1. خانه
  2. مقالات
  3. رشد
  4. رشد یا توسعه؛ مسئله این است

رشد یا توسعه؛ مسئله این است

رشد یا توسعه؛ مسئله این است

4.6/5 - (9 امتیاز)

از مهم‌ترین مباحثی که برای فرد، تیم، سازمان و جامعه مطرح است توسعه است. به همین دلیل شما برای پیشرفت و ارتقاء سطح عملکرد خود نیازمند توسعه هستید. در حوزه مباحث اقتصادی کلان و خرد نیز این دو واژه بسیار به کار می‌رود و از یکدیگر متفاوت است. رشد به معنی پیشرفت کمی و تک‌بعدی به حساب می‌آید اما توسعه به معنای پیشرفت کیفی و چند بعدی است. فرضاً وقتی می‌گوییم درآمد یک شرکت در حال افزایش است یعنی رشد خوبی را دارد تجربه می‌کند اما وقتی می‌گوییم این شرکت در حال سرمایه‌گذاری روی ابعاد مختلفی مانند سرمایه انسانی، فرهنگ، داده و اطلاعات، فرایندهای سازمانی، فنآوری و از این قبیل موارد است، یعنی به سمت توسعه حرکت می‌کند و می‌خواهد عملکرد خود را پایدار کند. در این مقاله می‌خواهیم نظری متفاوت از آنچه تاکنون در مورد این دو واژه شنیده یا خوانده‌اید را مطرح کنیم.

محرک و نتایج

در سیستم‌های مدیریت عملکرد خصوصاً سیستم کارت امتیازی متوازن شما دو گونه شاخص را برای رشد یا توسعه عملکرد خود اندازه‌گیری می‌کنید و می‌سنجید. بخشی از این شاخص‌ها مربوط به منظرهای مالی و مشتری است که آن‌ها را نتایج و پیآمدها می‌نامیم و بخش دیگر مربوط به منظرهای فرایند و یادگیری است که آن‌ها را محرک‌ها می‌گوییم. یک رابطه علت و معلولی هم بین این دو بخش وجود دارد و آن این است که عامل افزایش عملکرد در منظرهای مالی و مشتری را باید در منظرهای فرایند و یادگیری جست‌وجو کرد.

 

هر چقدر بیشتر یاد بگیریم، فرایندهای بهتری خواهیم داشت زیرا قابلیت‌های فرایند با یادگیری بیشتر بهبود پیدا می‌کند. و هر چه بهتر فرایندها کار کنند خروجی بهتر و عالی‌تر را ارائه خواهند داد (یعنی همان محصولات و خدمات که به عنوان خروجی سازمان یا شرکت شماست). این خروجی بهتر به دست مشتری می‌رسد و پیآمد آن می‌شود خشنودی مشتری و در نهایت وقتی خوشنودی مشتری بیشتر می‌شود، او با رضایت قلبی بیشتر به ما پول خواهد داد و نتایج و دستاوردهای ما در مالی افزایش پیدا می‌کند. اکنون برای ارتقاء سطح جدیدی از این رابطه محرک و نتایج باید برای یادگیری و بهبود فرایند بایستی سرمایه‌گذاری بیشتر در منظرهای یادگیری و فرایند انجام داد تا چرخه رشد ما به سطحی بالاتر برسد.

 

رشد

رهبری و مدیریت

برای اینکه تفاوت بین رهبری و مدیریت را روشن و شفاف کنند تعاریف مختلفی را بیان کرده‌اند که در اینجا نمی‌خواهیم مطرح کنیم و با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت گوگل به شما می‌گوید. اما در اینجا یکی از این تفاوت‌ها را که کمتر به آن اشاره می‌شود را می‌گوییم: ما انچه را می‌توانیم مدیریت کنیم که کاملاً مشخص است و آنچه که مشخص نیست، پیچیده و ابهام‌آلود است را باید رهبری کنیم. بنابراین تعریف داده و اطلاعات کاملاً مشخص هستند و می‌توانیم مدیریت کنیم اما انسان را نمی‌توانیم مدیریت کنیم زیرا موجودی هوشمند، پیچیده، ناشناخته و بنابر احساسات و شرایط متفاوت در حالت‌های مختلفی است و باید رهبری کنیم. هم‌جنین است در خصوص استراتژی و چشم‌انداز که ناشناخته و با شرایط پیچیده است را باید رهبری کرد.

از این رو، آدم‌ها و کارکنان در سازمان بایستی رهبری شوند نه مدیریت. پس آن‌ها را لطفاً مدیریت نکنید!

اکنون مشخص شد که برای رهبری کارکنان در سازمان یا کسب‌وکار اولین قدم آن است که خود رهبران، خویشتن را رهبری کنند نه مدیریت! یعنی رشد فردی خود را سرلوحه همه فعالیت‌های روزمره خود بذانند و از روزمرگی مدیریتی دوری کنند. این رشد یعنی رشد وجودی و جوهره اصیل انسانی رهبران نه توسعه صرف ظاهری و ماهیتی که معمولاً به دنبال آن هستند که البته آن هم شرط لازم است اما کافی نیست. شرط کافی آن است که رشد به عنوان محور همه کارها و فعالیت‌های فردی او باشد تا بتواند سایر همکاران و دیگران را رهبری و رشد دهد.

رشد

توسعه زیرساخت رشد

با این توضیحات ممکن است الان این سوال در ذهن شما پیش آمده باشد که آیا ما نباید به توسعه اهمیت بدهیم؟ خیر این گونه نیست. باید اهمیت بدهیم. اما توسعه ذیل رشد معنی و مفهوم پیدا می‌کند و اولویت اول با رشد است. در صورت رشد، توسعه نیز اتفاق خواهد افتاد و ما ناگزیریم که توسعه را داشته باشیم. پس سوال اساسی این است که آیا ما می‌توانیم توسعه‌ای بدون رشد مدیران و رهبران داشته باشیم؟ و اگر اداره کردن کارکنان صرفاً با رهبری آنان باید اتفاق بیفتد، بدون رشد فردی در رهبران و مدیران سازمانی رهبری کارکنان سازمان میسر خواهد بود؟ مسلماً خیر.

 

با این توضیح و تفسیر از رشد و توسعه، اکنون سوال جدی بعدی این است که رشد یا توسعه؟ مسئله این است که توسعه باید اتفاق بیفتد و ما بایستی توسعه پیدا کنیم اما بدون رشد رهبران هیچ‌گاه توسعه پایدار اتفاق نخواهد افتاد. در این صورت زیرساخت توسعه، همان رشد خواهد بود و رشد هم با این توصیف چند جانبه و به صورت فردی است که در دل‌ش توسعه فردی را نیز خواهد داشت. هوشمندی ما انسان‌های بایستی رشد پیدا کند که این هوشمندی در چهار جهت خواهد بود. هوش فکری، هوش عاطفی، هوش معنوی و هوش جسمی و به این مهم دست پیدا نخواهیم کرد مگر با یک طرح ساخت‌یافته، هماهنگ، جامع و یکپارچه که باید هر روز مرور شود: برنامه رشد فردی.

 

این مقاله تألیفی است و استفاده از آن بایستی با ذکر منبع و مأخذ باشد. در غیر این صورت مجاز نیست.

امتیاز به این مطلب

4.6/5 - (9 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
شما هم می‌توانید یک رهبر باشیداطلاعات بیشتر
+