1. خانه
  2. مقالات
  3. رشد
  4. چهار هوش خود را مدیریت کنید – بخش اول

چهار هوش خود را مدیریت کنید – بخش اول

تصویر شاخص هوش جسمانی

چهار هوش خود را مدیریت کنید – بخش اول

4/5 - (4 امتیاز)

هوش جسمانی خود را مدیریت کنید 

هوش جسمانی مهم است. زیرا جسم ابزار ذهن، دل، و روان است. اگر موافق هستید، با هوش جسمانی آغاز کنیم. اگر بتوانیم تن را در انقیاد روان درآوریم، یعنی اگر بتوانیم اشتها و اشتیاق را تابع وجدان کنیم، بر خودمان مسلط می­‌شویم. اشخاصی که زندگی‌شان تابع اشتها و اشتیاق و شهوت آنهاست نه تابع وجدان‌شان،‌ نمی­‌توانند از خودشان مایه بگذارند. فضای میان محرک و پاسخ آنها کم می­‌شود. آزادی شخصی را از دست می­‌دهند. و با این حال خودشان این را متوجه نمی­‌شوند. جسم خدمتگزار خوبی است، اما ارباب خوبی نیست.

 

گفته قدیمی یونانی «خودتان را بشناسید، خودتان را مهار کنید. و خودتان را ارزانی نمایید» فرمول تسلط بر خود است. به اعتقاد من [استفان کاوی] برای افزودن بر هوش جسمانی سه روش اصولی وجود دارد.

 

  • اول تغذیه مناسب؛
  • دوم ورزش مستمر و متعادل؛
  • و سوم استراحت، آرامش، غلبه بر فشارهای عصبی، و اندیشه پیشگیرانه.

 

این سه اقدام را دنیای متمدن درک می­‌کند. این در واقع حکم عقل سلیم است. اما صرف اینکه حکم عقل سلیم است، دلیلی نیست که اجرا هم می­‌شود. به ندرت کسانی پیدا می­‌شوند که هر سه اینها را اعمال کنند.

 

جیم لور و تونی شوارتز در کتاب «قدرت درگیر شدن» کامل به این نکته اشاره دارند که در دست گرفتن انرژی، و نه زمان،‌ کلید عملکرد مالی و احیای شخصی است. آنها مطمئناً زمان را در دست دارند، اما مهم این است که چگونه انرژی خود را در دست بگیرند. با مطالعه طبیعت و قوانین طبیعی که حکم بر همه بشریت است. آنها بر اهمیت چرخه‌ای تاکید دارند که میان فعالیت/عملکرد و استراحت/احیاء در نوسان است. آنها از روش انسان کامل استفاده می‌کنند. جسم،‌ ذهن، دل و روان آنها به اهمیت عادت‌ها توجه دارند، که آن را روش‌هایی می­‌دانند که بر میزان انرژی و توانایی عملکرد ما می‌افزاید. هوش جسمانی

تغذیه مناسب

اغلب ما می­‌دانیم که چه چیزهایی را باید بخوریم و از خوردن چه موادی خودداری نماییم. نکته مهم مصرف غذای متعادل است. من متخصص تغذیه نیستم، اما مانند اغلب ما، آموخته­‌ایم که بدن‌ها و نظام‌های ما، از جمله نظام ایمنی، وقتی از همیشه بیـشتر تقویت می­‌شود که بیشتر حبوبات سبوس‌دار، سبزیجات، میوه، و پروتیئن کم‌چربی مصرف کنیم. گوشت (که باید در خوردن آن جانب امساک را رعایت کنیم)، باید کم‌چربی باشد. در ضمن، بررسی‌های به عمل آمده نشان می­‌دهد که هر قدر غذای تازه بخوریم بهتر است.

 

غذاهایی (شامل غذاهای آماده، غذاهای کنسرو شده و شیرینی‌جات) که دارای چربی‌های اشباع‌شده و مقادیر فراوان قند هستند، باید بسیار کم مصرف شوند و یا از مصرف آنها امتناع کرد. اما بار دیگر به این نکته توجه داشته باشید که مهم تعادل است. باید اعتدال را رعایت نمود. باید بیاموزید که چه زمانی از خوردن دست بکشید. پرخوری نکنید و سرانجام اینکه تا حدی که می­‌توانید آب بنوشید. روزی شش تا ده لیوان آب بنوشید، آب به میزان زیاد بدن انسان را بهبود می­‌بخشد و راه را برای آمادگی جسمانی، وزن مناسب به کمک رعایت برنامه غذایی و ورزش منظم فراهم می­‌سازد.

