگیرد، که بعد از ۴۸ ساعت به خودی خود ترمیم میشود. ولی این حرکت آخر روی سلامتی و تقویت بدن تاثیر فراوان دارد.
نرمش همراه با تقویت عضلات
من هفتهای ۵ یا ۶ بار تمرین هوازی، هفتهای سه بار تمرین قدرتی برای تقویت عضلات، و هفتهای شش جلسه نرمش برای رسیدن به انعطاف بیشتر میکنم. البته هر کس باید شخصاً مطالعه و بررسی کند و ببیند چه ورزشی برایش مناسبتر است.
وقتی در دانشگاه درس میدادم، اغلب از دانشجویان سوال میکردم که برای ماه یا ترمی که در آن به سر میبرند چه هدفهایی را جستجو میکنند، و اغلب آنها میگفتند میخواهند در زمینه تغذیه و ورزش در وضعیت بهتری قرار بگیرند. به نظر من این یک توافق برنده-برنده با دانشجویان است. از دانشجویان میخواستم که در پایان ترم درباره پیشرفتهایی که در این زمینه کردهاند حرف بزنند. به آنها میگفتم اگر در کاری که قبول کردهاند انجام بدهند موفق شوند. چند نمره به نمره امتحانیشان اضافه میکنم، بعضی از دانشجویان علاقهای به ورزش نداشتند. با آنها در مورد هدفهای دیگری به توافق میرسیدم.
باور نمیکنید که کسانی که غذا خوردن و ورزش کردن را جدی میگرفتند. تا چه اندازه موفق میشدند. لحظهای فکر کنید. هر کس در هفته ۱۶۸ ساعت وقت دارد. اما اگر شما به لحاظ جسمانی آمادگی پیدا کنید و برای رسیدن به وضعیت بهتر هفتهای دو یا سه ساعت از این ۱۶۸ ساعت را به ورزش کردن اختصاص بدهید، کیفیت ۱۶۶ ساعت باقی مانده اوقاتتان به مراتب بهتر میشود و خوابتان هم وضع بهتری پیدا میکند.
استراحت، آرامش، غلبه بر فشارهای عصبی، و اندیشه پیشگیرانه
بررسیهای مردم پیشگام و سرشناس در زمینه فشار عصبی، دکتر هانس سلی، نشان میدهد که با دو نوع فشار عصبی روبهرو هستیم: فشار عصبی منفی و مثبت. فشار عصبی منفی نشانه تنفر از کار، فشارهای زندگی، و احساس قربانی بودن است. اما فشار عصبی مثبت ناشی از تنش مثبت میان جایی که هم اکنون قرار دارید و جایی است که میخواهید به آن برسید. در اینجا هدفی منطقی وجود دارد. هدف یا طرحی که میخواهید دنبال کنید شما را به وجد میآورد تا از استعدادها و اشتیاق خود استفاده کنید. این همان صدای ماست. دکتر سلی به این نتیجه رسید که فشار عصبی مثبت نظام ایمنی بدن ما را بهبود میبخشد و بر علاقه و لذتمان از زندگی میافزاید. به عبارت دیگر، اگر فشار عصبی مثبت باشد نباید از آن حذر کنیم. فشار عصبی مثبت ما را تقویت میکند و بر تواناییهایمان میافزاید.
البته لازم است که به کمک آرامش کافی یا آنچه به آن چگونگی برخورد با فشار عصبی میگویند، که البته درستتر است که به آن چگونگی برخورد با فشار عصبی مثبت بگوییم، در بدن خود ایجاد تعادل کنیم. سلی معتقد بود اینکه زنها به طور متوسط ۷ سال بیش از مردها عمر میکنند جنبه روانی دارد، نه جسمانی، علتش این است که کار زنها هرگز تمامی ندارد.
انتخاب سبک زندگی
در چرخههای حرفهای، کاملاً پذیرفته شده است که دست کم دو سوم همه بیماریها ناشی از انتخاب سبک زندگی است. این انتخابها مربوط به تغذیه نامناسب، سیگار کشیدن، استراحت ناکافی، نداشتن آرامش، و نیز بسیاری بهرهکشیهای نادرست از بدن است. بسیاری بر این عقیدهاند که انواعی از بیماریها با عوامل وراثتی در ارتباط هستند، اما همانطور که قبلاً عنوان کردیم، همیشه میان محرک و پاسخ فضایی وجود دارد و زمانی که اشخاص از این فضا آگاه باشند و بدانند که با توجه به اصول میتوانند انتخابکننده باشند، دچار بیماریهای ناشی از وضعیت وراثتی خود نمیشوند. حتی سرطانها را میتوان اگر به موقع تشخیص داده شوند و قبل از اینکه حالت بحرانی پیدا کنند، درمان نمود.
