ضرورت یادگیری بودجه استراتژیک بازاریابی دیجیتال برای مقابله با چالشهای اقتصادی
یک طرح بازاریابی دیجیتال قوی برای موفقیت بلندمدت کسبوکار همراه با بودجه مناسب بسیار مهمست. با این حال، چالشهای اقتصادی – مانند تورم فزاینده – بسیاری از شرکتها را مجبور کردهست تا بودجههای بازاریابی خودشان را دوباره ارزیابی کنند.
بر اساس گزارش شرکت مشاوره دیلویت، تقریباً نیمی از بازاریابان کاهش هزینههای بازاریابی در سال ۲۰۲۳ را به دلیل فشارهای تورمی گزارش کردند. در نتیجه، دانستن چگونگی آمادگی برای چالشهای اقتصادی با بودجهریزی استراتژیک ضروریست. حتی اگر شما مسئول تصمیمگیریهای مالی در شرکتتان نباشید، درک تخصیص بودجه میتواند به شما کمک کند تا به یک بازاریاب دیجیتال موثرتر تبدیل شوید.
در این یادداشت مروری میکنیم بر اینکه چرا بودجه بازاریابی دیجیتال مهمست و عواملی که باید هنگام تدوین بودجه خودتان در نظر بگیرید.
چرا بودجه بازاریابی دیجیتالی مهمست؟
بودجه بازاریابی دیجیتال شما بودجهای را مشخص میکند که میتوانید به طرحهای بازاریابی اختصاص دهید. این موضوع به شما کمک میکند هزینهها و درآمدها را برای تعیین بازگشت سرمایه [ROI] استراتژیها پیگیری کنید.
از آنجاییکه بازاریابی دیجیتال به طور مداوم در حال تغییر و تحولست، داشتن یک رویکرد بودجهبندی چابک برای مقابله با نوسانات مالی بسیار مهم خواهد بود. علیرغم کاهش بودجه بازاریابی در دو سال گذشته، کسبوکارها به دلیل روندهایی مانند افزایش استفاده از رسانههای اجتماعی انتظار دارند تا پایان سال ۲۰۲۴ افزایش یابد.
طبق گفته دیلویت، انتظار میرود هزینههای رسانههای اجتماعی شرکتها در سال ۲۰۲۴، ۱۹ درصد و در پنج سال آینده ۲۴ درصد افزایش یابد.
پیشبینی میشود هزینههای تلفن همراه نیز رشد کند. دادههای دیلویت نشان میدهد که شرکتهایی که ۵۰ درصد یا بیشتر از فروش آنلاینشان را انجام میدهند، تقریباً ۲۷ درصد از بودجه بازاریابیشان را صرف تلفن همراه میکنند. و پیشبینی میشود که این رقم در پنج سال آینده به ۴۰ درصد افزایش یابد.
این استراتژیها به سرمایهگذاری قابل توجهی نیاز دارد و شرکتها باید اطمینان حاصل کنند که استراتژی بازاریابی آنها برای سودآوری نهایی کسبوکارشان موفق باشد. این مستلزم استفاده از معیارهای کمی و همچنین قضاوت کیفیست.
اگر میخواهید به ارتقای عملکرد شرکتتان کمک کنید، در اینجا چهار عامل را برای ایجاد بودجه بازاریابی دیجیتال در نظر بگیرید.
چهار عاملی که باید در بودجه بازاریابی دیجیتال در نظر بگیرید
۱. اهداف و مقاصد
اهداف و مقاصد طرح بازاریابی دیجیتال شما برای بودجه شما ضروریست. آنها جهت روشنی را ارائه میدهند و اطمینان حاصل میکنند که تلاشهای بازاریابی شرکتتان با استراتژی گستردهتر و نتایج دلخواه آن هماهنگست. بودجهها محدود هستند. مدیران باید بودجهشان را به بهترین روشهایی تخصیص دهند که برای اهدافشان مناسبترست.
به عنوان مثال، در چند سال اول فعالیت شرکت پوشاک ورزشی فرضی هدف خودش را ایجاد آگاهی از نام تجاریش کرد. با این حال، بودجه لازم برای راه اندازی کمپینهای بازاریابی گسترده را نداشت. برای گسترش دامنه و افزایش فروش، این شرکت با اینفلوئنسرهای تناسب اندام همکاری کرد تا محصولاتش را در ویدیوهای ورزشی، بررسی محصول و محتوای سبک زندگی به نمایش بگذارد.