روزه گرفتن

در ضمن به این نتیجه رسیده­‌ام که گه‌گاه لب فرو بستن از غذا خوردن و روزه گرفتن به بدن کمک می­­‌کند. این اقدام روی ذهن و روان هم تاثیر مطلوب بر جای می­‌گذارد. در تمامی مذاهب و ادیان معتبر دنیا به روزه گرفتن توجه خاص مبذول شده است.

 

من قویاً معتقدم وقتی اشتهای خود را مهار می­‌کنید، توانایی­‌تان برای مهار اشتیاق‌ها و شهوات و پالایش امیال‌تان افزایش می­‌یابد و در موقعیتی قرار می‌گیرید که می­‌توانید چشم­‌انداز مناسب­‌تری از آنچه در زندگی برایتان به واقع اهمیت دارد به دست آورید.

 

من در ضمن ثمرات پرخوری، رژیم‌های غذایی افراطی، و خوردن بدون اندیشه هله هوله و غذاهای بی­‌خاصیت را تجربه کرده­‌ام.

 

بیشترین وسوسه زمانی به سراغ من می­‌آید که در سفر هستم. در پایان روز که خسته و فرسوده هستم به هتل می­‌روم و به بخش خدمات اتاق‌ها زنگ می­‌زنم. وقتی آنچه را باید رعایت نمی­‌کنم، روی ذهن و روانم تاثیر نامناسب بر جا می­‌گذارد، و حتی روی کیفیت خوابم اثر بد می­‌گذارد. وینس لومباردی، مربی افسانه­‌ای، می­‌گفت: «خستگی همه ما را بزدل می­‌کند.» این در مورد خود من کاملاً صدق می­‌کند، زیرا وقتی خسته می­‌شوم بی­‌مبالاتی می­‌کنم، و این یکی دو روزی روی روحیه من تاثیر می­‌گذارد. هوش جسمانی

 

اما راستش را بخواهید، اینها موضوعاتی خصوصی و شخصی هستند و هر کسی باید خودش تصمیم بگیرد که چه غذایی برایش مناسب است. اما من معتقدم هر کسی بتواند بر جسمش غلبه کند، به موفقیت می­‌رسد. این پیروزی می­‌تواند زمینه­‌ساز پیروزی‌های بعدی در روابط با دیگران و خدمات دادن به اشخاص باشد.

ورزش منظم و متعادل

ورزش منظم – ورزش دستگاه قلب و عروق، ورزش‌های قدرتی، و انعطاف­‌پذیری – کیفیت زندگی و طول عمر را زیاد می­‌کند. در اینجا هم بار دیگر نکته اساسی تعادل است. جامعه ما به گونه­‌ای است که مردم را از حرکات بدنی بازداشته است. زندگی ما فاقد تحرک و پویایی است. اما برای ورزش کردن منظم روش‌های مختلفی وجود دارد. با کم شروع کنید. طوری ورزش کنید که بتوانید ادامه بدهید. همه روزه تحرک داشته باشید، و یا دست کم هفته­‌ای ۳ تا ۵ جلسه ورزش کنید.

 

ورزشی را انتخاب کنید که از آن لذت می­‌برید و با نیازها و وضعیت شما همخوانی دارد. با پزشک خود مشورت کنید. ورزش‌های خود را به شکل متنوع انجام بدهید تا بخش‌های مختلف بدن‌تان به آمادگی مطلوب جسمانی برسد. بسیاری از مردم عاشق پیاده­‌روی هستند و بعضی‌ها می­‌دوند، شنا می­‌کنند، باغبانی می­‌کنند، و یا دوچرخه‌سواری می­‌کنند. بسیاری از مردم دوست دارند که به باشگاه‌های ورزشی بروند و از دستگاه‌ها و وسایل آنها استفاده کنند. ورزش‌های هوازی یا اروبیک و استفاده از انواع و اقسام دستگاه‌های دوی ثابت، دوچرخه­‌های ثابت، پله­‌های متحرک، ماشین‌های پاروزنی، و غیره می­‌تواند در این مورد به شما کمک کند.