پزشکی امروز به درمان بیش از پیشگیری بها میدهد، بدین شکل که یا از مواد شیمیایی و یا از جراحی برای درمان استفاده میکنند. من معتقدم که الگوی پزشکی باید وسیعتر، عمیقتر، و کاملتر شود، و این شدنی نیست مگر از سایر راههای درمانی استفاده کنیم.
به نظر من بسیار مفید و موثر است که به طور مرتب معاینه شویم، و یا دست کم سالی یک بار این کار را بکنیم، تا با اطلاع از چگونگی فشارها و پریشانیهایی که در خود داریم، برای از میان برداشتن آنها اقدام کنیم. خود من از دو پزشک کمک میگیرم، یکی برای درمان و دیگری برای پیشگیری، که برای هر دوی آنها احترام فراوان قائل هستم.
بیتوجهی به سلامتی بدن
فکرش را بکنید که وقتی به جسم خود بیاعتنایی میکنیم برای سه بعد دیگر ما چه اتفاقی میافتد. نه تنها سلامتی خود را از دست میدهیم، بلکه به لحاظ ذهنی تمرکز، خلاقیت، استقامت، استحکام، شجاعت، و توانایی یادگیری خود را از بین میبریم. برعکس، وقتی ورزش میکنیم و به اندازه کافی استراحت میکنیم و غذای مناسب میخوریم، تمرکز و استحکام خود را باز مییابیم و عطشمان برای یادگیری افزایش مییابد.
وقتی به جسم خود توجه نمیکنیم، برای هوش عاطفی یا دلمان چه اتفاقی میافتد؟ وقتی تابع اشتها و اشتیاق میشویم چه اتفاقی میافتد؟ شکیبایی، عشق، درک، همدلی، توانایی گوش دادن، و محبت کردن، در هنگام بیتوجهی به جسم در وضعیت نامطلوبی قرار میگیرد.
من به این نتیجه رسیدهام که اگر تعهدی بسپارم و یا در زمینه رعایت برنامه غذایی یا ورزش کردن با خود قرار بگذارم و پای این قرار نایستم، به نیازها و احساسات دیگران توجه کافی نکردهام. از خودم ناراحت و خشمگین میشوم و میتوانم احساس کنم که تمامیت شخصیتم نقصان پیدا میکند. تا زمانی که برنگردم، دوباره متعهد نشوم، ذهنم را از نو نسازم، و بعد پایبند این قول و قرارم باقی نمانم، نمیتوانم با دیگران همدلی کنم.
تسلط بر جسم
اما برای روان و آرامش ذهن ما چه اتفاقی میافتد؟ روی میل ما به خدمتگزاری، کمک کردن، از خودگذشتگی، و توجه به چیزهای خوبتر و متعالیتر اثر میگذارد. وجدانمان مکدر میشود. و به هر وسوسه و اغوایی تسلیم میگردد. هرگونه کاهش در تمامیت شخصیت، مرا خودمدارتر و خودخواهتر میکند. اما وقتی عزم خود را جزم میکنم که با رعایت اصول زندگی کنم، وقتی تصمیم میگیریم پایبند وجدان باشم، تصمیم من به خدمتگزاری و کوشش کردن به شکلی منطقی باز میگردد.
داشتن تسلط بر هوش جسمانی و بهسازی خود امری اصولی است. اغلب اوقات میتوانیم فوراً برای کمک به خودکاری صورت دهیم. دسترسی ما به خودمان بیشتر میشود و میتوانیم آن را مهار کنیم. هوش جسمانی
به اشخاصی برمیخورم که میگویند گهگاه از مسیر راست خارج میشوند. اما این اشخاص اگر به درستی به بازخوردهای جسم، ذهن، دل، و روان خود توجه کنند. و تغییرات لازم را در زندگی خود ایجاد نمایند، میتوانند در مسیر درست به حرکت درآیند. این به پرواز هواپیما میماند. اغلب هواپیماها از مسیر تعیینشده خارج میشوند. اما خلبان از آنجاییکه پیوسته از انواع آلات و ادوات بازخورد میگیرد، میتواند به مسیر اصلی باز گردد.
وجدان شخص، اگر کسی به آن گوش بدهد، او را در همه این سه زمینه راهنمایی میکند. هر چه شخص بیشتر به راهنماییهای وجدان خود توجه کند. قویتر میشود. و بیشتر میتواند از خود مایه بگذارد. با تغذیه درست، ورزش کردن، استراحت، و آرامش مناسب و کافی، جسم ما در وضعیتی قرار میگیرد که خود را بازسازی میکند. و از همه اینها مهمتر سه هوش دیگر ما آزاد میشوندکه مربوط به ذهن، دل، و روان ما هستند، .
منبع: عادت هشتم: از مؤثر بودن تا عظمت