اگر برند جدیدی با بودجه محدود هستید، ممکنست بخواهید محصولات رایگانی را به اشتراک بگذارید که به تأثیرگذاران اجازه میدهد تا از طریق پیشنهادهای جدید و هیجانانگیز با دنبالکنندگانتان در ارتباط باشند.
۲. سنجههای بازاریابی
سنجههای بازاریابی برای بودجه بازاریابی دیجیتال شما بسیار مهم هستند.
اندازهگیری موفقیت و تخصیص بودجه دو روی یک سکه هستند. برای اتخاذ تصمیمات عاقلانه برای تخصیص بودجه، باید درک کنیم که کدام تلاشها موفق بودهاند و کدام نه.
بهترین راه برای انجام این کار، نظارت بر شاخصهای عملکرد کلیدی مبتنی بر سودآوری [KPI]ست، مانند هزینه جذب مشتری [CAC] – کل هزینهای که برای جذب مشتری جدید متحمل میشوید. این سنجه بسیار مهمیست. زیرا به شما کمک میکند مقرونبهصرفهبودن استراتژی بازاریابی دیجیتال خودتان را ارزیابی کنید.
از آنجاییکه شرکتهای زیادی بودجه بازاریابی خودشان را به سمت رسانههای دیجیتال تغییر میدهند، هزینه جذب مشتری از طریق کانالهای دیجیتال همچنان افزایش مییابد.
دلایل آن عبارتند از:
- رقایتهای قیمتی: مناقصه بستر دیجیتال رقابتی برای کلمات کلیدی یا مخاطبان هدف؛
- هزینههای شخصیسازی: ابزارها و فناوریهای گرانقیمت مورد نیاز برای نشانهگیری مخاطب؛
- تصمیمگیری مصرفکننده: خستگی تبلیغاتی که نیاز به افزایش سرمایهگذاری در توسعه محتوا و آزمایش دارد؛
هزینه جذب مشتری تنها یک تکه از پازلست. نرخ بازگشت سرمایه نیز با ارائه بینشهای ارزشمند درباره کیفیت سرنخ و اثربخشی کانال به تعیین بازده مالی استراتژی بازاریابی شما کمک میکند.
به عنوان مثال، انتخاب کانالهای دیجیتال با هزینه جذب مشتری پایین میتواند مقرونبهصرفه به نظر برسد، اما ممکنست مشتریان حساس به قیمت را جذب کند. و نرخ بازگشت سرمایه شما را کاهش دهد. به طور مشابه، هزینه جذب مشتری بالا، درگیر شدن مشتری را تضمین نمیکند.
زیرا سرمایهگذاری در کانالهایی که از آنها استفاده نمیکنند میتواند حداقل بازدهی را به همراه داشته باشد.
۳. مخاطبان هدف
مخاطبان هدف شما – مصرفکنندگانی که به احتمال زیاد به محصولات یا خدمات شما علاقهمند هستند – هنگام ایجاد بودجه بسیار مهمست.
در حالیکه میتوانید سعی کنید محصولی را برای همه به بازار عرضه کنید، مصرفکنندگان نیازها و ترجیحات متفاوتی دارند. آنچه برای یک گروه از مصرف کنندگان جذاب بهنظر برسد ممکنست برای گروه دیگر جذاب نباشد.
به عنوان مثال، استراتژی بازاریابی دیجیتال شرکت کفش فرضیست که چهار مخاطب اصلی دارد:
- ورزشکاران حرفهای: علاقهمندان به تناسب اندام و ورزش با سبک زندگی فعال؛
- ورزشکاران منظم: افرادی که سه تا پنج بار در هفته فعالیتهای تناسب اندام را دنبال میکنند؛
- مشاغل فعال: افراد حرفهای که دائماً ایستاده کار میکنند، مانند کارکنان و معلمان مراقبتهای بهداشتی؛
- مبتلایان به درد: کسانی که از درد مداوم پا و مفاصل رنج میبرند؛
شرکت فرضی از کانالهای دیجیتالی – مانند بسترهای رسانههای اجتماعی – برای ارتباط با مخاطبان گسترده استفاده میکند. و بهطور استراتژیک بر روی علاقهمندان به تناسب اندام جوان تمرکز میکند. بدون اینکه افراد مسنتری را که درد را تجربه میکنند کنار بگذارد.