 

تمرینات با وزنه و نیز سایر تمرینات قدرتی برای اشخاص در سنین مختلف فواید فراوان دارد و بر توانمندی‌های اشخاص می­‌افزاید و ظاهر جسمانی اشخاص را بهتر می­‌کند. در ضمن تمرینات قدرتی بر استحکام استخوان‌های ما می­‌افزاید و مانع از پوکی استخوان می­‌شود.

فواید ورزش

درباره فواید ورزش کردن هر چه بگویم کم گفته­‌ام. برای خود من بیشترین فایده ورزش کردن، کمک به وضع روحی و ذهنی­‌ام بوده است. جنبه جسمانی برای من از درجه دوم اهمیت برخوردار بوده است. با این حال بسیار تحت تاثیر بررسی‌هایی هستم که به جنبه­‌های مثبت ورزش و تاثیر آن بر جسم توجه دارند. ورزش‌های هوازی یا اروبیک به بهبود کار قلب و عروق کمک می­‌کند و وضعیتی فراهم می­‌سازد که اکسیژن­‌گیری خون به مقدار زیاد افزایش پیدا می‌کند. هوش جسمانی

 

ورزش مورد علاقه من دویدن است، اما به علت آنکه در ورزش‌های مختلف به زانوانم آسیب زده­‌ام، در حال حاضر از دوچرخه ثابت استفاده می­‌کنم. اکنون به این نتیجه رسیده­‌ام که در حالی که سوار دوچرخه هستم می­‌توانم کارهای دیگری نیز انجام بدهم. می­‌توانم با دیگران تلفنی حرف بزنم، هر چند نفس نفس می­‌زنم، یا به تلویزیون و فیلم‌های آموزشی یا تفریحی نگاه کنم، یا با همسر و فرزندانم صحبت کنم.

 

در ضمن به این نتیجه رسیده­‌ام که ورزش‌های تقویت عضلات هم کار بسیار مفیدی است که می­‌توانم انجام بدهم. یک بار در حالی که تمرین با وزنه انجام می­‌دادم، مربی­‌ای به من گفت تا حدی که می­‌توانم بلند کردن وزنه را تکرار کنم، و بعد یکی هم بیشتر انجام بدهم. از او علتش را پرسیدم. جواب داد وقتی بدن خسته می­‌شود، نسج عضله درد می­‌گیرد، که بعد از ۴۸ ساعت به خودی خود ترمیم می­‌شود. ولی این حرکت آخر روی سلامتی و تقویت بدن تاثیر فراوان دارد.

نرمش همراه با تقویت عضلات

من هفته­‌ای ۵ یا ۶ بار تمرین هوازی، هفته­‌ای سه بار تمرین قدرتی برای تقویت عضلات، و هفته­‌ای شش جلسه نرمش برای رسیدن به انعطاف بیشتر می­‌کنم. البته هر کس باید شخصاً مطالعه و بررسی کند و ببیند چه ورزشی برایش مناسب­‌تر است.

 

وقتی در دانشگاه درس می­‌دادم، اغلب از دانشجویان سوال می­‌کردم که برای ماه یا ترمی که در آن به سر می­‌برند چه هدف‌هایی را جستجو می­‌کنند، و اغلب آنها می­‌گفتند می­‌خواهند در زمینه تغذیه و ورزش در وضعیت بهتری قرار بگیرند. به نظر من این یک توافق برنده-برنده با دانشجویان است. از دانشجویان می­‌خواستم که در پایان ترم درباره پیشرفت‌هایی که در این زمینه کرده­‌اند حرف بزنند. به آنها می­‌گفتم اگر در کاری که قبول کرده­‌اند انجام بدهند موفق شوند. چند نمره به نمره امتحانی­‌شان اضافه می­‌کنم، بعضی از دانشجویان علاقه­‌ای به ورزش نداشتند. با آنها در مورد هدف‌های دیگری به توافق می­‌رسیدم.

 

باور نمی­‌کنید که کسانی که غذا خوردن و ورزش کردن را جدی می­‌گرفتند. تا چه اندازه موفق می­‌شدند. لحظه­‌ای فکر کنید. هر کس در هفته ۱۶۸ ساعت وقت دارد. اما اگر شما به لحاظ جسمانی آمادگی پیدا کنید و برای رسیدن به وضعیت بهتر هفته­‌ای دو یا سه ساعت از این ۱۶۸ ساعت را به ورزش کردن اختصاص بدهید، کیفیت ۱۶۶ ساعت باقی مانده اوقات‌تان به مراتب بهتر می­‌شود و خواب‌تان هم وضع بهتری پیدا می­‌کند.

استراحت، آرامش، غلبه بر فشارهای عصبی، و اندیشه پیشگیرانه

بررسی‌های مردم پیشگام و سرشناس در زمینه فشار عصبی، دکتر هانس سلی، نشان می­‌دهد که با دو نوع فشار عصبی روبه‌رو هستیم: فشار عصبی منفی و مثبت. فشار عصبی منفی نشانه تنفر از کار، فشارهای زندگی، و احساس قربانی بودن است. اما فشار عصبی مثبت ناشی از تنش مثبت میان جایی که هم اکنون قرار دارید و جایی است که می­‌خواهید به آن برسید. در اینجا هدفی منطقی وجود دارد. هدف یا طرحی که می­‌خواهید دنبال کنید شما را به وجد می­‌آورد تا از استعدادها و اشتیاق خود استفاده کنید. این همان صدای ماست. دکتر سلی به این نتیجه رسید که فشار عصبی مثبت نظام ایمنی بدن ما را بهبود می­‌بخشد و بر علاقه و لذت‌مان از زندگی می­‌افزاید. به عبارت دیگر، اگر فشار عصبی مثبت باشد نباید از آن حذر کنیم. فشار عصبی مثبت ما را تقویت می­‌کند و بر توانایی‌های‌مان می­‌افزاید.

 

البته لازم است که به کمک آرامش کافی یا آنچه به آن چگونگی برخورد با فشار عصبی می­‌گویند، که البته درست­‌تر است که به آن چگونگی برخورد با فشار عصبی مثبت بگوییم، در بدن خود ایجاد تعادل کنیم. سلی معتقد بود اینکه زن‌ها به طور متوسط ۷ سال بیش از مردها عمر می­‌کنند جنبه روانی دارد، نه جسمانی، علتش این است که کار زن‌ها هرگز تمامی ندارد.

انتخاب سبک زندگی

در چرخه­‌های حرفه­‌ای، کاملاً پذیرفته شده است که دست کم دو سوم همه بیماری‌ها ناشی از انتخاب سبک زندگی است. این انتخاب‌ها مربوط به تغذیه نامناسب، سیگار کشیدن، استراحت ناکافی، نداشتن آرامش، و نیز بسیاری بهره‌کشی‌های نادرست از بدن است. بسیاری بر این عقیده­‌اند که انواعی از بیماری‌ها با عوامل وراثتی در ارتباط هستند، اما همان‌طور که قبلاً عنوان کردیم، همیشه میان محرک و پاسخ فضایی وجود دارد و زمانی که اشخاص از این فضا آگاه باشند و بدانند که با توجه به اصول می­‌توانند انتخاب‌کننده باشند، دچار بیماری‌های ناشی از وضعیت وراثتی خود نمی­‌شوند. حتی سرطان‌ها را می­‌توان اگر به موقع تشخیص داده شوند و قبل از اینکه حالت بحرانی پیدا کنند، درمان نمود.

 

پزشکی امروز به درمان بیش از پیشگیری بها می­‌دهد، بدین شکل که یا از مواد شیمیایی و یا از جراحی برای درمان استفاده می­‌کنند. من معتقدم که الگوی پزشکی باید وسیع­‌تر، عمیق­‌تر، و کامل­‌تر شود، و این شدنی نیست مگر از سایر راه‌های درمانی استفاده کنیم.

 

به نظر من بسیار مفید و موثر است که به طور مرتب معاینه شویم، و یا دست کم سالی یک بار این کار را بکنیم، تا با اطلاع از چگونگی فشارها و پریشانی‌هایی که در خود داریم، برای از میان برداشتن آنها اقدام کنیم. خود من از دو پزشک کمک می­‌گیرم، یکی برای درمان و دیگری برای پیشگیری، که برای هر دوی آنها احترام فراوان قائل هستم.