۴. نسبت
نسبت – پیوند بین تلاشهای بازاریابی شما و مشتریانی که به دست میآورید – میتواند تصمیمات تخصیص بودجه شما را راهنمایی کند. با شناسایی کانالها، کمپینها و اقداماتی که بیشترین ارزش را دارند، میتوانید سفر مشتریان را از طریق قیف بازاریابی در بسترهای دیجیتال تعیین کنید. بودجه بازاریابی دیجیتال
سه مرحله قیف عبارتند از:
- آگاهی: معرفی برند یا محصول به مشتریان برای رفع مشکلی که دارند؛
- توجه: آگاهسازی مشتریان از برند یا محصول شما در حین ارزیابی جایگزینها؛
- تصمیم: استفاده از اطلاعات جمعآوریشده در مراحل قبلی برای تأثیرگذاری بر تصمیمات خرید مصرفکنندگان؛
هنگامیکه یک مشتری بالقوه از طریق یک تبلیغ رسانههای اجتماعی با محصول شما روبرو میشود، علاقهاش افزایش مییابد. اما بهندرت منجر به خرید میشود. این بدان معنا نیست که شما باید از پول خرج کردن در مرحله آگاهی اجتناب کنید.
تبلیغ نمایشی ممکنست بلافاصله منجر به خرید نشود و بنابراین بازگشت سرمایه پایینی داشته باشد. اما این تبلیغ ممکنست بین مشتریان بالقوهای که بعداً برای خرید محصول روی یک تبلیغ کلیک میکنند، علاقهمندی ایجاد کند.
به همین دلیل نسبت بسیار مهم میشود. با در نظر گرفتن اینکه چگونه یک کانال بر کانالهای دیگر تأثیر میگذارد، میتوانید ارزش کلی استراتژی خودتان را درک کنید. بودجه بازاریابی دیجیتال
رویکردهای حسابداری نسبت
رویکردهای رایج برای حسابداری نسبت عبارتند از:
- اولین تعامل: درصد فروش به اولین تبلیغی نسبت میدهد که مشتری در معرض آن قرار گرفتهست؛
- آخرین تعامل: درصد اعتبار به آخرین تبلیغی اهدا میکند که مشتری دیده یا با آن تعامل کردهست؛
- نسبت خطی: به همه تبلیغاتی که مشتری در معرض آنها قرار میگیرد وزن یکسانی میدهد؛
- نسبت زمانمحور: به تبلیغات اخیری که مشتری با آنها برخورد کرده وزن بیشتری میبخشد؛
- نسبت موقعیتمحور: همه تبلیغات را در نظر میگیرد اما وزن اول و آخر را بالاتر میبرد؛
همه این روشها میتوانند هنگام ایجاد بودجه بازاریابی دیجیتال شما سودمند باشند. اما رفتار واقعی مصرفکننده را در نظر نمیگیرند. اگر به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، آزمایشهایی مانند تست الف/ب میتواند به شما در تعیین نقش تبلیغات مختلف در ایجاد درآمد کمک کند.
بودجه بازاریابی دیجیتال خودتان را ایجاد کنید
در حالیکه اهمیت بودجهبندی در کسبوکار میتواند چالشبرانگیز باشد، غیرقابلانکارست. درک هزینهها و بازده برای ایجاد استراتژیهایی ضروریست که نه تنها خلاقانه هستند. بلکه از نظر مالی پایدارند و قادر به دستیابی به اهداف و مقاصد تجاری هستند.
یکی از موثرترین راهها برای یادگیری نحوه ایجاد بودجه بازاریابی دیجیتال، مربیگری آنلاین برای استراتژی بازاریابی دیجیتال است. شما میتوانید از طریق صفحه درخواست مشاوره مدیریت این کار را انجام دهید و براساس جلسات آنلاین آموزشی و مشاوره، میتوانید مهارتهای بازاریابی دیجیتال را برای تصمیمگیریهای مالی توسعه دهید که به بهترین وجه به برندتان خدمت میکند. بودجه بازاریابی دیجیتال