بی­‌توجهی به سلامتی بدن

فکرش را بکنید که وقتی به جسم خود بی­‌اعتنایی می­‌کنیم برای سه بعد دیگر ما چه اتفاقی می­‌افتد. نه تنها سلامتی خود را از دست می­‌دهیم، بلکه به لحاظ ذهنی تمرکز، خلاقیت، استقامت، استحکام، شجاعت، و توانایی یادگیری خود را از بین می­‌بریم. برعکس، وقتی ورزش می­‌کنیم و به اندازه کافی استراحت می­‌کنیم و غذای مناسب می­‌خوریم، تمرکز و استحکام خود را باز می­‌یابیم و عطش‌مان برای یادگیری افزایش می­‌یابد.

 

وقتی به جسم خود توجه نمی­‌کنیم، برای هوش عاطفی یا دلمان چه اتفاقی می­‌افتد؟ وقتی تابع اشتها و اشتیاق می­‌شویم چه اتفاقی می­‌افتد؟ شکیبایی، عشق، درک، همدلی، توانایی گوش دادن، و محبت کردن، در هنگام بی­‌توجهی به جسم در وضعیت نامطلوبی قرار می­‌گیرد.

 

من به این نتیجه رسیده­‌ام که اگر تعهدی بسپارم و یا در زمینه رعایت برنامه غذایی یا ورزش کردن با خود قرار بگذارم و پای این قرار نایستم، به نیازها و احساسات دیگران توجه کافی نکرده­‌ام. از خودم ناراحت و خشمگین می­‌شوم و می­‌توانم احساس کنم که تمامیت شخصیتم نقصان پیدا می­‌کند. تا زمانی که برنگردم، دوباره متعهد نشوم، ذهنم را از نو نسازم، و بعد پایبند این قول و قرارم باقی نمانم، نمی­‌توانم با دیگران همدلی کنم.

تسلط بر جسم

اما برای روان و آرامش ذهن ما چه اتفاقی می­‌افتد؟ روی میل ما به خدمتگزاری، کمک کردن، از خودگذشتگی، و توجه به چیزهای خوب­‌تر و متعالی­‌تر اثر می­‌گذارد. وجدان‌مان مکدر می­‌شود. و به هر وسوسه و اغوایی تسلیم می­‌گردد. هرگونه کاهش در تمامیت شخصیت، مرا خودمدارتر و خودخواه­‌تر می­‌کند. اما وقتی عزم خود را جزم می­‌کنم که با رعایت اصول زندگی کنم، وقتی تصمیم می­‌گیریم پایبند وجدان باشم، تصمیم من به خدمتگزاری و کوشش کردن به شکلی منطقی باز می­‌گردد.

 

داشتن تسلط بر هوش جسمانی و به‌سازی خود امری اصولی است. اغلب اوقات می­‌توانیم فوراً برای کمک به خودکاری صورت دهیم. دسترسی ما به خودمان بیشتر می­‌شود و می­‌توانیم آن را مهار کنیم. هوش جسمانی

 

به اشخاصی برمی­‌خورم که می­‌گویند گه‌گاه از مسیر راست خارج می­‌شوند. اما این اشخاص اگر به درستی به بازخوردهای جسم، ذهن، دل، و روان خود توجه کنند. و تغییرات لازم را در زندگی خود ایجاد نمایند، می­‌توانند در مسیر درست به حرکت درآیند. این به پرواز هواپیما می­‌ماند. اغلب هواپیماها از مسیر تعیین‌شده خارج می­‌شوند. اما خلبان از آنجایی‌که پیوسته از انواع آلات و ادوات بازخورد می­‌گیرد، می­‌تواند به مسیر اصلی باز گردد.

 

وجدان شخص، اگر کسی به آن گوش بدهد، او را در همه این سه زمینه راهنمایی می­‌کند. هر چه شخص بیشتر به راهنمایی‌های وجدان خود توجه کند. قوی­‌تر می­‌شود. و بیشتر می­‌تواند از خود مایه بگذارد. با تغذیه درست، ورزش کردن، استراحت، و آرامش مناسب و کافی، جسم ما در وضعیتی قرار می­‌گیرد که خود را بازسازی می­‌کند. و از همه اینها مهم­‌تر سه هوش دیگر ما آزاد می­‌شوندکه مربوط به ذهن، دل، و روان ما هستند، .

 

منبع: عادت هشتم: از مؤثر بودن تا عظمت

 

امتیاز به این مطلب

4/5 - (4 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
تصویر شاخص هوش جسمانی
شما هم می‌توانید یک رهبر باشیداطلاعات بیشتر
+